دکتر عباسی نژاد، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران:
مشکل اصلی اقتصاد نداشتن تفکر توسعهای است / سیاستهای اقتصادی قشر متوسط را فقیر کرده است / هرنوع کنترلی از جانب دولتها برای اقتصاد مضر است / مسئولان بیشتر شبیه اپوزیسیون رفتار میکنند تا عاملان وضع موجود
- آقای دکتر عباسی نژاد به عنوان اولین سوال، بفرمائید مهمترین مشکل اقتصاد ایران چیست؟ و چه ریشههایی دارد؟
مشکل اصلی نداشتن تفکر منسجم اقتصادی و توسعهای است، یعنی معلوم نیست در آینده اقتصاد سوسیالیستی را رقم خواهیم زد یا سرمایهداری یا چیز دیگری؟ مثل پاندول به چپ و راست میرویم. اصل ۴۴ در قانون اساسی و اغلب صنایع بزرگ دولتی هستند و کاملاً سوسیالیستی است. رهبری تفسیر موسعی از این اصل توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام ارائه کردند و به قانون اصل ۴۴ تبدیل شد و قانونی با اهمیت برای بالا بردن سهم و توان بخش خصوصی در اقتصاد ایران شد. ولی یک باره با روی کار آمدن دولت نهم و دهم و مجلس متناظر با آن دولتی سرکار آمد که با حرکتهای پوپولیستی، همه چیز کنار رفت و عملاً این قانون بیاهمیت شد.
سیاستمداران ما اقتصاد را علم نمیدانند و دوست دارند محبوبیت موقتی برای خود و ماندن در قدرت کسب کنند
- کنترل تورم رسالت کدام بخش از نهادها یا سازمانهای کشور است و علم اقتصاد چگونه میتواند کمککننده باشد؟
علم اقتصاد همانند سایر علوم حتماً راه حلهایی برای عبور از سیکلهای تجاری مانند رکود و تورم را دارد، اما سیاستمداران ما اقتصاد را علم نمیدانند حتی اگر به زبان بیاورند، ولی در موارد زیادی به یافتههای آن عمل نمیکنند. دوست دارند محبوبیت موقتی برای خود و ماندن در قدرت کسب کنند. معمولاً کنترل تورم از وظایف بانک مرکزی است به شرطی که دارای استقلال نسبی باشد. به این معنی که دولت اشراف سلسله مراتبی به آن نداشته باشد که هر وقت بیپول شد دستور چاپ اسکناس جدید بدهد، چون حتی در شرایطی هم که مثلاً درآمد ارزی خوب میشود، این ارز باید در بازار بفروش برود و بانک مرکزی مابهازای آن را به خزانه ریال بدهد، اما این چنین نیست و غالباً با اعلان فروش نفت، درآمد ارزی ناشی از فروش را که هنوز به بازار ارائه نشده است با چاپ اسکناس خزانه بستانکار میشود.
- با توجه به شرایط موجود در کشور شرط لازم برای توسعه اقتصادی و کاهش فقر را در جامعه چه میدانید؟
همه حکومتها تلاش میکنند طبقه متوسط را توسعه دهند که طبقه متوسط در واقع قشر متخصص و تحصیل کرده است که این امر موجب کاستن از قشر خیلی ثروتمند و هم چنین فقرا خواهد شد، اما سیاستهای اقتصادی ما باعث شده عملاً قشر متوسط را هم به سمت فقرا سوق دهیم. نه فقر را توانستیم کاهش دهیم و نه از ثروت ثروتمندان کاستهایم. در نتیجه، این سیاست موجب فرار نیروی متخصص میشود چرا که احساس میکنند به اندازه کارایی نتیجهای عایدشان نمیشود.
کشورهایی که سرمایههای اجتماعی بالاتری دارند موفقیت بیشتری در عقبزدن بلیههای طبیعی از جمله کووید ۱۹ داشتهاند.
- در بحران کرونا بسیاری از کشورها با مشکلات اقتصادی مواجه شدند، ولی برخی از کشورها این بحران را بهتر کنترل کردند و کمتر دچار بحران شدند. درباره نظام اقتصادی این کشورها بفرمائید و اینکه دلیل موفقیت آنها را چه میدانید؟
علیالظاهر کشورهایی که موفق شدند در مبارزه با کرونا برخی مانند چین حکمرانی دیکتاتورمنشانه دارند و برخی مانند کره جنوبی که نسبتاً دموکراتیک هستند، ولی مهمترین عامل از نگاه من این است هرچه قدر بین مردم و حکومتها عنصر اعتماد بالاتر بوده باشد، موفقیت در برخورد با این پدیدهها بهتر بوده است. لذا اعتماد به حکومت و دولت و حکمرانی خوب کمک شایانی به رفع این دشواریها خواهد نمود. یا به عبارت دیگر کشورهایی که سرمایههای اجتماعی بالاتری دارند، موفقیت بیشتری در عقبزدن بلیههای طبیعی از جمله کووید ۱۹ داشتهاند.
مسئولان بیشتر شبیه اپوزیسیون رفتار میکنند تا عاملان وضع موجود!
- نقد سیاستهای اقتصادی کشور با تکیه بر موازین علمی بر عهده چه نهاد و یا چه کسانی است؟
نقد عملکرد دولت ضرورتاً به عهده هیچ نهادی نیست. همه مردم، متخصصان و دانشگاهها حق دارند بدون حب و بغض عملکرد دولتها را عالمانه نقد کنند، ولی گوش شنوایی در حال حاضر وجود ندارد. نه در دولت نه حتی در سطح حکومتی. نهاد خاصی عهدهدار نقد عملکرد دولت نیست. هرچند ما با مقامات بالاتر که صحبت میکنیم نقادی قویتری از دولت مینمایند و بیشتر به اپوزیسیون میمانند و گویی خودشان باعث و بانی این مشکلات نیستند، مانند ائمه جمعه، فرماندهان سپاه، مقامات پراختیار ولی بیمسئولیت و کسانی که کسی جرأت نمیکند عملکردشان را نقد کند، لیکن آنها بیشترین نقد را به عملکرد دولتها دارند. باید گفت به درستی مقامات شرح وظایف خود را نمیدانند. مثلاً قوه قضائیه مرتب راجع به موضوعات اقتصادی اظهار نظر میکنند. مجلسیان دائم بهدنبال این هستند که قوانینی را به تصویب برسانند که دولت را موظف به اجرای آن کنند، ولی هدف اصلی کسب محبوبیت و رایآوری است.
مهمترین مانع توسعه اقتصادی نبود حکمرانی خوب و عدم حاکمیت قانون است
- مهمترین مانع توسعه اقتصادی در ایران چیست؟
پاسخ این سوال که مانع اصلی توسعه چیست بسیار مشکل است. برخی میگویند فرهنگ، بلافاصله مثال میزنند ایالات متحده و مکزیک که هم مرز و در جنوب، شباهتهای فرهنگی زیادی دارند، اما به لحاظ شاخصهای توسعهای کاملاً متفاوتند. برخی میگویند نهادها مهم هستند مانند نهاد دین، نهاد روحانیت، نهاد خانواده، نهاد مدرسه و نهاد آموزش و پرورش و دانشگاهها، ولی شاید مهمترین آنها از نظر من «نبود حکمرانی خوب» باشد و «عدم حاکمیت قانون»، به خصوص در رأس قوا که به اجتهاد خود عمل میکنند و بعضاً قانون را در مواقع ضروری دور میزنند. عدم تمکین به قانون حتی از نوع بدش مانع اساسی توسعه و پیشرفت است، از رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی گرفته تا مراحل انتخاب نماینده مجلس و حتی انتخاب مدیران همه و همه ملاک اصلی شأن در مصلحت است و نه در تخصص و شایستگی و برجستگی و کارآمد بودن افراد.
تولیدکنندهها ما با مشکلات بسیار زیادی از اخذ مالیاتهای ناعادلانه تا برخوردهای ممیزی گرفته تا پرداختهایی کلان به بیمهها و از همه مهمتر قانون کار مواجه هستند
- مهمترین دلیل ضعف در تولیدات غیر نفتی و یا کارایی پایین صنایع کوچک و متوسط را چه میدانید؟
اعتقاد دارم مهارت ایرانیان از ازمنه بسیار دور در تجارت و داد و ستد است و حتی در شرایط عادی هم صاحبان سرمایه در ایران به واردات و نه صادرات علاقهمندتر هستند، چون بیدردسرتر است و بازدهی و سودآوری بیشتری دارد. در حاضر تولیدکنندهها با مشکلات بسیار زیادی مواجه هستند. از اخذ مالیاتهای ناعادلانه تا برخوردهای ممیزی گرفته تا پرداختهایی که به بیمهها باید بپردازند و از همه مهمتر قانون کار که در مجموع کفه آن به نفع کارگران است تا کارفرمایان، در نتیجه تولیدکنندههای ما دائم از این وضعیت گلایه دارند و آزادی عمل لازم را در انتخاب نیروی ماهر و غیرماهر خود ندارند. حالا شما اضافه بفرمائید مشکلات ناشی از تحریم و کمبود مواد اولیه و موانع نقل و انتقال مالی توسط بانکها که عملاً همه را زمینگیر نموده است.
مسئولان دستگاههای اجرایی غرق در مشکلات سازمانی هستند و روحیه تفکر علمی و تفکر منطقی لازم را ندارند
- آیا اقتصاد ایران آماده پذیرش برنامه و نظر تخصصی اقتصاددانان کشور است؟ تعامل بیشتر بین دانشگاه و مسئولان چگونه ممکن است؟
به ظاهر بله، ولی مسئولان دستگاههای اجرایی که اغلب خود از دانشگاه به سمت تصدی شغلهای اجرایی میروند، در عمل دانشگاهیان را دارای تفکرات انتزاعی میدانند که شناختی از واقعیتهای جامعه ندارند. در صورتی که سخت در اشتباه هستند و نمیدانند که ایشان هستند که غرق در مشکلات سازمانی خود میشوند و عملاً روحیه تفکر علمی و تفکر منطقی لازم را برای حل مسئله از دست میدهند. اتفاقاً در دو سال اخیر که از جانب دولت تقاضا شد برای حل مسائل از دانشگاه استفاده کنند، دانشگاهها پاسخی مثبت دادند و تحت عنوان مسئولیت اجتماعی دانشگاه وارد عمل شدند و گزارشهای بسیار خوبی در زمینه مسائلی هم چون بلایای طبیعی (سیل – زلزله)، اقتصاد در سطح کلان، پول و بانک، ارتباطات و سرمایههای اجتماعی تهیه شد و به مسئولان مربوط تسلیم شد و اینکه چه قدر این مکتوبات مورد بهرهبرداری رسیده باشد. نمیدانم.
- مشکلات زیادی سالهاست که از سوی متخصصان بحث و ارائه طریق شده است از جمله بانکداری و افزایش شعب بانکها به رغم افزایش بانکداری الکترونیک، افزایش سود بانکی، تورم، بیکاری، تکیه بر منابع طبیعی و افزایش نرخ ارز. مهمترین دلیل برای ادامه این مشکلات و حل نشدن آنها را در آستانه سال ۲۰۲۱ چه میدانید؟
پاسخ به این سوال در حقیقت بسیار متنوع است. ولی باز هم تکرار میکنم با «حکمرانی خوب» میتوانیم بر اکثر این مشکلات فائق آییم. از مهمترین مسائلی که باید به آن بها بدهیم حل مشکلات سیاست خارجی و زندگی مسالمتجویانه با کشورهای جهان است. یعنی کشورهای دیگر باید اطمینان خاطر پیدا کنند که حاکمیت آنها در ایجاد ارتباط با ایران خدشهدار نمیشود. البته ایران هم این مسئله برایش از اهمیت بالایی برخوردار است. به هر روی باید ایجاد احترام متقابل داشته باشیم و آنگاه شاهد آسفالتکردن جادههای اقتصادی توسط سیاستورزان برای ارائه پیشنهادات عالمانه اقتصاددانان خواهد شد و حتی اگر مشکلات اشاره شده در سوال بر طرف نشوند، حل گرههای سیاست خارجی به مرور باعث میشود مسائل اقتصادی از حالت پیچیده بیرون بیاید. کلیه کشورها با مشکلات تورم، رکود، نوسان نرخ ارز و مشکلات بانکی درگیر هستند و خواهند بود، اما با کمک نیروهای متخصص داخلی، منابع و خیل عظیم نیروی انسانی متخصص و همیاری کشورهای دوست قادر به حل آنها خواهند شد، اما با کمال تأسف در حال حاضر دوستی که در بلندمدت همکاری راهبردی با ایران داشته باشد نداریم.
- آیا با واگذاری اقتصاد به بخش خصوصی موافق هستید؟
واگذاریها باید انجام شود و البته بهتر است قبل از آن آزادسازی قیمتها صورت پذیرد. در علم اقتصاد گفته میشود که در بخش خصوصی بهرهوری بالاتر است و از طرفی شرکتهای دولتی غالباً یا از محل مصادره صاحبان سرمایه به دست آمده و یا تضامینی است که نزد بانک تصرف شده است. شرکتهای دولتی هر سال زیانهای زیادی را بر بودجه دولت تحمیل میکنند و مدیریتهای ناکارآمدی دارند و دود ناشی از ناکارآمدی مدیریت آنها به چشم مردم میرود، لذا باید با نظارت کامل و به طور صحیح در بازار بورس ارائه شوند و پس از آن اختیار اداره شرکت مربوطه به شخص خریدار واگذار شود. نباید فشارهای کارگری و غیره موجب سلب مالکیت خریداران این قبیل واگذاریها شود. هرنوع کنترلی از جانب دولتها برای اقتصاد مضر است.
- چشمانداز اقتصاد ایران تحت تأثیر بحران کرونا و ادامه تحریمها را چگونه میبینید؟
کرونا رشد اقتصادی جهان را کاهش داده است. به تبع آن رشد اقتصادی ایران هم به دلیل تعطیلی اغلب کسب و کارها که به منظور نجات جان انسانها اتخاذ میشود موجب کند کردن رشد اقتصادی و متعاقباً فقیرتر شدن مردم ایران خواهد شد. حال اگر آثار تحریمهای اقتصادی را به آثار وجود کرونا اضافه کنیم و با توجه به اینکه هیچ چشماندازی برای از میانرفتن آن وجود ندارد، چشمانداز مثبتی برای اقتصاد ایران وجود ندارد مگر اینکه معجزهای رخ دهد.
- آینده اقتصاد جهان پساکرونا را چگونه میبینید؟
آینده اقتصاد جهان پس از کرونا را نیز خوب نمیبینم و هر زمانی که به پایان برسد چندین سال باید ملتهای جهان تلاش کنند تا بتوانند رشد منفی این سالها را جبران کنند. برخی از اقتصاددانان آثار کرونا روی اقتصاد جهانی را با رکود بزرگ سالهای ۱۹۳۳.-۱۹۲۹ مقایسه میکند و حتی شاید بدتر از آن دهه.
نظر شما :