دکتر رحمانی، عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد:

کسانی که از تورم ثروت افسانه‌ای می‌اندوزند، رانتی هم برای انتقال ثروت خود به کانادا و امثالهم دریافت کنند / تداوم کاهش ارزش پول ملی نه علت، بلکه معلول یک بیماری مزمن است / توسعه سرمایه انسانی، به خصوص در حوزه آموزش، باید در ارتباط با بازار کار تعریف ‎شود

۱۰ آذر ۱۳۹۹ | ۱۵:۴۰ کد : ۱۳۷۱۲ دیدگاه / گفتگو اقتصادی/تجاری گفت‌وگو / گزارش
تعداد بازدید:۱۳۷۵
روابط عمومی دانشگاه تهران: دکتر تیمور رحمانی اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران است. تألیف کتاب‌های اقتصاد کلان: نظریه‌ها و مسائل؛ دولت بزرگ نه؛ بررسی اثرات اجرای مالیات بر ارزش افزوده در ایران بر تورم؛ مبانی و اصول علم اقتصاد؛ اقتصاد کلان؛ اقتصاد کلان نوین و کتاب‌ها و مقالات بسیار در حوزه اقتصاد از آثار ایشان است. کرونا، فقر و علم اقتصاد موضوع گفت‌وگوی لیلا احمدی، کارشناس روابط عمومی دانشگاه، با ایشان است.

  • آقای دکتر رحمانی، لطفاً بفرمائید دلیل گسترش فقر در جامعه شیوع بیماری کرونا است و یا به مشکلات ساختار اقتصادی ما در گذشته بازمی‌گردد؟ در شرایط بحران کرونا اقتصاد کنترلی بهتر عمل کرده یا اقتصاد آزاد؟

گسترش فقر ربطی به بیماری کرونا ندارد، بلکه پدیده‌ای است که از تداوم بی‌ثباتی اقتصاد کلان به شکل تورم بالا و رشد اقتصادی پایین سرچشمه می‌گیرد. کرونا فقط سبب شده است به طور موقتی وخیم‌تر شود. تورم‌های بالا و بی‌ثباتی در بازارها علاوه بر آنکه مانع رشد اقتصادی قابل قبول و پایدار برای فقرزدایی می‌شود، اسباب نابرابر شدن توزیع درآمد را هم فراهم می‌نماید و به این ترتیب سبب گسترش فقر می‌شود. اینکه اقتصاد کنترلی بهتر عمل می‌کند یا اقتصاد آزاد، سوال صحیحی نیست، چرا که اگر شیوع بیماری کرونا را دربردارنده اثرات خارجی منفی و دور شدن از حداکثر رفاه اجتماعی بدانیم، آنگاه علم اقتصاد توصیه به مداخله دولت می‌کند و اساساً علم اقتصاد موضوعی مستقل از اقتصاد کنترلی یا اقتصاد آزاد است و این عبارات در واقع انعکاس یک بینش سیاسی هستند نه انعکاس علم اقتصاد. همان طور که در کشورهای صنعتی هم دیده شده است، هنگامی که کرونا سبب کاهش رفاه اجتماعی و گسترش بیکاری و گسترش فقر به طور موقتی شده است، هیچ دولتی تردید در مقابله به خود راه نداده است، گرچه تجربه‌های متفاوتی وجود داشته است و بخش بزرگی از برنامه‌های مقابله با کرونا بر اساس توصیه علم اقتصاد انجام شده است. لذا، مقابله با عواقب کرونا بدون به‌کارگیری علم اقتصاد به نتیجه سودمند نمی‌رسد.
 

تا زمانی که دستگاه‌های سیاست‌گذار یک کشور نتوانند مانع شکل گیری نیروهایی شوند که تداوم رشد نقدینگی را به کشور تحمیل می‌کند و تورم را تداوم می‌بخشد، امکان حفظ ارزش پول ملی وجود ندارد
 

  • گفته می‌شود پول پرچم اقتصادی یک کشور است. برای اینکه این پرچم در اهتزاز باقی بماند، چه باید کرد؟

گرچه در برخی شرایط، کشوری ممکن است برای تشویق صادرات و محدود کردن واردات موقتاً، تن به کاهش ارزش پول ملی و آن هم نه خیلی شدید بدهد، اما تداوم کاهش ارزش پول ملی نه علت، بلکه معلول و نشانه یک بیماری مزمن در اقتصاد است و آن بیماری چیزی نیست غیر از تداوم تورم‌های بالا. لذا، با شعار نمی‌توان ارزش پول ملی را حفظ کرد و این پرچم را برافراشته نگه داشت. تا زمانی که دستگاه سیاست‎گذاری یک کشور شامل دولت و مجلس و حتی در مورد حمایت از حقوق مالکیت و اجرای قراردادها، قوه قضائیه نتوانند مانع شکل‎گیری نیروهایی شوند که تداوم رشد نقدینگی را به کشور تحمیل می‌کند و تورم را تداوم می‌بخشد، امکان حفظ ارزش پول ملی وجود ندارد. در واقع، اگر نتوانیم تورم را کنترل کنیم، نه تنها نمی‌توانیم ارزش پول ملی را حفظ کنیم، بلکه تلاش برای جلوگیری از کاهش ارزش پول ملی امر ناممکن و زیانباری است. مهم آن است که کاهش ارزش پول ملی را معلول بدانیم و نه علت، چرا که در غیر آن صورت امکان سیاست‌گذاری صحیح را از دست می‌دهیم. اگر از کاهش ارزش پول ملی شرمنده می‌شویم، باید از تداوم تورم و مشقت دهک‌های پایین نیز احساس شرمندگی کنیم. هنگامی که با تورم اسباب کاهش ارزش پول ملی را فراهم می‌کنیم، تلاش برای جلوگیری از کاهش ارزش پول ملی فقط سبب می‌شود کسانی که از تورم ثروت افسانه‌ای می‌اندوزند، رانتی هم برای انتقال ثروت خود به کانادا و امثالهم دریافت کنند.
 

رانت‎جویی می‌تواند در آموزش هم انحراف ایجاد نماید
 

  • اقتصاددانان افزایش منابع طبیعی و تأثیر آن بر کیفیت آموزش را منفی می‌دانند. در این خصوص توضیح بفرمائید؟

در علم اقتصاد این موضوع به نفرین منابع (Resource curse) مشهور است. نفرین منابع ادعا می‌کند که به طور متوسط کشورهای دارای وفور منابع طبیعی، از نظر رشد اقتصادی عملکرد نامناسب‌تری دارند یا رشد اقتصادی پایین‌تری دارند. در کشورهایی که منابع طبیعی به وفور یافت می‌شود و ساختار حکمرانی هم اسباب رانت‎جویی گسترده را فراهم می‌کند یا به تعبیر تحلیل‌های نهادگرایانه، نهادهای موجود محرک رانت‎جویی و بازدارنده فعالیت مولد هستند، آنگاه این امکان وجود دارد که ساختار نظام انگیزشی برای کیفیت آموزش هم زیانبار باشد. آموزش به معنی انباشت سرمایه انسانی است و سرمایه انسانی هنگامی که بازدهی انتظاری مناسبی نداشته باشد و در عوض بازدهی فعالیت‌های رانت‎جویانه بالا باشد، به طور طبیعی انگیزه انباشت سرمایه انسانی که از طریق کیفیت آموزش فراهم می‌شود، نیز تضعیف می‌شود. این موضوع مقاله مشهوری توسط ویشنی، مورفی و شلایفر در اوایل دهه ۱۹۹۰ است که چگونه رانت‎جویی می‌تواند در آموزش هم انحراف ایجاد نماید. در کشورهای دارای وفور منابع طبیعی و ساختار نهادی ضعیف این موضوع بسیار حاد است.
 

  • عملکرد ضعیف رشد اقتصادی در کشورهای دارای منابع طبیعی را چگونه تحلیل می‌کنید؟

در کشورهای دارای وفور منابع طبیعی، هم نزاع گروه‌های سیاسی برای سهم بری بیشتر از رانت منابع طبیعی و هم اتکا به درآمد ارزی حاصل از منابع طبیعی برای واردات و گسترش رفاه و لذا تضعیف تولید داخلی و هم وفور منابع مالی ناشی از درآمد ارزی منابع طبیعی و بی‌توجهی به به‌کارگیری بهینه منابع کمیاب و اجرای پروژه‌های به اصطلاح فیل سفید (که خود نوعی اسباب رانت‎جویی است)، زمینه عدم گسترش ظرفیت تولید و رشد اقتصادی را فراهم می‌نماید، ضمن آنکه در کشورهای دارای وفور منابع و ساختار حکمرانی ضعیف، سیاست‌های پولی و مالی هم در جهت بی‌ثبات‌سازی اقتصاد عمل می‌کند و بی‌ثباتی از مخرب‌ترین عوامل برای رشد اقتصادی است.
 

وفور منابع باعث می‌شود سیاست‎گذاران نیاز به آموزش را نیازی واقعی تشخیص ندهند و حتی گسترش آموزش نیز اسباب رانت‎جویی باشد
 

  • آیا در این کشورها غفلت از علم و آموزش عمدی است و یا تکیه بر منابع طبیعی این غفلت سهوی را ایجاب می‌کند؟

اگر غفلت از علم و آموزش را امری عمدی بدانیم به معنی نادیده گرفتن تحلیل علم اقتصاد از موضوع است. به هیچ وجه غفلت از آموزش امری عمدی نیست، چرا که بسیاری از کشورهای دارای وفور منابع تلاش زیادی برای گسترش انواع آموزش و از جمله آموزش عالی دارند (وضعیت گسترش دانشگاه‌ها در کشور را در نظر بگیرید). اما وفور منابع سبب می‌شود سیاست‎گذاران نیاز به آموزش را نیازی واقعی تشخیص ندهند و حتی گسترش آموزش نیز اسباب رانت‎جویی باشد (مثلاً تلاش استان‌ها برای ایجاد دانشگاه حتی در شهرهای کوچک جهت گرفتن منابع و ایجاد پست مدیریتی و بودجه، تلاش دانشگاه‌ها برای گسترش رشته‌ها و دوره‌ها بدون توجه به اینکه بازاری برای آن وجود دارد یا خیر، تلاش دانشگاه‌های سطح بالای کشور برای یافتن راه‌هایی جهت کسب درآمد بدون آنکه با رسالت اولیه آنها انطباق داشته باشد و …). هنگامی که در کشوری مثل ما در یک سال با سرازیر شدن درآمد نفت رشد اقتصادی از منفی ۲ درصد به ۱۲.۵ درصد می‌رسد، به طور طبیعی سیاست‎گذاران نیاز کمتری به تلاش برای بهبود آموزش در خود به عنوان یک اولویت احساس می‌کنند، چرا که قرار است آموزش و انباشت سرمایه انسانی و رشد بهره‌وری همین رشد اقتصادی را ایجاد نماید. البته در علم اقتصاد می‌توان نشان داد که وضعیت آموزش دارای نوعی تعادل «نش» نابهینه است که برای هیچکدام از بازیگران عرصه آموزش بهینه نیست تلاش برای بهبود را انجام دهند.
 

با رانت‎جویی نه تنها سبب نابرابری در استفاده از درآمد منابع طبیعی در میان نسل کنونی می‌شوند، بلکه حق نسل‌های آتی را نیز مورد بی‌توجهی قرار می‌دهند
 

  • ارتباط مدیریت وجوه حاصل از فروش مواد اولیه یا منابع طبیعی و عدالت بین نسلی را چگونه می‌بینید؟

این موضوع هم به شدت مرتبط با ساختار نهادی و حکمرانی است. مثلاً نروژ را در نظر بگیرید که چگونه نظام حکمرانی مناسب آن سبب شده است درآمدهای حاصل از تولید و فروش نفت صرف سرمایه‎گذاری و افزایش توان تولید کشور شود که نه فقط نسل‌های کنونی، بلکه نسل‌های آتی را نیز بهره‌مند می‌نماید. در مقابل، بسیاری از کشورهای دارای ساختار نهادی نامناسب برای تصمیم‎گیری چگونگی استفاده از درآمد منابع طبیعی، با گسترش رانت‎جویی نه تنها سبب نابرابری در استفاده از درآمد منابع طبیعی در میان نسل کنونی می‌شوند، بلکه حق نسل‌های آتی را نیز مورد بی‌توجهی قرار می‌دهند.
 

در ایران برای آنکه امکان افزایش رفاه فراهم شود باید از سیاست‌های بی‌ثبات کننده اقتصاد کلان و از ایجاد تورم بالا جلوگیری شود
 

  • چگونه می‌توان رفاه را در کشور افزایش داد؟

گرچه سیاست‌های بازتوزیع برای چگونگی رفاه با اهمیت هستند، اما بدون ایجاد رشد اقتصادی نسبتاً بالا و پایدار امکان ایجاد و افزایش رفاه اجتماعی وجود ندارد. در واقع، رشد اقتصادی بالا و پایدار، شرط لازم افزایش سطح رفاه اجتماعی است. به طور مشخص، در ایران برای آنکه امکان افزایش رفاه فراهم شود باید از سیاست‌های بی‌ثبات کننده اقتصاد کلان و از جمله ایجاد تورم بالا جلوگیری شود، رانت‎جویی محدود شود، به بسترسازی افزایش سرمایه‎گذاری در سرمایه فیزیکی، انسانی، دانشی و اجتماعی توجه جدی شود و تا حد امکان روابط با دنیای خارج برای تحقق ظرفیت‌های صادراتی و انتقال تکنولوژی مهیا شود.
 

سرمایه انسانی باید در ارتباط با بازار کار تعریف می‌شود و لذا تربیت مثلاً تعداد زیادی دانشمند و متخصص شیمی در کشوری که فعالیت اقتصادی محدودی در زمینه این تخصص وجود دارد عملاً به معنی آن است که سرمایه انسانی انباشت نشده است
 

  • به نظر می‌رسد سرمایه انسانی و منابع طبیعی فرصت‌هایی برای رشد اقتصادی فراهم می‌کند. چرا در کشور ما این عوامل معکوس عمل کرده‌اند؟

اول در مورد منابع طبیعی باید اشاره کرد که با وجود بحث نفرین منابع، الزاماً وفور منابع طبیعی برای رشد اقتصادی زیانبار نیست (به عنوان نمونه خود ایالات متحده یا کانادا هم از نظر منابع در وضعیت مناسبی قرار دارند) بلکه آنچه سبب زیانبارشدن آن می‌شود ساختار نهادی نامناسب است که از طریق گسترش رانت‎جویی و ایجاد بیماری هلندی و مختل‎کردن نظام انگیزشی سبب آسیب به رشد اقتصادی می‌شود. در واقع، اگر ساختار نهادی و حکمرانی مناسب باشد خود وفور منابع می‌تواند محدودیت‌های دستیابی به رشد اقتصادی را تخفیف دهد و سبب شود یک کشور سریع‌تر مسیر رشد اقتصادی را طی نماید. در ارتباط با سرمایه انسانی هم لازم است اشاره شود که اولاً سرمایه انسانی در ارتباط با بازار کار تعریف می‌شود و لذا تربیت مثلاً تعداد زیادی دانشمند و متخصص شیمی در کشوری که فعالیت اقتصادی محدودی در زمینه این تخصص وجود دارد عملاً به معنی آن است که سرمایه انسانی انباشت نشده است و ثانیاً وفور منابع طبیعی در ترکیب با گسترش رانت‎جویی ناشی از وفور منابع طبیعی سبب می‌شود که اساساً نیاز به انباشت سرمایه احساس نشود و انگیزه آن سلب شود.
 

  • آیا وضعیت رشد اقتصادی در کشور به دلیل شیوع کرونا و تحریم بوده است و یا اقتصاد ما مشکلات پایه‌ای داشته است؟

اقتصاد ایران در طول حدود ۳۰ سال پس از جنگ به طور متوسط سالانه حدود ۳.۵ درصد رشد کرده است و در دهه اخیر به طور متوسط رشد آن نزدیک صفر بوده است. این در حالی است که برای کشوری مانند ایران رشدهای متوسط حدود ۶ درصد لازم است تا جایگاه جهانی خود را ارتقا دهد. در ده سال گذشته که کرونا وجود نداشته است و لذا کرونا فقط موقتاً اثر منفی بر رشد اقتصادی و آن‌هم فقط بخش خدمات گذاشته است. تمام شاخص‌ها نشان می‌دهد رشد بخش کشاورزی کماکان مانند قبل است و بخش صنایع و معادن هم فقط در دو ماه فروردین و اردیبهشت رشد منفی داشته و آن را در ماه‌های بعد جبران کرده است و لذا کرونا همانند سایر کشورها فقط وقفه‌ای موقتی در رشد ایجاد کرده است و مشخصاً در مورد ایران عاملی برای پایین بودن رشد اقتصادی آن محسوب نمی‌شود. البته تحریم‌ها با اهمیت بوده است و نقش مهمی در کاهش و منفی شدن رشد اقتصادی در دهه اخیر داشته است.
 

  • چشم انداز اقتصاد ایران تحت تأثیر بحران کرونا و ادامه تحریم را چگونه می‌بینید؟

به نظر نمی‌رسد که کرونا نقش چندان با اهمیتی در وضعیت اقتصاد ایران برای بلندمدت داشته باشد و حتی در غیاب واکسن کرونا اقتصاد خود را با آن تطبیق می‌دهد، اما تحریم‌ها با اهمیت است. با تداوم تحریم در حد کنونی، اقتصاد ایران توان دستیابی به رشد اقتصادی بالا را نخواهد داشت و حتی اگر رشد اقتصادی منفی را که در سال‌های قبل داشته است پشت سر بگذارد، قادر به ایجاد رشدهای اقتصادی بالا و پایدار نخواهد بود. تداوم تحریم‌ها اولاً با تداوم عدم اطمینان و کاهش توان پس‎انداز سبب پایین‎بودن سرمایه‎گذاری شده و سرمایه‎گذاری برای دستیابی به رشد اقتصادی ضروری است، ثانیاً تمام کشورهای موفق در ایجاد رشد اقتصادی بالا با اتکا به بازار صادراتی و انتقال تکنولوژی از جهان خارج در قالب همکاری اقتصادی و یادگیری حین انجام فعالیت اقتصادی توانسته‌اند به رشد اقتصادی بالا دست یابند و تداوم تحریم به معنی محروم شدن از این امتیاز است.
 

سیاست‌گذاران باید به این جمع‎بندی برسند که بدون کمک‎گرفتن از دانش اقتصاد قادر به حل مشکلات اقتصادی نیستند
 

  • تشکیل نهاد یا سازمانی غیردولتی متشکل از خبرگان اقتصادی که به امر نظریه‎پردازی اقتصادی بپردازند را ضروری می‌دانید؟

مطلقاً خیر. این نهادها هم اکنون وجود دارند و دانشگاه‌ها هستند. ایران از نظر اقتصاددان و متخصص برای حل مشکلات اقتصادی کمبود ندارد و اگر از نظریه اقتصادی استفاده نمی‌شود تا حدی مرتبط با آنچه است که در پاسخ سوالات قبلی مستتر است. کافی است سیاست‌گذاران به این جمع‎بندی برسند که بدون کمک‎گرفتن از دانش اقتصاد قادر به حل مشکلات اقتصادی نیستند و حاضر باشند تحلیل‌های اقتصادی را در نظام تصمیم‎گیری مداخله دهند و امر دیگری ضرورت ندارد و تأسیس هر نهادی هم اتلاف منابع است.
 

برخلاف بسیاری از پیش بینی‌ها، اقتصاد جهان پس از کرونا مسیر قبلی را ادامه خواهد داد
 

  • اقتصاد جهان بعد از کرونا را چگونه می‌بینید؟

برخلاف آنچه بسیاری از اندیشمندان تصور می‌کنند، اقتصاد جهان پس از کرونا مسیر قبلی را کماکان ادامه می‌دهد. انسان امروزی یاد گرفته است چگونه با اتکا به دانش بر دشواری‌ها غلبه نماید. ذات انسان بر اثر کرونا تغییر نکرده است و تحولات اقتصاد جهان محصول فعالیت انسان برای غلبه بر محدودیت‌ها و دستیابی به سطح رفاه بالاتر است و به همین دلیل با پشت سر گذاشتن دوره‌ای که حتی ممکن است چند سال طول بکشد، روند امور به روال سابق بر خواهد گشت.

کد تحریریه : ۱۰۰/۱۰۱/۱۰۳

کلیدواژه‌ها: اقتصاد تورم ثروت ارزش پول بازار کار اقتصاد کلان مالیات بر ارزش افزوده فقر نقدینگی رانت‎جویی رفاه چشم انداز اقتصاد دانش اقتصاد اقتصاد جهان اعضای هیأت علمی مصاحبه پویش علمی ایران در آینه ۱۴۰۰


( ۲ )

نظر شما :