دکتر محمدجعفر جوادی ارجمند: سه گفتمان بسط محور، حفظمحور و توسعهمحور پیشرانهای سند چشمانداز ایران بوده است/ مجموعه تحولات مربوط به ظهور داعش و پرونده هستهای، مانع از تحقق اهداف سند چشمانداز شدند
با توجه به اهمیت موضوع سند چشمانداز ۱۴۰۴ و نیز برنامهریزی صورت گرفته برای تدوین سند چشمانداز ۱۴۵۰؛ لیلا احمدی، کارشناس روابط عمومی، در گفتوگویی با دکتر محمدجعفر جوادی ارجمند به تشریح ابعاد مختلف سند چشمانداز و ضرورت و اهداف آن پرداخته است که متن کامل آن در ادامه آمده است:
با تشکر از اینکه در این گفتوگو شرکت کردید، اگر ممکن است به عنوان سوال اول تعریفی از سند چشمانداز ارائه نمائید و بفرمائید با چه هدفی در هر کشور طراحی و تدوین میشوند؟
میتوانیم در یک تعریف کوتاه بگوییم چشمانداز از زاویهای، نگاه خاص به آینده است. اینکه آینده را چطور تصور میکنیم؟ چگونه واکاوی و چگونه میخواهیم آینده را کشف کنیم؟ بر این اساس سه رویکرد به عنوان رویکردهای آینده پژوهانه مطرح میشود: رویکردهای تصویرپردازی، اکتشافی و رویکرد هنجاری.
در رویکرد تصویرپردازی معمولاً با این پرسش مواجه هستیم که آینده بهتر باید چگونه باشد و در این رویکرد حتی در قالب داستان، رمان، مسأله یا یک موضوعی را در آینده تصویرسازی میکنیم که با نگاههایی معمولاً تخیلی همراه میشود. طبعاً این روش علمی و روشمند نیست. رویکرد اکتشافی رویکردی است که نگاه به آینده دارد، رویکردی تحلیلی است که گفته میشود از زمان حال شروع میشود و به سوی آینده میرود، تلاش میشود که در این رویکرد کشف کنیم کدام آینده رخ میدهد که اصطلاحاً این رویکرد و روش را رو به بیرون میگویند. یعنی با این سوال معمولاً روبهرو هستیم که چه آیندهای را میشود ساخت؟ این را هم معمولاً در روشهای آیندهپژوهی به عنوان روش سناریونویسی مطرح میشود.
اما رویکرد سوم که در حقیقت یک رویکرد هنجاری است نگاهی به آینده با یک رویکرد تجویزی است و گفته میشود این رویکرد هنجاری از یک موقعیت مطلوب در آینده شروع میشود و به زمان حال میرسد و اصطلاحاً رو به درون گفته میشود. یعنی برای چگونگی تحقق آن باید آینده مطلوب را ساخت. آینده جایی است که ما آن را به وجود میآوریم، چرا که آینده یافتنی نیست، بلکه ساختنی است. سند چشمانداز ۲۰ ساله را باید به این شکل نگاه کرد، یعنی با یک رویکرد هنجاری آیندههای عملیاتی هنجاری تعریف شود و بخشهای مختلف جامعه آموزش داده شود و در راستای تحقق چشمانداز برنامهریزی صورت گیرد.
در دو دهه اول انقلاب، در ارتباط با بخشهای مربوط به حوزه سیاست خارجی و نگاه به فضای بیرونی، برنامهریزی بر اساس روشهای آیندهپژوهانه و به نوعی منبعث از منطقهگرایی بود. از این سه روشی که در مقاله به عنوان روشها و گفتمانها و پیشرانهای سند چشمانداز مطرح شد سه گفتمان بسط محور، گفتمان حفظمحور و گفتمان توسعهمحور در سیاست و روابط خارجی ما مطرح بود که مجموعاً از شرایط داخلی، ملی، منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی به عنوان یک کنشگر نشأت میگرفت.
سند چشمانداز ۱۴۰۴ از چه زمانی تدوین شد و چه اهدافی را برای کشور در نظر گرفت؟
همانطور که در مقاله آمده است به طور خلاصه میتوان به این نکته اشاره کرد که سالهای اولیه پس از انقلاب و دوران دفاع مقدس، دورانی بود که در کشور ما ثبات سیاسی، برنامه و نهادهای لازم که در رابطه با آینده پژوهی کار کنند و با شیوههای آینده پژوهی آشنا باشند، بسیار کم وجود داشت و حتی در دانشگاهها مطالب و برنامههای درسی آیندهپژوهی خیلی مطرح نبود.
در حقیقت بعد از دوره دفاع مقدس و با تجارب ارزندهای که در مدت جنگ تحمیلی در مسائل امنیتی، تهدیدات منطقهای، قدرتهای جهانی به ویژه سیاستهای توسعه و نفوذ آمریکا و قدرتهای بزرگ دیگری که در رابطه با کشور ما به دست آمده بود، برخی از نخبگان و فرهیختگان دنبال این بودند که سند چشماندازی ترسیم کنند که این کار در سالهای منتهی به دهه ۸۰ سالهای ۸۱ و ۸۲ آماده و تنظیم شد و به عنوان سند چشمانداز ۱۴۰۴ تقدیم رهبر معظم انقلاب اسلامی شد و ایشان هم این سند را پس از بررسی و اصلاح، ابلاغ فرمودند.
اهداف سند چشمانداز به این ترتیب طرح شد که با توجه به اینکه برنامههای توسعه سیاسی و اقتصادی، برنامههای پنج ساله هستند باید به دنبال یک نگاه استراتژیکتر در کشور بود که معمولاً کشورهای بزرگ دنیا و کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته تحت عنوان سند امنیت ملی نامگذاری میکنند که برای دو یا سه دهه، چشماندازهای مسیر پیشرفت و توسعه را ترسیم میکنند و بعد از مدتی مورد بازنگری قرار میدهند و تغییرات و اصلاحاتی را نسبت به سند امنیت ملی قبلی صورت میدهند.
منطقه تعریف شده در سند ۱۴۰۴ منطقه غرب آسیا است. اهمیت این منطقه برای کشور چیست؟
در سند چشمانداز ۱۴۰۴ منطقه آسیای جنوب غربی به عنوان منطقه مورد نظر سند مطرح شده است، منطقهای به لحاظ تمدنی و فرهنگی ایران منطقه بومی محسوب میشود که ایران در گذشته و در تاریخ و تمدن خود به عنوان یک کشور بزرگ در این مناطق، اولین کشوری بوده که قدمت تاریخی، منطقهای و فرهنگی داشته و همچنین در سند به این نکته اشاره میشود که ایران باید به قدرت برتر اقتصادی منطقه از طریق تعامل و سازوکارهای مختلف در سیاست خارجی برسد. ازجمله تعامل با قدرتهای بزرگ از طریق سازوکارهای مختلف در سیاست خارجی، بحث اعتمادزایی، تنشزدایی، نوعی نگاه همزیستی مسالمتآمیز روابط متقابل خوب با همسایگان و منطقه، اینها مجموعاً سرفصل نکاتی است که در سند چشمانداز به لحاظ سیاست خارجی و منطقهگرایی مطرح میشود.
اهمیت منطقهگرایی در سیاست خارجی ایران چیست؟ چرا سند چشمانداز ضروری است و در ارتباط با برنامههای توسعه چه نقشی برای سند چشمانداز وجود دارد؟
راجع به اهمیت منطقهگرایی در سیاست خارجی ایران باید به این نکته خلاصه اشاره شود که در واقع اتخاذ و ابلاغ سند چشمانداز به عنوان اولین گامی بوده و هست که در کشور تلاش شد که سیاست خارجی ایران از حالت انفعالی و روزمرگی و برنامههای کوتاه مدت رهایی یابد و در مسیر گامهای بلندمدت و سند امنیت ملی گام بردارد. این ضرورتی است برای بسیاری از کشورها چون در صحنه سیاست خارجی چه در گذشته و چه امروز و آینده ما شاهد کنشگری و فعالیت کنشمندانه کشورهای مختلف هستیم. برای رسیدن به اهداف و امنیت ملی آنچه مسلم است تجربه گذشتگان در سیاست خارجی کشورهای مختلف، قدرتهای بزرگ و قدرتهای منطقهای همیشه حکایت از این داشته که تأمین منافع ملی و اهداف امنیت ملی تنها با بازیگری و نگاه کوتاه مدت صرف به صحنه جهانی حاصل نمیشود. سیاستهای ائتلافی، سیاستهای همگرایانه، سیاستهایی که بتواند به صورت چندجانبه و در قالب ائتلافها و اتحادها اتخاذ شود و در مناطق مختلف منطقهگرایی را تقویت کند، به تأمین بهتر منافع ملی و جلوگیری از تهدیدات امنیت ملی و همینطور به توسعه و رفاه جامعه میانجامد.
ایران با چه سازوکارهایی در این دوره بعد از ابلاغ سند چشمانداز در دورههای دولت نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم عمل کرد؟ دوران آقای احمدینژاد و آقای روحانی در حقیقت سازوکارهای سیاست خارجی ما با سند چشمانداز به چه صورت بود؟ چگونه و چقدر از سیاستهای مختلفی که نام بردید و سازوکارهایی که برای تنشزدایی چندجانبهگرایی همزیستی مسالمتآمیز داشتیم، به این اهداف رسیدیم؟
به این نکته باید اشاره کرد که در سالهای دهه ۸۰ یعنی از سالهای ۷۶ تا ۸۴ که دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی بود و به دوران اصلاحات معروف است، نوع نگاه آقای خاتمی و اتخاذ رویکرد وی در سیاست خارجی بر اساس سازوکارهای تنشزدایی، همزیستی مسالمتآمیز و روابط متقابل خوب با همسایگان و همینطور منطقه و جهان دنبال میشد و در این راستا موضوع گفتوگوی تمدنهای به عنوان تز آقای خاتمی در مقابل برخورد تمدنها مطرح شد و سال ۲۰۰۱ سال گفتوگوی تمدنها از طرف سازمان ملل و مجمع عمومی سازمان ملل پذیرفته شد و این نشان میداد که نوع نگاه به سیاستهای جهانی در قالب گفتوگوی تمدنها میتواند بخشی از همین اهدافی را تأمین کند که بعدها به نوعی در سند چشمانداز مطرح شد، ولی ما با توجه به همین سیاستهای اتخاذی در دوره آقای خاتمی شاهد بودیم که سیاستهای آمریکا در منطقه غرب آسیا و سایر نقاط دنیا، فضای منطقه و جهان را به سوی یک جانبه گرایی و سیاستهای هژمونی این کشور سوق داد.
حمله به برجهای دوقلو که نوعی سیاست هراس و گسترش رعب و وحشت از تروریسم را در دنیا را به وجود آورد. گسترش و پیدایش شکلهای مختلفی از رادیکالیسم و تروریسم، مخصوصاً تروریسم سازمان یافته دولتی توسط آمریکا و رژیم اسرائیل در منطقه از تبعات واقعه سپتامبر ۲۰۰۱ بود. در حالی که ایران سیاست گفتوگوی تمدنها و گفتوگو برای حل منازعات را دنبال میکرد، ایران و چند کشور به عنوان محور شرارت از طرف جرج بوش مطرح شد و موجی از خشونتهای سیاسی و ترور جهان را فرا گرفت.
بعد از دوران اصلاحات که دوران اصولگرای آقای احمدی نژاد هست، اگر بخواهیم نگاه کوتاه و سریعی در ارتباط با بحث سند چشمانداز ۱۴۰۴ به ویژه در حوزه منطقه گرایی داشته باشیم، باید به این نکته توجه کرد که اساساً شرایطی که بعداً در وضعیت منطقه حاصل شد و به تدریج سلسله حوادث ناشی از بی عدالتی و تمایز طبقاتی منجر به موضوع بیداری اسلامی و حرکتهای مردمی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا شد که از کشور تونس آغاز شد و بخش وسیعی از این مناطق و مصر را هم در برگرفت و منجر به سرنگونی چند رژیم خودکامه شد و تغییراتی را در شرایط و فضای منطقهای ایجاد کرد. این در حالی بود که چند سالی از فروپاشی شوروی گذشته بود و دوره جنگ سرد را نظام جهانی پشت سر گذاشته بود و آمریکا سیاستهای هژمونی و سلطهگرایانه خود را در مناطق مختلف از جمله غرب آسیا دنبال میکرد.
سیاست خارجی آرمانگرای احمدی نژاد در منطقه و جهان به همراه ادامه جنبشهای سطح جهان عرب بتدریج سوریه و سپس عراق را در فضایی از ناامنی و گسترش رادیکالیسم توسط گروهای قومی فرو برد که منجر به ظهور داعش در منطقه شد و فضای مبتنی بر توسعه و پیشرفت ایران هم تحتالشعاع تحولات خشونت بار منطقه قرار گرفت و شیوه آغاز مذاکرات برنامه هستهای ایران با کشورهای غربی هم منجر به صدور قطعنامهای مختلف علیه فعالیتهای هستهای از طرف سارمان ملل گردید و عملاً اجرای اهداف سند چشمانداز را در بعد منطقه را به تعویق انداخت. مضافاً اینکه آقای احمدی نژاد اساساً اعتقادی به سند چشمانداز نداشت.
همینطور در ارتباط با دوران هشت ساله دولت تدبیر و امید آقای روحانی، اگر یک تأمل کوتاهی صورت گیرد، ما با مسائل و حوادث گوناگون و متعدد در حوزه سیاست خارجی در ارتباط با همسایگان منطقه و جهان روبهرو بودیم. همانطور که در مقاله نیز آمده به دو مسأله عمده اشاره شده است که رویدادها، اتفاقات و برنامههایی در ارتباط با هردو مسئله اتفاق افتاد که نوع نگاه منطقهگرایی و چشماندازگرایی در سیاست خارجی ایران را در منطقه، سند چشمانداز به تأخیر انداخت. در کنار حوادث گوناگون که میشود مطرح کرد، یکی بحث مسأله پیدایش و تحولات داعش بود که در شروع پیدایش این حرکت در کشورهای سوریه و عراق ثبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی منطقه را به هم زد و کشورهای مختلف را دچار بحران کرد و طبیعتاً کشور ما هم در این زمینه سیاستهای مختلفی را باید اتخاذ میکرد. چند سال برای مقابله با حرکت داعش برنامهریزیهای مختلف انجام و گفتوگوهای گوناگون صورت گرفت و سیاست ائتلافی ما با روسیه و گروههای حشدالشعبی و دولت عراق و همینطور ارتش سوریه اقداماتی در حوزه منطقهای صورت گرفت. البته ترکیه در ابتدا سیاستهای مماشات گونهای را در ارتباط با داعش پیش گرفت، ولی با تهدیدات امنیتی و داخلی رویکرد خود را تغییر داد و سه کشور تأثیرگذار ایران، روسیه و ترکیه سیاستهای منطقهای متناسبی را برای شکست داعش دنبال کردند که در نهایت به شکست داعش در منطقه منجر شد که بحثهای این موضوع بسیار طولانی است وبه اختصار اشاره شد.
بحث بعدی سیاست هستهای ایران بود و گفتوگو با ۱+۵ که تلاشها، اقدامات و رایزنیهای دیپلماتیک در دولت تدبیر و امید فعال شد. با توجه به رویکردی که آقای روحانی برای تعامل گسترده با دنیا در پیش گرفته بود، بخش عمده فعالیتهای دیپلماتیک توسط وزارت امور خارجه و شورای عالی امنیت ملی در راستای توافق با دولت اوباما در تیرماه ۱۳۹۴ صورت گرفت و برجام امضا شد. البته پس از مدتی با روی کار آمدن دولت ترامپ، در اردیبهشت سال ۹۷، دولت آمریکا از برجام خارج شد. ایران گفتگو و مذاکره را با دولتهای اروپایی دنبال کرد تا امسال (۱۴۰۰) که مجموعاً بخش عمدهای از سیاست خارجی دولت تدبیر وامید به این موضوع اختصاص داشت و عملاً تحقق اهداف سند چشمانداز تحت شعاع مسئله هستهای و مساله داعش قرار گرفت. نکته قابل ذکر اساسی این است که از سال ۹۶ به بعد تحریمهای همه جانبه آمریکا علیه ایران در ابعاد مختلف تشدید شد و با تأثیر گذاری تحریمها بر زندگی و معیشت مردم، مشکلات زیادی در اداره امور جامعه ایجاد نمود که همراه با نا کارآمدی بخشهایی از سیستم اداری دولت همراه بود که این موارد هم مزید بر علت عدم تحقق اهداف سند چشمانداز ۱۴۰۴ شد.
با توجه به سیاستهای این سه دوره چه اندازه به اهداف سند چشمانداز رسیدیم؟
هرچند سه سال تا پایان دوره سند چشمانداز سال ۱۴۰۴ به ویژه با شرایطی که بعد از سال ۹۶ و با گسترش تحریمهای ظالمانه و همهجانبه آمریکا به رغم توافق برجام که برای رفع انواع تحریمها صورت گرفته بود، سیاستهای آمریکا باعث شد که همچنان سایه تحریمها بر مسائل ملی، اقتصادی، تجاری و امنیتی ایران گسترش پیدا کند و عملاً اهدافی که در ارتباط با سند چشمانداز دنبال شد تحقق پیدا نکند.
البته این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که در شرایطی که ما با کشورهای همسایه و کشورهای بزرگ دنیا در تعامل بودیم به ویژه کشورهای رقیب همسایه که قدرتهای منطقهای مهمی هم هستند از جمله ترکیه و عربستان و اینها هم دارای چشماندازهای چند ساله هستند و به عنوان رقیب ما در کنار فعالیتهای دیپلماتیک، به دنبال اهداف و تحقق چشماندازهای کشورشان میباشند، آن فضایی که نیازمند نوعی همکاری چند جانبه باشد، از طرف کشورهای همسایه صورت نگرفت. اینکه منطقه غرب آسیا صلح پایدار، ثبات سیاسی و توسعه و رفاه را ببیند، فراهم نشد. نکته پایانی اینکه اسناد بالا دستی نظام ج. ا. ایران در حوزه سیاست خارجی در دولتهای احمدی نژاد و روحانی مورد توجه جدی واقع نشد.
الگوهای کنش ایران در سیاست خارجی نیاز به تولید در بستر روشهای آینده پژوهانه دارد که در افق ۱۴۵۰ موجبات اعتلای ایران را فراهم کند. آیا برای طراحی و اجرای این الگو آمادگی داریم؟
درباره الگوهای آینده پژوهانه در افق ۱۴۵۰ که مطرح شد و اینکه کشور چگونه در این افق ۵۰ ساله نگاهی به آینده داشته باشد، باید گفت که برنامههای کوتاه مدت چهار و پنج ساله عملاً با توجه به روند رو به افزایش و با شتاب بالایی که تحولات گوناگون در داخل کشور و کشورهای همسایه و جهان صورت میگیرد، کارایی لازم را در کنار اسناد بالا دستی و بلند مدت بدست خواهد آورد. لذا لزوم نگاه آینده پژوهانه با روشهای آینده پژوهی از مسائل بسیار مهم است. در حال حاضر آینده پژوهی به عنوان یک موضوع بین رشتهای در چندین دانشگاه در سطوح دکتری دنبال میشود و برای اینکه آیندهای باثبات همراه با توسعه پایدار ایجاد شود و جامعه در مقابل تکانهها و تنشهای منطقهای و جهانی مقاوم باشد، نگاه آینده پژوهانه برای هر کشوری از جمله ایران ضرورت دارد.
سخن پایانی؟
نکته پایانی این است که در ارتباط با افق ۱۴۵۰ به لحاظ روشهای آینده پژوهی، مدلهای مختلفی وجود دارد که باید مورد توجه سیاست گذاری در نهادهای مطالعاتی کشور واقع شود.
روششناسان معمولاً از این روش نام میبرند: مدلسازی، تحلیل لایهای علتها، تحلیل تأثیر متقابل، مدلهای تصمیمگیری دلفی، مدلسازی آماری، روشهای مشارکتی،.بازار پیشبینی، سناریوها، روش تحلیل جایگزین، تحلیل اثرات روند و روش چشمانداز است که در سوالهای قبلی به آن اشاره شد.
برای یک افق بلندمدت در ارتباط با نگاه به آینده در ۵۰ سال بعد طبیعتاً باید تجارب سند چشمانداز ۱۴۰۴ پیش روی سیاستگذاران، سیاستمداران و اتاقهای فکر و مراکز مطالعاتی و وزارتخانههای مختلفی که درگیر با بحثهای چشمانداز هستند در حوزه سیاست روابط خارجی مورد مطالعه قرار گیرد و اهمیت مسأله چشمانداز در آینده کشور، آموزش به عموم جامعه و شکلگیری نهادهای گوناگون که روشهای مطالعاتی و عملیاتی را دنبال میکنند از طریق گفتوگوها، برگزاری همایشها و روشهای مطالعاتی چشمانداز بلندمدت ترسیم شود.
نظر شما :