بازخوانی گزارشهای هیئت ویژه گزارش ملی سیلابها –۲۰
دبیر کارگروه اجتماعی، فرهنگی و رسانه: تجربه سیلاب نشان داد که باید به دنبال الگوهای بومی از مدیریت بحران در استانها و مناطق مختلف کشور باشیم/ سازوکار اجرایی - تحقیقاتی طراحی شده در کارگروه اجتماعی، فرهنگی و رسانه الگوی مناسبی برای مطالعات آتی بدست داد
با توجه به اهمیت شکلگیری این هیئت و صبغه ملی آن، روابط عمومی دانشگاه تهران از طریق سلسله مصاحبههایی با اعضای هیئت، رؤسا و دبیران کارگروههای مختلف این هیئت، اقدام به بازخوانی گزارشهای تخصصی این هیئت نموده است.
بیستمین مصاحبه در این پرونده، گفتگوی حانیه چمنی، دانشجوی کارشناسی ارشد ارتباطات، با دکتر عباس قنبری باغستان، دبیر کارگروه «اجتماعی، فرهنگی و رسانه» هیئت ویژه گزارش ملی سیلابها است. دکتر قنبری، عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران، در این مصاحبه به توضیح روش کار، سازو کار اجرایی کارگروه و مهمترین یافتههای این کارگروه پرداخته است:
۱- در کارگروه اجتماعی، فرهنگی و رسانه به چه ابعاد و حوزههایی پرداخته شد و روش جمعآوری اطلاعات در این کارگروه چگونه بود؟
«هیأت ویژه گزارش ملی سیلابها»، مرکب از ۲۰ تن از دانشگاهیان، با حکم رئیس جمهور در ۲۷ فروردین ۱۳۹۸ آغاز به کار کرد و موظف شد تا پانزده عرصه مطالعاتی را با همکاری نهادهای علمی و اجرایی و مدنی برای پاسخگویی به ۱۱۰ سوال مشخص در زمینههای اقلیمی، محیطزیستی، فنّی، مدیریتی، بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی، ارتباطی، حقوقی و سیاسی سامان دهد.
کارگروه اجتماعی، فرهنگی و رسانه یکی از کارگروههای پانزدهگانه «هیأت ویژه گزارش ملی سیلابها» است که حسب حکم ریاست محترم جمهوری و مسئولیتهای محوله به این هیأت، مسئول مطالعه و ارزیابی ابعاد «اجتماعی»، «فرهنگی» و «رسانهای» حادثه سیلاب فروردین ۹۸ در کشور شد.
همانطور که از نام آن برمیآید، فعالیت این کارگروه ابتدا بر سه محور «اجتماعی»، «فرهنگی» و «رسانهای» متمرکز بود. با اینحال متعاقباً با توجه به اهمیت مباحث روانشناختی، بهداشت و سلامت روان بهعنوان یکی از ابعاد اجتماعی سیلابها و با تشخیص کمیته مدیریت این کارگروه، موضوع «بهداشت و سلامت روان» نیز به حوزه فعالیتهای این کارگروه افزوده شد.
«کارگروه اجتماعی، فرهنگی و رسانه» با مسئولیت دکتر هادی خانیکی، عضویت سه تن از اعضای هیأت ملّی، انتخاب ۲۷ تن دیگر از شخصیتهای علمی و حرفهای و مدنی کشور، تشکیل چهار کمیته تخصّصی ملّی و ۷ کمیته استانی و مشارکت ۲۵ دانشگاه و پژوهشگاه و پژوهشکده و انجمن علمی و همکاری دستگاههای اجرایی ذیربط و نهادها و شبکههای فعال مدنی و اجتماعی، زمینهها و ابعاد و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی و ارتباطی سیلابها و بهداشت روان و سلامت شهروندان آسیبدیده را مطالعه کرد.
در این مطالعه بیش از ۱۲۰ تن از استادان و محققان دانشگاهی و فعالان مدنی و متخصصان حرفهای در سطوح ملّی و استانی مشارکت داشتند و در کنار آن از پژوهشها و مطالعات نهادهای اجرایی، سازمانهای مردم نهاد و انجمنهای علمی و حرفهای در قالب نشستهای تخصصی، گفتگوها و هماندیشیهای علمی، بیش از ۱۱۰ جلسه «بحث و بررسی گروهی متمرکز» با مسئولان، مدیران و دستاندرکاران مدیریت سیلاب و نیز بیش از ۷۰۰ مصاحبه عمیق با شهروندانی که مستقیماً در معرض سیل قرار داشتهاند، استفاده شد.
کارگروه اجتماعی، فرهنگی و اطلاعرسانی، برای پاسخدهی به سوالات مربوط به این کارگروه و آن دسته سؤالاتی که در این متن به آنها اشاره شده است، با ساختار سازمانی زیر فعالیت کرده است:
کمیتههای استانی: این کمیتههای در هفت استان سیلزده تشکیل میشوند و سوالات طرحشده در چارچوب مفهومی را برای استان خود بررسی کرده و پاسخ میدهند.
- کمیته استانی مازندران
- کمیته استانی گلستان
- کمیته استانی خوزستان
- کمیته استانی لرستان
- کمیته استانی ایلام
- کمیته استانی کرمانشاه
- کمیته استانی فارس
گروههای مسائل ملی: این گروه شامل چند کمیته مطالعاتی است که مسائل سطح ملی و فراتر از سطح استانها را بررسی میکردند.
- کمیته مطالعات رسانه
- کمیته مطالعات اجتماعی و فرهنگی
- کمیته مطالعات بهداشت و سلامت روان
- کمیته مطالعات سازمانی و سیاست پژوهی
گروه مدیریت و یکپارچهسازی: این گروه نیز در نهایت نتایج بررسیهای گروههای مطالعات استانی و کمیتههای ملی را در قالب گزارش نهایی کارگروه اجتماعی، فرهنگی و اطلاعرسانی هیئت ویژه گزارش ملی سیلابها یکپارچهسازی میکند.. این گروه همچنین مدیریت ارتباطات با سایر کارگروههای هیئت ویژه را نیز بر عهده خواهد داشت.
به لحاظ ساماندهی فعالیتها در کارگروه و با توجه به گستره وسیع چهار مقوله مهم «اجتماعی»، «فرهنگی»، «رسانه» و «بهداشت و سلامت روان»، فعالیتهای کارگروه در قالب چهار کمیته تخصصی در سطح ملی شامل ۱- فرهنگی و اجتماعی، ۲- مطالعات سازمانی و سیاستپژوهی، ۳- رسانه و ۴- بهداشت و سلامت روان و نیز هفت کمیته تخصصی در سطح استانی (هفت استان خوزستان، لرستان، فارس، ایلام، کرمانشاه، گلستان و مازندران) ساماندهی گردید و درمجموع از نظرات، پیشنهادها و تجربیات بیش از ۱۲۰ تن از استادان، محققان دانشگاهی و فعالان مدنی و متخصصان حرفهای این حوزهها که در سطوح ملی و استانی (استانهای سیلزده) فعالیت داشتهاند، استفاده شد. ضمن آنکه در کنار این شبکه از همکاریهای مطالعاتی، از نظرات محققان، کارشناسان و فعالان اجتماعی مراکز پژوهشی و انجمنهای علمی و نیز سازمانها و نهادهای مدنی در قالب نشستهای تخصصی بحث و گفتگوی علمی بهطور مؤثری بهرهبرداری شد.
با توجه به ملاحظات مربوط به بایستههای محتوایی، شکلی و ارتباطی تدوین «گزارش ملی سیلابها»، غایت فعالیتها در کارگروه اجتماعی، فرهنگی و رسانه تدوین گزارشی از سیلاب اخیر در چهار حوزه «اجتماعی»، «فرهنگی»، «رسانه» و «بهداشت و سلامت روان» است.
به لحاظ روشی، در تهیه این گزارش از چهار روش «مطالعه اسنادی»، «تحقیق کیفی»، «تحقیق کمّی» و «تحلیل محتوا» استفاده شده است. هر چهار روش به لحاظ علمی از جامعترین، معتبرترین و پرکاربردترین روشهای تحقیق در حوزه مسائل اجتماعی، فرهنگی و رسانهای محسوب میشوند که میتوانند سازوکار ساماندهی گزارش ملی را در حوزه فعالیتهای کارگروه تشکیل دهند.
روش «مطالعه اسنادی» ناظر بر تحلیل و ارزیابی سیستماتیک مستندات، گزارشها و پاسخهای دستگاهها و نهادهای دستگاه حکمرانی کشور در ارتباط با «سیلاب» و نیز عملکرد آنها (دستگاههای مذکور) در پیش، حین و پس از سیلاب بود. در این روش تلاش شده تا «روایت» دستگاههای حکمرانی کشور از سیلاب بدون هیچگونه قضاوت و سوگیری مطالعه و ارزیابیشان از چگونگی، دلایل و آسیبهای حادثه سیلاب سال ۹۸ مورد مطالعه و تحلیل قرار گیرد.
روش تحقیق کیفی بیشتر ناظر بر مشاهدات میدانی اعضای کارگروه در دهها سفر و بازدید از شهرها و نیز مراکز سیلزده هفت استان درگیر با سیلابهای اخیر بود. حاصل این کار برگزاری بیش از ۱۱۰ «جلسه بحث و بررسی متمرکز» با مسئولان و مقامات محلی، استانی و ملی، چندین نشست تخصصی با نهادها و سازمانهای مردمنهاد (سمنها) و نیز فعالان و کنشگران اجتماعی آزاد، و نیز انجام ۷۰۰ مصاحبه عمیق با مردم (بهخصوص افراد عادی و صاحبان مشاغلی که مستقیم در معرض سیل قرار داشتهاند) بوده است. در این روش، تلاش شده است تا از طریق حضور میدانی در مناطق سیلزده و نیز مواجهه مستقیم با مردم، مقامات و مسئولین مربوطه، روایت دستاول و عمیق از دیدگاهها، نگرشها و نظرات آنها در ارتباط با سیلاب به دست آید.
روش کمّی ناظر بر پیمایش (نظرسنجی عمومی) در دو سطح ملی و استانی بود و کارگروه، با هدف کمّی سازی دیدگاهها و نگرشهای عمومی مردم در ارتباط با دلایل وقوع، آسیبها و پیامدهای سیلاب اخیر، سه پیمایش (نظرسنجی) انجام داد که یکی از آنها در سطح ملی (۳۱ استان، ۱۳۴ شهر و حجم نمونه ۲۰۱۶ نفر) صورت گرفت. دو پیمایش دیگر، پیمایش استانی با تأکید و تمرکز بر هفت استان سیلزده (خوزستان، لرستان، گلستان، مازندران، فارس، ایلام و کرمانشاه) بوده که با محوریت کمیته بهداشت و سلامت روان در دو حوزه ۱- ابعاد روانشناختی سیلابها و ۲- ابعاد اجتماعی سیلابها به انجام رسید. در پیماش استانی که در هفت استان مذکور به اجرا درآمد، درمجموع ۳۷۲۰ نمونه که بر اساس فرمولهای آماری دقیق انتخاب شده بودند، مورد نظرسنجی قرار گرفتهاند.
روش تحلیل محتوا و تحلیل مضمون ناظر بر مطالعه و تحلیل محتوای رسانهها و شبکههای اطلاعرسانی در ایام وقوع سیلاب و نیز روایت آنها از دلایل، چگونگی و انعکاس فعالیتها و عملکردها در ایام پس از سیلاب بود. با توجه به اهمیت رسانهها و نقش آن در شکلگیری افکار عمومی، جریانها و کانالهای رسانهای و اطلاعرسانی در پنج محور مجزا اما همسو با هدف کارگروه مورد مطالعه قرار گرفتند که عبارتاند از ۱- رادیو و تلویزیون (شبکههای یک، سه، خبر سراسری، شبکههای تلویزیونی استانهای خوزستان، گلستان و لرستان (افلاک) از صداوسیما و نیز سه شبکه ماهوارهای ایران اینترنشنال، بی. بی. سی فارسی و من و تو)، ۲- روزنامهها و مطبوعات (شش روزنامه سراسری ایران، سازندگی، شرق، شهروند، کیهان، هفت صبح)، ۳- خبرگزاریها و سایتهای خبری (شش خبرگزاری پانا، برنا، ایسنا، مهر، ایرنا، خبرآنلاین و خبرگزاریهای محلی استانهای گلستان، خوزستان و لرستان)، ۴- رسانههای آلترناتیو (دادههای کلان شبکههای اجتماعی توئیتر و تلگرام در سطح ملی و استانهای خوزستان، گلستان و لرستان) و ۵- نهادهای روابط عمومی (روابط عمومیهای هفت وزارتخانه و هفت سازمان ملی مرتبط با سیل در تهران و روابط عمومیهای سازمانهای متناظر در سه استان خوزستان، لرستان و گلستان).
در هر چهار روش تحقیق مذکور، ملاحظات روششناختی با تأکید بر اطمینان از «روایی» و «پایایی» تحقیق با هدف تضمین اعتبار «نتایج» آنها موردنظر بوده است. در بخش روش کیفی؛ هدف، اکتشافی و در جهت فهم بهتر تعاملات اجتماعی در یک بستر پویا، تعاملی و طبیعی بوده است. نمونههای تحقیق در ارتباط با مشاهدات و مصاحبهها، هم در ارتباط با مقامات و مسئولین و هم در ارتباط با مردم سیلزده، هدفمند بوده است تا نسبت به «نمایندگی» آنها از سوژههای مورد تحقیق، اطمینان حاصل شود. همچنین این مصاحبهها و مشاهدات با استفاده از مکانیسم «به حداکثر رساندن تنوع»، تا اطمینان از دستیابی به «نقطه اشباع» ادامه داشته و درنهایت از «روش تحلیل مضمون» برای دستیابی به الگوی فکری، تصمیم سازی و رفتاری مردم و مسئولین در ارتباط با سیلاب استفاده شده است.
در روش کمّی سوالات پرسشنامه پیمایش ملی و استانی و نیز پروتکل تحلیل محتوای رسانهها، با استفاده از مکانیسمهای روشی و آماری استانداردسازی شدهاند و جامعه آماری هم در سطح ملی و هم در سطح استانی به نحوی تعیین و نمونهگیری صورت گرفت که نمونههای موردتحقیق، بتوانند «نماینده درستی» از جامعه آماری موردنظر باشند.
با توجه به هدف و تمرکز این کارگروه بر مطالعه و ارزیابی علمی ابعاد فرهنگی، اجتماعی و رسانهای سیلاب در دو سطح ملی و استانی، انتظار میرود نتیجه کار آشکارکننده آسیبها، چالشها و نقاط ضعف حکمرانی کشور و بالابرنده قدرت بازخوانی و اصلاح آن در این حوزه باشد.
۲- مهمترین ابعاد و سوالاتی که کارگروه اجتماعی، فرهنگی و رسانه در جریان سیلابهای ۹۷ و ۹۸ به آن پرداخت چه بود؟
مطالعات قابل توجهی درباره مطالعات اجتماعی سیلاب در ایران و به زبان فارسی وجود ندارد. پیشبرد مطالعات در کارگروه «اجتماعی، فرهنگی و رسانه» هیئت ویژه گزارش ملی سیلابها نیز به داشتن چارچوبی مفهومی جهت پیشبرد مطالعه نیاز دارد. در ادامه و بر اساس گزارش کارگروه اجتماعی، مفاهیم اصلی برای مطالعه سیلابهای اخیر ایران از منظر جامعهشناختی، فرهنگی و اطلاعرسانی را معرفی میکنم. محققانی که در چارچوب کارگروه اجتماعی، فرهنگی و اطلاعرسانی «هیئت ویژه گزارش ملی سیلابها» فعالیت کردهاند، این نظام مفهومی را مدنظر داشته و تلاش کردهاند به سؤالاتی که ذیل هر مفهوم آورده شده است پاسخ دهند. مدیریت سیلاب مقولهای میانرشتهای است و عرصههای زیادی در علوم پایه، فنی و مهندسی، علوم اجتماعی و اقتصادی و سایر تخصصهای دخیل را در بر میگیرد. ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اطلاعرسانی مدیریت سیلاب هم در مقولات مختلفی جای میگیرند. آنچه در ادامه بیان میکنم، شرح مختصری درباره ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اطلاعرسانی مدیریت سیلاب است بهعلاوه سؤالاتی که در هر بعد در خصوص سیلابهای اخیر میتوان طرح کرد.
ادراک خطر سیلاب
مطالعات مدیریت سیلاب عمدتاً به ادراک مردم از ریسک و خطر (Risk Perception) سیلاب پرداختهاند. سوالات مهم در این حوزه عمدتاً عبارتاند از:
- مردم خطر سیلاب را در منطقه زندگی خود تا چه اندازه جدی تلقی میکردهاند؟
- خطر سیلاب در برنامهریزی زندگی آنها چه نقشی ایفا میکند / میکرده است؟
- بازتاب درک خطر سیلاب در زندگی ایشان، چه شکل واقعی داشته است؟ (بیمه سیلاب، ایجاد سیلبند، دوری از منطقه سیلابخیز و...
آگاهیهای عمومی درباره سیلاب
پژوهش درباره آگاهیهای عمومی درباره سیلاب مشتمل بر دو بخش است:
- اول، مردم چه آگاهیهایی باید درباره سیلاب داشته باشند؟
- دوم، مردم چه آگاهیهایی را و از چه مسیرهایی دریافت کردهاند؟ چه بخشی از مردم در معرض آموزشها و آگاهیهای عمومی درباره سیلاب قرار گرفتهاند؟
آموزشهای وضعیت امداد و نجات
بررسی آموزشهای وضعیت امداد و نجات نیز شامل بخشهای زیر است:
- چه آموزشهایی در خصوص وضعیت امداد و نجات و نقشی که مردم باید در هنگام امداد و نجات ایفا کنند باید به مردم داده شود؟ (پروتکلهای رسمی امداد و نجات در خصوص نقش شهروند در هنگام امداد و نجات چه میگویند؟)
- چه نوع آموزشهایی به مردم در خصوص سیلاب داده شده است؟
- ارائه شدن یا نشدن آموزشهای لازم به شهروندان، در سیلابهای اخیر چه اثری بر عملیات امداد و نجات باقی گذاشته است؟ (چگونه عملیات امداد و نجات بر اثر آموزش یا عدم آموزش تحت تأثیر قرار گرفته است؟)
ارزیابی کارکرد خدمات عمومی
یکی از مهمترین نکات در هنگام بروز رخدادهای طبیعی این است که کارکرد خدمات عمومی (بهداشت، امنیت، آموزش، خدمات برق و آب، ایمنی و …) تا چه اندازه تابآور و برقرار باقی میماند. این سوال البته در حیطه کارگروههای مدیریت بحران و امداد و نجات هم قرار میگیرد، ولی از منظر اجتماعی، سوالات زیر مهم است:
- خدمات عمومی تا چه اندازه مختل شده و در چه بازه زمانی برقرار شده است؟
- نگرش مردم به کارکرد خدمات عمومی در رخداد سیلاب در استانهای مختلف چیست؟
- فقدان عملکرد درست کدام خدمات بیشترین مشکلات را ایجاد کرده است؟
سرمایه اجتماعی و نقش آن در مدیریت سیلاب
اعتماد عنصر اساسی سرمایه اجتماعی است. سیلابهای اخیر نشان داد که اعتماد در هنگام امداد و نجات بسیار تعیینکننده است. مقاومت در برابر تخلیه سکونتگاهها و بیاعتمادی به پرداخت شدن خسارات سیلزدگان، نمودهایی از اهمیت اعتماد و سرمایه اجتماعی در جریان مدیریت سیلاب را نشان داد. سوالات مهم در این عرصه عبارتاند از:
- اعتماد سیلزدگان یا مردم مناطق در معرض سیلاب به نهادهای سیاسی و کمکرسانی چه اندازه بوده / هست؟
- سطح اعتماد چگونه بر عملیات امداد و نجات اثر گذاشته است؟
- سطح اعتماد عموم شهروندان (حتی در مناطقی که درگیر سیلاب نبودهاند) چگونه بر میزان آمادگی ملی برای مدیریت سیلاب اثر گذاشته است؟ (برای مثال در قالب میزان کمکهای مردمی و …)
- سطح اعتماد مردم در مناطق سیلزده چگونه تحت تأثیر رفتارهای نهادهای کمکرسان، دولت و کل نظام سیاسی در رخدادهای گذشته قرار گرفته است؟
آگاهیها و آموزشهای بهداشتی
یکی از مسائلی که در جریان سیلاب اهمیت مییابد، بهداشت فردی و عمومی است. سوالات مهم از نظر اجتماعی در این خصوص عبارتاند از:
- آیا افراد قبل از وقوع سیلاب – بالاخص در نقاطی که هشدار سیلاب صادر شده بود – آموزش بهداشتی برای مواجهه با سیلاب دریافت کرده بودند؟
- آیا آموزشهای بهداشتی در حین وقوع سیلاب بخشی از برنامه اطلاعرسانی رسانههای عمومی، نهادهای امداد و نجات، سمنها و … بوده است؟
- اصلیترین مشکلات بهداشتی که سیلزدگان تحمل کردهاند چه بوده است؟
تأثیرات سیلابها بر داراییها
سیلابها اثرات اجتماعی بر جای میگذارند و برخی از مهمترین اثرات عبارتاند از:
- اثر سیلاب بر تخریب خانه و مسکن، و شرایط اسکان بعد از فرونشست سیلاب
- تأثیر بر اسباب زندگی
- تأثیر سیلاب بر معیشت کشاورزی بر اثر تخریب اراضی و محصولات، و بازههای زمانی لازم برای بازگشت کشاورزان به شرایط معیشتی عادی
- سیلاب میتواند ابزارهای معیشت شهروندان (وسایلی را که افراد در کارگاه خود از آنها استفاده میکنند) را تحت تأثیر قرار دهد.
- حیوانات و دامها نیز در معرض تخریبهای سیلاب قرار میگیرند. برخی دامها تلف میشوند و شرایط نگهداری دام نیز دشوار میشود.
- تأثیر ناشی از سیلاب بر محل کار افراد و از دست دادن اشتغال و پیآمدهای اجتماعی ناشی از آن
اثرات روانشناختی سیلاب بر سیلزدگان
سیلاب سبب بیخانمانی، خسارات جانی و مالی، رنج و سختی ناشی از تخریب مسکن، اسباب زندگی و گاه مرگ اعضای خانواده و عزیزان میشود. اینگونه خسارات مالی و جانی، اثرات روانی ناخوشایندی بر افراد باقی میگذارند.
اثرات سیلاب با فرونشست آب از میان نمیرود بلکه تداوم مییابد. بالاخص در سیلابهای شدید، تخریب منازل، بروز آسیبهای اجتماعی ناشی از بینظمی اجتماعی و بسیاری مقولات دیگر هم در یکدیگر تنیده شده و تا مدتها اثرات روانشناختی بر سیلزدگان باقی میگذارند. مهمترین سوالات روانشناختی درباره سیلابها به شرح زیر است:
- چه تعداد از سیلزدگان، در چه گروههای سنی، جنسی، و سایر طبقهبندیها، نیازمند مراقبتهای روانی و خدمات روانپزشکی هستند؟
- عمدهترین مشکلات روانی سیلزدگان چیست و چه نوع مراقبتهایی نیاز دارند؟
- کیفیت ارائه خدمات روانشناختی و روانپزشکی که به ایشان ارائه میشود چگونه است؟
- ارائه خدمات روانشناختی و روانپزشکی در جریان رخدادهای طبیعی کشور چگونه باید بهبود یابد؟
سازمانهای مردمنهاد و مدیریت سیلاب
سازمانهای مردمنهاد در همه جهان نقش مهمی در مدیریت سیلابها بر عهده دارند. سمنها طیف گستردهای از خدمات را ارائه میکنند که هر سه مرحله پیش، حین و پس از سیلاب را در برمیگیرد. سمنها همچنین در آموزش مردم برای مقابله با سیلاب، کمک به برنامهریزی اجتماعات محلی برای ارتقای تابآوری در مقابل سیلاب، کمک به سیلزدگان به هنگام امداد و نجات، و همیاری با سیلزدگان برای بازگشتن به زندگی عادی مشارکت میکنند. سؤالهای مهم درباره سمنها به شرح زیر است.
- نقشهای سمنها در مراحل پیش، حین و پس از سیلاب چیست؟ این نقشها در سایر کشورها چگونه ایفا میشود؟
- نقش سمنها در مرحله پیش از سیلاب و در مقاطع مختلف (زمانهای عادی و زمانهای صدور هشدار سیلاب) چیست؟
- نقش سمنها حین سیلاب (عمدتاً عملیات امداد و نجات) چیست؟
- سمنها بعد از سیلاب (مدیریت احیا و بازگشت به حالت عادی) چه وظایفی را ایفا میکنند؟
- تعداد، کیفیت، مهارتها، آموزشها و منابع سمنها برای مشارکت در مدیریت سیلاب در هر سه مرحله پیش، حین و پس از سیلاب چیست؟
- ساختار ارتباط سمنها و مردم در مراحل مختلف چگونه تعریف میشود و چه مشخصاتی دارد؟
- مشکلات سمنها برای نقشآفرینی در مدیریت سیلابها چیست؟
- مشکلات ارتباطی سمنها برای تأثیرگذاری بر مدیریت سیلابها چیست؟ چگونه سمنها در استفاده از ابزارهای ارتباطگیری و ارتباطات بحران عمل میکنند؟
- سمنها چه مشکلاتی با قوانین و رویههای کشور دارند و نظام حقوقی فعلی چگونه فعالیت ایشان برای کمک به ارتقای تابآوری کشور در مدیریت بلایا را محدود کرده یا افزایش میدهد؟
- مناسبات و مشکلات احتمالی سمنها با نهادهای امدادرسان رسمی چه بوده است؟
- شبکههای مردمی غیررسمی امدادرسانی (غیر از سمنها) چه ارتباطی با سمنها و نقشی در امدادرسانی ایفا کردهاند؟
- نهادهای بومی و محلی چه نقشی در کمکرسانی و مدیریت سیلاب ایفا کردهاند؟
نهادهای رسمی آموزشی و فرهنگی، و آموزشهای سیلاب
بخشی از آموزشهای سیلاب باید از طریق نهادهای رسمی متولی آموزش عمومی و فرهنگ عمومی به مردم ارائه شوند. رسانهها (بالاخص صداوسیما) و آموزش و پرورش دو نهاد متولی این امر هستند. سازمانهای مردمنهاد هم در این زمینه ایفای نقش میکنند که بهصورت مستقل بررسی میشوند. سوالات مهم در این خصوص عبارتاند از:
- آموزشهای عمومی مرتبط با مدیریت سیلاب که نهادهای رسمی آموزش و فرهنگ عمومی وظیفه دارند به مردم ارائه کنند چیست؟
- رسانهها، بالاخص صداوسیما، در زمانهای وضعیت عادی، و در مقاطع هشدار و وقوع سیلاب در زمینه ارائه آموزشهای مرتبط با مدیریت سیلاب چه نقشی ایفا کردهاند؟
- نقشآفرینی رسانهها در این عرصه چه مشکلاتی داشته است؟
- آموزش و پرورش باید چگونه آموزشهایی را و با چه روشهایی به دانشآموزان ارائه کند؟
- آموزشهای مربوط به سیلاب و مدیریت سیلاب در آموزش و پرورش، بالاخص در مناطق در معرض سیلاب، چه کیفیت و کمیتی داشته است؟
آسیبهای اجتماعی در مناطق سیلزده
جوامع بر اثر بروز رخدادهای طبیعی نظیر سیلاب، زلزله، سونامی و رخدادهایی با این ماهیت، در معرض تضعیف یا حتی فروپاشی نظم اجتماعی قرار گرفته و دچار بینظمی (Social disorder) میشوند. بینظمی اجتماعی، بهعلاوه ماهیت آسیبزای رخدادهای طبیعی فاجعهبار، آسیبهای اجتماعی نظیر سرقت، تعرض و هتک حرمت زنان، کودکآزاری و برخی جرایم را در جوامعی که در معرض بلایای طبیعی قرار گرفتهاند افزایش میدهد.
نکته مهم این است که آسیبهای اجتماعی ناشی از وارد آمدن فجایع طبیعی، در مقاطع حین و پس از بروز حوادث، پدید میآیند و گاه بر اثر فقر و سایر عوارض فجایع طبیعی، آسیبهای اجتماعی بعد از حادثه، ابعاد گستردهای مییابند. مطالعه این موضوع اغلب بر محور سوالات زیر انجام میگیرد.
- حادثه، استعداد بروز کدام آسیبهای اجتماعی را در جامعه افزایش داده است؟
- چه نوع آسیبهای اجتماعی بر اثر حادثه تجربه شده است؟
- آسیبها بر اثر کدام سازوکارها بروز کردهاند؟ (اغلب، فروپاشی نظام تأمین امنیت نقش مهمی در بروز آسیبها ایفا میکند.)
- مدیریت کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت آسیبهای اجتماعی در مناطق سیلزده مستلزم چه سیاستها، برنامهها و اقداماتی است؟ و در فرایند احیای زندگی عادی چگونه باید مانع از تشدید آسیبهای اجتماعی شد؟
مدیریت اجتماعی کمپهای اسکان موقت
مدیریت سیلاب در مقطع امداد و نجات، مستلزم اسکان موقت تعداد افراد زیادی در سکونتگاههای موقتی است. نوع سکونتگاهها و مدت اقامت در آنها تحت نظام مشخص پروتکلهای امداد و نجات و شدت سیلاب و خسارات ناشی از آن تعیین میشود، ولی بهطور کلی، مدیریت اجتماعی سکونتگاهها دارای ملاحظات خاصی است. عمدهترین سوالات در خصوص مدیریت سکونتگاهها به شرح زیر است:
- مدیریت اجتماعی و فرهنگی اسکان در کمپهای موقت شامل چه ملاحظات و استانداردهایی میشود؟
- کمیت سکونتگاهها و تجهیزات و امکانات آنها برای استقرار سیلزدگان چه شرایط اجتماعی ایجاد کرده است؟
- اسکان در کمپها، در جریان سیلابهای اخیر، چه کیفیتی داشته است؟ چه مسائلی در مدیریت اجتماعی سیلابها بروز کرده است؟
- آیا آسیبهای اجتماعی در کمپها بروز کرده است؟ مدیریت اجتماعی کمپها برای جلوگیری از بروز آسیبها باید چه کیفیتی داشته باشد؟
مواجهه مردم و امدادگران
رخدادهایی نظیر سیلاب سبب میشوند مواجهه امدادگران و سیلزدگان ناگزیر شود. هر دو گروه تحت فشارهای عصبی و تنشهایی قرار دارند و مدیریت رفتارها در این میان اهمیت مییابد. یکی از مسائل اجتماعی قابل بررسی، بهظاهر ساده ولی مؤثر بر مدیریت کنشهای سیلزدگان، شیوه رفتار و کیفیت مواجهه امدادگران با ایشان است.
مواجهه امدادگران و مردم غیر از ابعاد اخلاقی و کیفیت ارتباطگیری، تحت تأثیر تجهیزات امدادی، دانش و آگاهیهای امدادگران و سایر مؤلفههای رفتاری ایشان نیز هست. ارتقای کیفیت عملیات امداد و نجات، مستلزم پاسخ دادن به سؤالاتی در این خصوص نیز هست.
مردم سیلزده نیز در مواجهه با امدادگران رفتارهایی را بروز میدهند که بر کیفیت عملیات امداد و نجات اثرات متفاوتی دارد. آموزشدیده بودن مردم و قابلیت آنها در مدیریت تنشها، میتواند کیفیت عملیات امداد و نجات را افزایش دهد.
- مواجهه مردم و امدادرسانان در جریان سیلابهای اخیر چه ویژگیهایی مثبت یا منفی داشته است؟
- آیا امدادرسانان برای شرایط دشوار و مواجهه با مردم تحت فشار و شرایط خاص آماده بودهاند؟
- کیفیت و کمیت آموزشهای مردم و امدادرسانان برای مدیریت مناسب رفتار و اخلاق مواجهه در چنین شرایطی چگونه باید تغییر کرده و بهبود یابد؟
ملاحظات اجتماعی هشدار سیلاب
هشدار سیلاب با پروتکلهای مشخص هواشناسی در مقاطع زمانی معینی قبل از بروز سیلابها به دستگاههای رسمی و مردم اعلام میشود. پوشش خبری هشدار سیلاب و سازوکارهای مطلع شدن مردم از آن، بهعلاوه واکنشهای مردم به هشدار سیلاب، مقولهای با ملاحظات اجتماعی است.
- پوشش هشدار سیلاب چگونه بوده و چقدر از مردم هشدار سیلاب دریافت کردهاند؟
- مردم از چه مسیرها و رسانههایی هشدار سیلاب دریافت کردهاند؟
- میزان درک مردم از فحوای هشدار سیلاب چه میزان بوده است؟
- واکنش مردم به هشدار سیلاب چه بوده است؟
- هشدار سیلاب سبب اقدام برای تقویت کدام آمادگیها در مردم مناطق سیلزده شده است؟
- عوامل مؤثر بر ادراک هشدار سیلاب و واکنش به آن چگونه بوده است؟
- مسیرهای اطلاعرسانی، اعتماد، گذشته هشدارهای سیلاب، و ویژگیهای افراد در معرض سیلاب چگونه بر واکنش ایشان به هشدار سیلاب اثر گذاشته است؟
- واکنشهای مردم به هشدار سیلاب، چه اثراتی بر عملیات امداد و نجات، بروز خسارات جانی و مالی، و مدیریت کلی سیلاب داشته است؟
تخلیه مناطق سیلزده
تخلیه مناطق سیلزده و بالاخص تخلیه منازل مردم به هنگام سیلاب یکی از مهمترین اقدامات برای جلوگیری از خسارات است. مردم به دلایل مختلف ازجمله سطح اعتماد و سرمایه اجتماعی، نوع کمکرسانی، برآوردشان از سیلاب، کیفیت اطلاعرسانی و سایر عوامل، واکنشهای متفاوتی به فرمان تخلیه منازل نشان میدهند. تخلیه منازل در جریان سیل اخیر نیز با مسائلی توأم بوده است. سوالات مهم درباره این واکنشها به شرح زیر است:
- هشدارهای تخلیه از چه طریقی و با چه کیفیتی ارائه شده است؟
- چه سازوکارها و انگیزشهایی برای متقاعدسازی مردم به تخلیه منازل بهکار گرفته شده است؟ (سازوکارهای رسمی، غیررسمی، اجبار و …)
- عملکرد نهادهای رسمی در اقناع مردم برای تخلیه منازل چگونه بوده است؟
- واکنشهای مردم به هشدارهای تخلیه تحت تأثیر چه عواملی بوده است؟
- دلایل مقاومت در برابر تخلیه در برخی مناطق چه بوده است؟
- درسآموختههای سیلابهای اخیر برای مدیریت اجتماعی عملیات تخلیه چیست؟
ذهنیت و کنش سیلزدگان
سیلابهای اخیر نشان داد که برخی ذهنیتها بر کنش شهروندان در جریان مدیریت سیلاب، همراهی با امدادگران یا مقاومت در برابر فرمانهای عملیات مدیریت سیلاب مؤثر است. ضروری است ذهنیتهای سیلزدگان که بر رفتار آنها در قبال کلیه عملیات امداد و نجات مؤثر بوده است بررسی شود. ذهنیت سیلزدگان نیز تحت تأثیر سیلاب و کیفیت عملیات امداد و نجات و رسیدگی به آنان قرار گرفته است و باید بررسی شود. برخی از مهمترین سوالات در این بخش عبارتاند از:
- چه شناختها و ذهنیتهایی در شهروندان بر کنش ایشان در قبال سیلاب (از لحظه دریافت هشدار سیلاب تا مراحل بعدی) اثر گذاشته است؟
- ذهنیتهای سیاسی، قومی، مذهبی و … چگونه بر کنش شهروندان در جریان سیلاب اثر گذاشتهاند؟
- باورهای مردم درباره علتهای سیلاب چگونه بر عملیات امداد و نجات و پس از آن اثر گذاشته است؟
- سیلاب و کیفیت مدیریت آنچه انگارهها و ذهنیتهایی را در سیلزدگان ایجاد و تقویت کرده است؟
ارزیابی مردم از کمکرسانی نهادها
یکی از مهمترین نکات این است که عملیات امداد و نجات و تلاشهای بعدی برای بازگرداندن مردم به جریان عادی زندگی، از سوی سیلزدگان چگونه ارزیابی شده است. کمکها همچنین از سوی نهادهای مختلف ارائه شده است و ارزیابی مردم میتواند معطوف به هر نهاد، متفاوت باشد. سوالات مرتبط با این مقوله عبارتاند از:
- ارزیابی سیلزدگان (و مردم بهطور کلی) از عملیات کمکرسانی و امداد و نجات چیست؟
- چه عواملی بر ارزیابی مردم از عملیات کمکرسانی مؤثر بوده است؟
- درسآموختههای تحلیل ارزیابی مردم برای آینده سازمانهای امداد و نجات و مدیریت اجتماعی عملیات کمکرسانی چیست؟
اطلاعرسانی، ارتباطات بحران و سیلاب
یکی از مهمترین مقولات در مدیریت سیلاب، ارتباطات و اطلاعرسانی است. مدیریت غیرسازهای سیلاب نیازمند ارتباطگیری با گروههای مختلف ذینفعان، ازجمله مردم در معرض سیلاب، از زمان صدور هشدار سیلاب تا همه مراحل بعدی مدیریت امداد و نجات، تخلیه، اسکان موقت، کمکرسانی و مدیریت تعدیل خسارات و سایر مراحل است. مهمترین سوالات مرتبط با ارتباطات و اطلاعرسانی بحران به شرح زیر است.
- نظام اطلاعرسانی و ارتباطی کشور در زمینه مواجهه با رخداد سیلاب و مدیریت اطلاعرسانی در این عرصه چه ویژگیهایی دارد؟
- نیروی انسانی متخصص در زمینه ارتباطات و اطلاعرسانی بحران در چه وضعیتی است؟
- رسانههای کشور در زمینه ساختار سازمانی و کیفیات دیگر برای مواجهه با بحرانها، چه ویژگیهای دارند؟
- کیفیت عملکرد رسانههای رسمی، ازجمله صداوسیما در سطح ملی و در سطح استانهای سیلزده، در زمینه اطلاعرسانی و ارتباطات بحران چگونه بوده است؟
- رویکردها و رویههای اطلاعرسانی رسانههای رسمی، بالاخص صداوسیما، چگونه بر مدیریت سیلاب اثر گذاشته است؟
- درسآموختههای سیلابهای اخیر برای اصلاحات و بهبود در نظام مدیریت رسانهای و ارتباطات بحران چیست؟
مطالعات اجتماعی سازمانهای مدیریت سیلاب
سازمانهای زیادی درگیر مدیریت سیلاب بودهاند. حیطه عمل این سازمانها قبل از سیلاب تا ماهها یا سالها بعد از سیلاب را هم در برمیگیرد. نوع تعاملات این سازمانها از یکدیگر، ادراکی که از همدیگر دارند و توانایی در پیش بردن برنامههای مشترک، اثر تعیینکنندهای بر مدیریت سیلاب دارد. شکل دادن به تعاملات مثبت و مؤثر بر مدیریت سیلاب، مستلزم سرمایه اجتماعی و اعتماد بینسازمانی، بهعلاوه رویکردی در مواجهه سازمانها با یکدیگر است که اقدام مشترک و میانبخشی را ممکن سازد. سوالات مهم در خصوص نوع مواجهه سازمانها با یکدیگر در جریان مدیریت سیلاب در هر سه مرحله پیش، حین و بعد از سیلاب عبارتاند از:
- سازمانهایی که باید با یکدیگر در مدیریت مؤثر سیلاب فعالیت کنند، چه رویکردی نسبت به یکدیگر دارند؟ رویکردهای ایشان چگونه بر اعتماد و ظرفیت تعامل اثر گذاشته است؟
- نوع رویکردها و تعاملات سازمانها با یکدیگر، چگونه کیفیت مدیریت سیلاب را متأثر ساخته است؟
- فرهنگ سازمانی سازمانها، ذهنیتها، آموزشها و سایر مشخصات و رویههای مرتبط با شرح وظایف سازمانها و نیروی انسانی آنها، چه اثری بر مدیریت سیلاب گذاشته است؟
تغییرات اجتماعی ناشی از سیلاب
سیلابها تأثیراتی بر زندگی اجتماعات انسانی باقی میگذارند که در پی آن تغییرات اجتماعی نیز محتمل است. شماری از تغییرات اجتماعی محتمل بر اثر بروز سیلابها به شرح زیر است:
- تغییرات اجتماعی نظیر مهاجرت، جابهجایی سکونتگاهها، تغییر ساختارهای اقتصادی، بروز فقر (یا رونق اقتصادی) و تغییرات اجتماعی ناشی از آن.
- تغییرات در ذهنیتها و نگرشهای مردم درباره حکمرانی، جامعه و سیاست
- تغییرات سیاسی
- تغییرات سازمانی و نتایج اجتماعی مترتب بر آنها
سوال مهم در خصوص تغییرات اجتماعی مترتب بر سیلابها آن است که چه تغییراتی محتمل است و هر تغییر چه افراد و گروههایی را با چه تأثیراتی، متأثر میسازد.
۳- یافتههای کارگروه اجتماعی و فرهنگی به تفکیک استانهای مورد مطالعه چه بود؟
ابعاد اجتماعی و فرهنگی سیلابها در استانهای سیلزده شامل استانهای فارس، مازندران، خوزستان، گلستان، لرستان، اسلام و کرمانشاه به طور جداگانه توسط گروههای پژوهشی استانی مورد بررسی قرار گرفت. اگرچه کارگروه برای انجام مطالعات چارچوب مفهومی یکسانی برای همه استانها تدوین کرده و حداکثر هماهنگی با محققان در استانها صورت گرفته بود تا گزارشهایی با محتوای قابل مقایسه و تا حد ممکن تابع ساختار واحدی تدوین شود، اما ویژگیهای محلی، مقتضیات سیلاب در هر استان و دیدگاه و تجارب محققانی که در هر استان فعالیت کردهاند بر محتوا و ساختار گزارشها اثر گذاشته و تفاوتهایی ایجاد شده است. وجوه کم و بیش یکسانی در عمده گزارشها وجود دارد اما هر استان ویژگیهای خاص خودش را نیز دارد برای مثال، گرچه استان خوزستان در متغیرهای مختلفی با سایر استانها مشترک است، اما مطالعه نشان داد مسأله تلقی مردم در خصوص تبعیض قومیتی در این استان نسبت به سایر استانهای سیلزده جدیتر است و تا حد زیادی عمومیت دارد. سیلاب اگرچه در شیراز باعث شده است مردم بههم نزدیکتر شده و همبستگی اجتماعی بیشتری با یکدیگر بیابند، اما سیل در استان ایلام، افزون بر بیاعتمادی به نهادهای حکومتی، نوعی بیاعتمادی بینگروهی را نیز سبب شده است. سیلابها در این استان نه تنها کلیشههای قومی بین مردم را از بین نبرده، بلکه بیشتر به آنها دامن زده است. این جنس از تفاوتهای بیناستانی در کنار شباهتهای بسیار، در بسیاری از موارد به چشم میخورد.
در گزارش سیل استان فارس به طور مفصل درباره سلطه پارادایم خشکسالی بر نگرش مردم، ساز و کارهای ناکارآمد هشداردهی، برخی مناسک معمول و نمایشی مدیریت بحران، بیاعتمادی عمومی به نهادهای دولتی و حکومتی و نیز ضرورت توجه به خصیصههای فرهنگی محلی در مدیریت و سیاستگذاری بحرانها بررسی شده است. سیلاب استان مازندران جزو سیلابهای با گستره محدود بود، با این حال از آنجایی که احتمال رخدادن سیلاب در این استان زیاد است، بررسی آن اجتنابناپذیر مینمود. گزارش سیلاب استان مازندران به صورت خلاصه، تحلیلی جامعهشناختی از علل تمایل نداشتن مردم به استفاده از بیمهها ارائه کرده و همچنین با استفاده از دادههای گردآوریشده، راهبردهایی برای مدیریت سیلاب ارائه و نقش حکمرانی را با تفصیل بررسی کرده است.
در گزارش سیلاب استان خوزستان یکی از مباحث مهم یعنی تفاوت و تناقض روایت مردم و روایت مسئولین از سیلاب اخیر طرح شده است. بر اساس مطالعات کارگروه اجتماعی، فرهنگی و رسانه مشخص شد هر چه سیلابها از استانهای شمالی فاصله گرفتند و به مناطق جنوبی ایران نزدیکتر شدند و هرچه از زمان غافلگیری سیلابها گذشت، نقش مدیریت بحران از نظر مردم پراهمیتتر شد. همچنین در استان خوزستان، روایت مردم از بحران با روایت مسئولین از آن به بالاترین سطح از ناسازگاری رسید. روایت مردمی در این استان تا آنجا پیش رفته است که برخی معتقدند نظام سیاسی به صورت عامدانه موجب وقوع سیل و آبگرفتگی مناطق عربنشین در خوزستان شده است، در حالی که روایت مسئولین چندان تقصیری را متوجه مدیریت بحران نمیداند و سطح بالای بارشها را علت سیلاب میداند.
گلستان جزو استانهایی بود که گستره سیل در آن زیاد بود و این مهم در گزارش مفصل آن نیز بازتاب یافته است. گزارش بررسی اجتماعی و فرهنگی سیلاب استان گلستان تلاش میکند تا از آنچه رخ داده و آنچه میتواند به بهبود وضعیت کمک کند، شرح دقیقی دهد. دادههای پیمایشی این بخش عمدتاً به صورت تفکیکشده بین شهرهای آققلا، گمیشان و گلستان ارائه شده است تا سیاستگذاران و نیروهای اجرایی این توانایی را داشته باشند که با هدفگیری دقیقتری، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی این سیلاب را مورد توجه قرار دهند. گزارش این استان همچنین در خصوص نگرش مردم به سیلاب و توجه به گروههایی چون جامعه اهل سنت ایران اهمیت بسیاری دارد.
بررسی ابعاد اجتماعی سیلاب در استان لرستان از چند وجه، اهمیت ویژهای دارد. مهمترین نکته این است که این استان در آینده نیز در معرض سیلاب خواهد بود و در صورت در دستور کار قرار ندادن برخی اصلاحات اساسی، به علت بستر زیرساختی و بستر اجتماعیاش، به شدت در برابر سیلاب آسیبپذیر است. استان لرستان جامعهای است با ساختار نیمهمدرن و نیمهسنتی که در سالیان درازی سه نوع از سبک زندگی ایلی، روستایی و شهری را در خود جای داده است. این جامعه در حال گذار هم از فقدان سازماندهی و تشکیلات مدرن رنج میبرد و هم از بوروکراسی دولتی آغشته به طایفهگرایی محلی در رنج است. این گزارش میتواند نخست، نیاز استان به اصلاحات اساسی را نشان دهد و دوم، راهنمایی برای نقاط تمرکز سیاستگذاریها باشد.
گرچه استان ایلام نیز در متغیرهای مختلفی از جمله سطح ادراک و آگاهی و آموزش و میزان سرمایه اجتماعی با سایر استانها اشتراکاتی دارد، اما بر اساس تحقیقات، این استان نسبت به سایر استانهای سیلزده در برخی وجوه متفاوت است. احساس تبعیض قومی و احساس طردشدگی در این استان بهشدت بالاست. افزون بر این، در این استان نوعی بیاعتمادی بینگروهی نیز به سبب سیلاب پدیدار شده است. گزارش سیل استان ایلام همچنین حاوی اطلاعاتی درباره اثرات اقتصادی اجتماعی سیلاب در روستاهای استان است و از دادههای آن میتوان برای برگزیدن بهترین گزینه جبران هزینههای سیلاب استفاده کرد. استان کرمانشاه از آنجایی که در قیاس با سایر استانها آسیبهای کمتری دیده بود، گزارش آن نیز اندکی محدودتر از سایر استانها تهیه شده است. تحلیل نهایی این گزارش حاکی از آمار و وضعیت نیمهخوشایندی است که عمده شرایط بحرانی را نتیجه کمبود استفاده از تجارب مدیریت بحران در کشور میداند.
۴- درسآموختههای سیلاب برای سیاستها، برنامهها و اقدامات اجتماعی و فرهنگی توسعه تابآوری کشور در مقابل سیل چیست؟
مطالعات انجامشده از سوی کارگروه اجتماعی، فرهنگی و رسانه معطوف به ضرورتهای ذیل است:
- برجسته کردن ذهنی اهمیت الزامات اجتماعی و غیرسازهای در مدیریت سیلابها و غفلت عملی از آنها: در گذشته تأکید اصلی بر انجام اقداماتی برای محافظت در مقابل سیلاب نظیر احداث دایک یا سیستم زهکش بوده است تا احتمال سیلاب کاهش یابد که همین رویکرد تأکیدات سازهای در مدیریت سیلاب را افزایش داده بود. در مقابل رویکردهای غیرسازهای به مدیریت سیلاب - که حیطهای فراتر از علوم اجتماعی را نیز در بر میگیرد - در دهههای گذشته قوت بیشتری یافتهاند و از آگاهیرسانی و توسعه آموزشهای مربوط به سیلاب گرفته تا امور مربوط به استفاده از سمنها، بانکهای اطلاعاتی حمایت اجتماعی، ارائه خدمات روانشناختی و نظامهای ارزیابی خسارات مبتنی بر نظامهای بیمهای برای جبران صدمات وارده به سیلزدگان گسترش یافته است. مطالعات کارگروه نشان داد که این الزامات جدید غیرسازهای و اجتماعی در کشور یا در سطح بسیار بالایی مغفولاند یا بهصورت بسیار سطحی و کماثر به آنها پرداخته میشود.
- تقویت سازوکارهای غلبه بر پارادایمهای ذهنی غالب و معمول در سیلابها: نظام حکمرانی مجهز به سازوکارهای غلبه بر پارادایمهای ذهنی متعارف و مسلّط نیست (برای مثال، پارادایم خشکسالی). مدیران و تصمیمگیران با بیش از یک دهه خشکسالی کنار آمده بودند و هیچ تصوری دربارۀ امکان بارشهای شدید نداشتهاند. رویههای سازمانی و نظام تصمیمگیری با شرایط خشکسالی تنظیم شده و نظام حکمرانی ظرفیت مناسب نداشته است که همزمان هم در شرایط خشکسالی باشد و هم از طریق آموزش عمومی، تقویت رسانهها، توسعه تعاملات با سمنها و بسط سمنهای تخصصی فعال در زمینه مدیریت بحران، آماده مواجهه با شرایط سیلاب باشد.
- ترمیم بیاعتمادی و گسستگی ارتباطات میان سازمانی: آنچه در خلال مطالعات کارگروه مشهود است، میان وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نیرو، سازمان هواشناسی، سازمان محیطزیست و سایر دستگاهها، سازمانهای رسمی و مردم، و دولت و سمنها، در شرایط پیش، حین و بعد از سیلابها شکافهای سازمانی وجود دارد. در عمل سازمانها براثر سالها عدم تعامل یا تعامل نا مؤثر برای یکدیگر کماعتبار شدهاند؛ دولت و سمنها نسبت به یکدیگر بدبین هستند؛ و مردم نیز در مدت چند دهه نسبت به وعدهها، کردارها و هشدارهای نهادهای رسمی کماعتماد شدهاند. این کماعتمادی بر ارکان مختلف مدیریت غیرسازهای سیلاب در مراحل پیش، حین و پس از سیلاب اثر منفی گذاشته است. مهمتر آنکه، نقصان در برآوردن وعدهها، شفاف نشدن علل و ارزیابی عملکرد نهادهای رسمی در جریان سیلاب و جبران نشدن خسارات بر شدت بیاعتمادی خواهد افزود.
- کم کردن فاصله میان روایتهای مردم و حاکمیت از سیلاب: علاوه بر تفاوتهای استانی در روایتهای مردم از سیلاب، این مطالعات کارگروه نشان میدهد که روایتهای مردمی گاه تا عمدی تلقیکردن سیلاب (عمدتاً در خوزستان) یا کوتاهی در مدیریت سیلاب توسط سدها (در گلستان) پیش رفته است و با روایتهای رسمی در خصوص زیاد بودن بارشها بسیار فاصله دارد. پر نشدن شکاف بین روایت رسمی و مردمی از سیلاب، عمق بیاعتمادی را بالاخص برای سیلزدگان خسارتدیده بیشتر خواهد کرد.
- نهادی کردن حاکمیت جامعه نسبت به ایمنی: جامعه ایرانی که پیش از سیلاب جایگاه مهمی برای ایمنی قائل نبوده است، پس از سیلاب بر اهمیت ایمنی، مهندسی رودخانه و مدیریت غیرسازهای سیلاب واقف شده است. این فرصت اگر به ظرفیت تبدیل نشود، بهسرعت از دست میرود.
- بهرهبرداری از توان و نقش مؤسسات مردمنهاد و تقویت زمینههای عملی در استفاده از این ظرفیت: در خلال سیلابها نقش اجتماعی سمنها برجسته شد اما مطالعات میدانی کارگروه نشان میدهد که عزمی سیاسی در حاکمیت برای حداقل وارد ساختن سمنها به مدیریت بحران از پیشگیری تا پس از بحران ضروری است. شواهد نشان میدهند که سمنها و سایر تشکلهای مردمی ازجمله خیریهها، گروههای جهادی و تشکلهای مذهبی نقش مثبتی در مدیریت سیلاب ایفا کردهاند. نکته مهم این است که این گروههای جامعه مدنی عمدتاً پیش از سیلاب جدی گرفته نمیشدهاند و برنامههایی مشخص برای دخیلکردن آنان در مراحل مختلف مدیریت حوادث طبیعی از پیش از بروز تا پس از آن، وجود نداشته است.
- تداخل نقش سمنها با نهادهای امدادی و مدیریتی: سمنها میتوانند نقش مهمی در مدیریت سیلاب ایفا کنند اما این به معنای وجود ظرفیت مناسب در سمنها برای جایگزینشدن بهجای نهادهای اصلی مدیریت سیلاب سازمانهای رسمی امدادگر نظیر هلالاحمر نیست. سطوح بالاتری از هماهنگی و تقسیم کار میان سمنها و این دسته از سازمانها لازم است. سمنها به همه دانشها، مهارتها، امکانات و منابع لازم برای مدیریت سیلابها مجهز نیستند و عملکردهای متنوع و ناهماهنگ آنها میتواند بر مشکلات بیفزاید، اما بالا بردن سطح هماهنگی و آمادگی سمنها، آنها را به نیرویی مؤثر در مدیریت حوادث تبدیل میکند.
- اصلاح روایتهای محلی قوممدارانه از سیلابها: مطالعات منطقهای کارگروه نشان میدهد که سیلابهای مناطق به روایتهای قومی آغشته شده است و باید این مسئله را اساساً حل کرد. این مسئله بهخصوص در خوزستان بسیار جدی بوده است. عمده مناطق سیلزده، محل زندگی هموطنان عربزبان بوده و ذهنیت جمعی در بستر کماعتمادی، تشتّت شبکهها و رسانههای داخلی، جهتگیریهای سیاسی رسانههای خارجی و معاند، و ویژگیهای متفاوت سیلاب سال ۱۳۹۸ که بیشتر تحت تأثیر سدها و مدیریت آنها بوده شکل گرفته است. روایتهای قومی و مذهبی از سیلابها در استان گلستان نیز تقویت شده است.
- رفع تبعیض از مالکیتهای عرفی و گروههای حاشیهای: در معرض تبعیض بودن مالکیتهای عرفی (کسانی که بدون اسناد مالکیت و طبق عرف محلی در اراضی کشت میکردهاند یا دسترسی به برخی اموال داشتهاند) و گروههای حاشیهای (نظیر مهاجران افغانستانی که فاقد اسناد هستند) مسئله مهم سیلابهای اخیر بوده است. ضرورت دارد که در این زمینه سازوکارهای مناسب پرداخت خسارت به این گروهها تدوین شود تا بر اثر فقدان دسترسی به اسناد اثبات مالکیت یا بروز خسارت، طرد اجتماعی و اقتصادی در خصوص آنها شکل نگیرد.
- ایجاد نظام حمایت هدفمند اجتماعی از شهروندان: عدم آمادگی نظام حمایت اجتماعی برای شناسایی و حمایت هدفمند از شهروندان (مبتنی بر اطلاعات دقیق از وضعیت اقتصادی و اجتماعی افراد) مسئله مهمی است که در فقدان بانکهای اطلاعاتی قابل اتکا برای شناسایی سطح رفاه و نیازمندیهای افراد خسارتدیده، شکل گرفته است.
- رشد همبستگی بیشتر میان مردم به مردم، در کنار توسعۀ بیاعتمادی نهادی: مطالعات کارگروه نشان داد که انسجام شیعه و سنی (در گلستان)، فارس و سایر گروههای قومی با اعراب خوزستان، و انسجام ملی بهطور کلی بر اثر فراگیرشدن فرایند کمکرسانی و حتی حضور هممیهنان از نقاط مختلف در مناطق سیلزده بیشتر شده است اما برخی کاستیها، نقصانهای رسانهای، دمیدن بر انتظارات، رقابتهای سازمانی و سیاسی میان دستگاههای کمکرسان، و بالاخص عملکرد صداوسیما در نقد شدید دولت و بزرگجلوهدادن خدمات سایر دستگاهها در مقابل عملکرد دولت، و نقیصههای ساختاری مدیریت سیلاب که سبب تشدید خسارات شده، بر بیاعتمادی مردم به دستگاههای رسمی افزوده است.
- نزدیک کردن تصور عمومی از «خدمات دولتی» به اقدامات انجام شده: نهادهای دولتی بنا به گزارشها، و بالاخص هلالاحمر، بیشترین خدمات تاریخ خود را به مردم ارائه کردهاند، اما بینظمی، تقابل رسانهای، ناآگاهی مردم از پروتکلهای امداد، و سابقه بیاعتمادی، این میزان کمک را ناچیز جلوه داده است. ضروری است اقداماتی برای آگاه ساختن مردم و نزدیک کردن ذهنیت ایشان به میزان خدماتی که ارائه شده است انجام گیرد.
- توجه به مدیریت پیش از سیلابها: اساسیترین مسئله مدیریت سیلابها، در مرحلۀ پیش از وقوع سیل است، یعنی مرحلهای که مستلزم ارزیابی مخاطره، تدوین راهبرد و سیاستگذاری، آگاهسازی و آموزش و نیز فراهمسازی زمینههای ارتباط بین کنشگران مختلف است. آمادهسازی مردم برای وقوع سیلاب کمتر از مرحلۀ وقوع سیلاب و مرحلۀ پساسیلاب، قابلیت رؤیتپذیری دارد ولی اهمیت آن به اندازۀ مراحل بعدی است. ظرفیتسازی و آمادهسازی جامعه برای وقوع سیلاب به زمان زیادی نیاز دارد و معمولاً اهمیت زیادی به آن داده نمیشود. دستگاههای مرتبط با سیلاب نیز فاقد برنامهها و اقدامات فراگیر و مؤثر در زمینۀ آموزشهای مرتبط با آمادگی برای مواجهه با سیلاب هستند.
- انجام اقدامات پیشگیرانه در برنامههای توسعه مناطق سیلخیز: اصولاً در مناطقی که مستعد وقوع سیلابهای تکراری هستند، مثل مناطقی در استان مازندران یا استانهای گلستان، لرستان و خوزستان باید اقدامات مربوط به آمادهسازی مردم و اقدامات پیشگیرانه در برنامههای توسعهای این مناطق دیده شود. این بهمعنی ضرورت توجه به مدیریت جامع خطر سیل در طرحهای جامع شهری و طرحهای هادی روستایی است. ساختهشدن سکونتگاهها در مناطق پرخطر نشانۀ آشکار بیتوجهی به این مهم است.
- توجه به برنامهریزی فضایی: بیتوجهی به نقش برنامهریزی فضایی در مدیریت سیلاب و عدم توجه به وارد نمودن ملاحظات مربوط به مخاطرۀ سیلاب در برنامهریزی فضایی مناطق مستعد سیلاب کاملاً آشکار است. در حالیکه باید در برنامهریزی فضایی این مناطق هم به تقویت راهبردهای مربوط به پیشگیری از سیل پرداخت و هم به اقدامات مربوط به کاهش تأثیرات سیلاب. وظیفۀ برنامهریزی فضایی سازماندهی به تقاضاهای فضایی جامعه است. در این برنامهریزی باید بهصورت توأمان به فعالیتهای اقتصادی، نیاز سکونتگاهی و حفظ محیطزیست توجه صورت گیرد. این مهم اگرچه در زمره نکات مرتبط با زیرساختها و امور شهرسازی است، لیکن نهادهای دولتی به آگاهسازی، اطلاعرسانی و جلب مشارکت مردمی برای تحقق اصول این امور بالاخص در مناطقی که قبلاً بیتوجه به این موارد شکل گرفتهاند، نیاز دارند.
- تدوین نظام ارتباطگیری کارآمد و تعاملی میان مدیران و متخصصان با شهروندان آسیبپذیر: شهروندان دانش و اطلاعات کافی دربارۀ پیامدهای احتمالی سیلاب بر اموال خود، و همچنین در مورد احتمال وقوع سیلاب در منطقه خود، و اقدامات ضروری به هنگام سیلاب ندارند. زبان فنی مدیران و کارشناسان (نظیر دورۀ بازگشت سیلاب، بستر و حریم، دشت سیلابی و.....) به سختی برای مردم عادی قابل فهم است و بهنظر میرسد مشکل ارتباطی در این زمینه بین مردم و مدیران جدی است. دستگاههای متولی امور تخصصی سیلاب، به نظام ارتباطگیری کارآمدی برای تعامل با شهروندان، ارائه آموزشها و اثرگذاری بر کنشهای ایشان نیازمند هستند.
- آموزش مسئولیتهای اجتماعی شهروندان در سیلابها: بخشهای بزرگی از مردم تمایل دارند تا مسئولیت مواجهه با سیلاب را بر دوش مسئولان دولتی قرار دهند که با ابزارهای مهندسی راهحل دفاعی در مقابل سیلاب پیدا کنند. نگرش عموم مردم این است که کاهش خطر سیلاب وظیفه دولت است نه مردم. مردم باید مسئولیتهای خود در قبال سیلاب را بدانند و برای پذیرش این مسئولیت تجهیز شوند. شدت خسارات سیل به اندازهای است که در مناطق تحت تأثیر خطرات آن باید تعامل دائمی بر محور تبیین خطر، پذیرش مسئولیت، همکاری همهجانبه و آمادگی همیشگی صورت گیرد.
- جلب مشارکت بخشهای خصوصی و عمومی و سمنها در بهبود تابآوری: ضعف مشارکت عمومی مردم در جلوگیری و کاهش آسیبهای سیل، مانع بزرگی برای بهبود وضعیت تابآوری جامعه در مقابل سیلاب است. برای اینکه این توازن مسئولیتی برقرار شود لازم است تا این موضوع در معرض گفتگوی باز عمومی قرار گیرد. ضروری است برنامههای محلی مدیریت سیلاب با مردم به اشتراک گذاشته شده و حتی مشارکتی تهیه شوند. مشارکت مردم در مراحل اولیۀ مدیریت سیلاب سبب افزایش مشروعیت کل این فرایند خواهد شد. این بهمعنی ضرورت مشارکت بخش دولتی، بخش خصوصی، بخش عمومی، سمنها و شهروندان در حکمرانی مخاطرۀ سیلاب است.
- هدفمند کردن آیندهنگرانۀ جبران خسارتها: مانع اساسی در حوزۀ جبران خسارت این است که فقط به فکر بازگرداندن جامعه به حالت عادی خود است. درحالیکه باید کاری کرد تا جامعه پس از وقوع سیلاب صرفاً به فکر بازگشت به حالت عادی و نرمال نباشد، بلکه جامعه باید از رویداد سیلاب درسآموزی داشته و بتواند خسارات آتی را به حداقل ممکن برساند. این کار میتواند از طریق سیاستها و اقدامات بخش جبران خسارت سیلاب رخ دهد. نهادینهکردن درسآموزی از سیلاب در رویههای عملکردی دستگاهها مشهود نیست.
- جامعیتبخشی به سیستم هشدار سیلابها: سیستم هشدار سیلاب، هم فرایندی مهندسی و هم فرایندی سازمانی است. سیستم هشدار فراتر از فنآوری است و شامل ارتباطات انسانی، مدیریت و تصمیمگیری هم میشود. درواقع، مراحل مختلف واکنش مردم به هشدار سیلاب عبارتاند از شنیدن هشدار، فهمیدن محتوای پیام هشدار، باور به معتبر و دقیقبودن هشدار و در نهایت واکنش به هشدار از طریق انجام کنش محافظتی. هر چهار مرحله در سیلابهای اخیر دچار نقصهای زیاد بوده است. انواعی از بیاعتمادی، عادتکردن به پارادایم خشکسالی، نقصان رسانهها، فقدان آموزشهای کافی به مردم برای درک نشانههای اطلاعرسانی، نقصان در عملکرد سمنها و زیرساخت رسانهای کشور بر نقصان در هشدار سیلاب و جدی گرفتهشدن آن اثر گذاشته است.
- جلب مشارکت اجتماعات داوطلبانه و شبکههای محلی در هشدار: فقدان سیستم هشدار مبتنی بر اجتماع محلی در سیلاب اخیر کاملاً مشهود بوده است. اثربخشی هشدارهای رسمی حتماً باید با استفاده از کانالهای محلی داوطلبانه هم تقویت شود. وجود سیستم هشدار سیلاب در سطح محلهای بسیار ضروری است. به دلیل سطح پایین اعتماد به سیستم هشدار رسمی، خود اجتماع محلی باید فرایند مشاهدۀ رودخانه و سیستم اطلاعرسانی از طریق افراد قابل اعتماد را دنبال نماید. این گروه محلهای در مراحل بعدی میتواند در مورد نحوۀ فعالسازی اجتماع محلی و نوع واکنش اجتماع محلی به سیلاب، تصمیمات لازمه را اتخاذ کند. جالب توجه اینکه در فقدان اثربخشی رسانههای رسمی، سمنها و گروههای امدادرسان محلی از رسانه تلگرام در قالبهای مختلف با سازوکاری شبیه به اطلاعرسانی محلی استفاده کردهاند.
- تنظیم پروتکلهای بازدید: پروتکل مشخصی بر بازدید مقامات سیاسی از مناطق سیلزده و کمپهای اسکان موقت حاکم نیست. حضور متعدد مسئولانی که گاه کمترین ارتباط با مسئله سیل را در ایام بحرانی آن دارند، علاوه بر آنکه مقامات استانی و درگیر در سیلاب را وادار به تغییر برنامههای اصلی خود میکند، انتظارات گسسته را در حادثهدیدگان افزایش میدهد و به تدریج این دیدگاه را در آنان تقویت میکند که مقامات برای نمایش سیاسی از این مناطق بازدید میکنند و بر بیاعتمادی میافزاید.
- مشکلاتی که در کمپهای اسکان موقت تجربه شده عمدتاً عبارت بودهاند از:
- عدم وجود مدیریت واحد در اردوگاهها و محلهای اسکان
- سردرگمی مردم در مراجعه و پیگیری خواستهها
- مداخله افراد غیرمتخصص در امور مختلف اردوگاهها و مناطق سیلزده
- حضور غیرضروری گروههای متعدد در اردوگاهها
- هدایت امور بر اساس نظرها و خواستههای گروهی
- عدم توجه کافی به وضعیت روانشناختی سیلزدگان توسط مدیریت اردوگاهها
- در اولویت بودن اهداف سازمانی و تهیه مستندسازی سازمانی در مقایسه با مسائل سیلزدگان در کارهای برخی سازمانها و گروهها. حضور نمایشی مقامات و با هدف تهیه مستندات در اردوگاهها که باعث ایجاد جو بی-اعتمادی در اردوگاهها میشد.
۲۴- آموزش کارشناسان روان درمان پیش از وقوع حوادث و ضرورت پیش بینی مداخلات روانی-اجتماعی: در این خصوص ۱- داشتن پروتکل مشخص برای غربالگری و ارائه خدمات درمانی در حوزه سلامت روان، ۲- هماهنگی و همکاری بین ارائه دهندگان خدمات سلامت روان بهویژه اداره سلامت روان معاونتهای بهداشتی دانشگاههای علوم پزشکی، بهزیستی و هلال احمر، ۳- یکپارچه و یکدست شدن ارائه خدمات و آموزشها و شفاف شدن شرح وظایف هریک از دستگاههای ذیربط، ۴- توجه و اولویت دادن به کودکان و ارائه خدمات سلامت روان و بازی درمانی به آنها، ۵- استفاده از ظرفیت سمنها و بخش خصوصی با توجه به کمبود نیروی ارائه دهنده خدمات سلامت روان، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
۶- کلام آخر؟
تجربهای که در فرایند مطالعه و مشارکت در به فرجام رسانیدن گزارش کارگروه اجتماعی، فرهنگی و رسانه حاصل شد، کمتر از نتایج آن نیست. اهمیت یافتن جوانب اجتماعی، فرهنگی، ارتباطی و روانی سیلاب به مثابه بحران و ضرورت توجه به آنها در پیشگیری، مهار و مدیریت سیلابها، برجستگی مطالعات و پژوهشهای میانرشتهای و همفکریها و همکاریهای سهگانه علمی و اجرایی و مدنی، به دست آمدن دادههای ارزنده کمی و کیفی حتی در سطوحی فراتر از آنچه تاکنون انتشار یافته است و رو آوردن دانشجویان و محققان ارجمند به پایان نامهها و رسالهها و پژوهشهای مسألهبنیاد، بخشی از دستاوردهای این کارگروه و کارگروههای دیگر است که امید میرود این رهیافت در مواجهه با بحرانهای دیگر پشتِ سر و پیشِ رو مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
نظر شما :