دکتر راودراد، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران:

دو دیدگاه افراطی نسبت به سلبریتی‌ها باید به تعادل برسد / وظیفه هنر آگاه ‎کردن مخاطب از مسائل و مشکلات جامعه است / عوامل اجتماعی غیرهنری، هنر را به سمت و سوی خاصی هدایت می‌کنند / مخاطبان به گستره‌ای از معناهای متفاوت و گاه متضاد از فیلم‌ها تجسم می‎بخشند

تعداد بازدید:۲۰۸۸
روابط عمومی دانشگاه تهران: دکتر اعظم راودراد، استاد تمام و عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است. از آثار ایشان می‌توان به تألیف کتاب نظریه‌های جامعه‎شناسی هنر و ادبیات؛ جامعه‎شناسی سینما و سینمای ایران؛ جامعه‎شناسی مخاطبان تئاتر ایران و ترجمه جامعه‎شناسی هنرها و مقالات بسیاری با موضوع جامعه‎شناسی سینما و هنر اشاره کرد.


لیلا احمدی، کارشناس روابط‎عمومی دانشگاه تهران، برای آشنایی بیشتر مخاطبان با حوزه «جامعه‎شناسی سینما» با دکتر اعظم راودراد به گفت‎وگو نشسته است.
 

  • خانم دکتر با تشکر از اینکه در این گفت‎وگو شرکت کردید لطفاً بفرمائید جامعه‎شناسی سینما چیست و چه فایده‌ای برای جامعه و برای سینما دارد؟

جامعه‎شناسی سینما به مطالعه رابطه متقابل میان سینما و جامعه از یک طرف و مطالعه روابط اجتماعی درون جامعه سینمایی از طرف دیگر اشاره دارد. این دو رویکرد اساسی که اولی کلاسیک و دومی متاخر است، می‌تواند به شناخت بهتر جامعه به میانجی سینما و نیز شناخت جامعه سینمایی با استفاده از روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی کمک کند. جامعه‎شناسی هنر و جامعه‎شناسی سینما اساساً علومی اجتماعی هستند و نه هنری. به همین دلیل فایده آنها بیشتر برای شناخت بهتر جامعه با وساطت هنر است. اما در عین حال هنرمندان نیز با برخورداری از دانش جامعه‎شناسی قادر خواهند بود شناخت و بینش خود از جامعه و واقعیت‌های اجتماعی را عمق ببخشند و کیفیت محتوایی آثار هنری خود را با به‌کارگیری از این دانش ارتقا دهند، اگرچه بعد هنری کار هنرمندان به استعداد و توانمندی‌های زیبایی شناختی آنها وابسته و از آن متأثر است.


از نظر متفکران مکتب فرانکفورت سینما اساساً هنر نیست بلکه کالاست و هدفش هم تسلیم مخاطبان به وضع موجود است
 

  • جامعه شناسی انتقادی در حوزه سینما چیست و آیا می‌توان آن را زیرمجموعه جامعه شناسی سینما دانست؟

یکی از رویکردهای مطالعه جامعه‎شناسانه سینما رویکرد انتقادی متفکران مکتب فرانکفورت است. از نظر آنها سینما به طور کلی و به خصوص در وجه سرگرمی آن، اساساً هنر نیست بلکه کالاست و هدفش هم تسلیم مخاطبان به وضع موجود است. از نظر آنها سینما با ویژگی‎‌هایی چون استانداردسازی و عقلانیت ابزاری، بیش از هر چیز مانند یک کارخانه‌ای که به دنبال تولید محصولات مصرفی در جهت رسیدن به سود است عمل می‌کند، با این تفاوت که این محصولات مصرفی یعنی فیلم، اثرات منفی بر روی مخاطبان هم دارند. مهم‌ترین این اثرات منفی جلوگیری از رشد قوه تفکر انتقادی در مخاطبان و دادن آگاهی کاذب به آنهاست. از نظر آنها آگاهی واقعی نیاز به آزادی است و وظیفه هنر آگاه‎کردن مخاطب از مسائل و مشکلات و رنج‌های جامعه است. در حالی که آگاهی کاذب نیاز به آزادی را با نیاز به مصرف جایگزین می‎‌کند. از نظر متفکران مکتب فرانکفورت، کارکرد اصلی هنرهای توده‌ای و مردم‎پسند که آن را صنعت فرهنگ می‌نامند، همین جایگزینی نیاز واقعی با نیاز کاذب و آگاهی واقعی با آگاهی کاذب است که منجر به حفظ وضع موجود در جوامع سرمایه‎داری می‌شود. در این میان آنها سینما را مهم‌ترین نمونه و هسته اصلی صنعت فرهنگ می‌دانند و بنابراین بیشترین انتقاد را هم به آن دارند.
 

هدف اصلی از مطالعه در جامعه‎شناسی سینما شناخت بهتر جامعه به میانجی هنر و سینما بود
 

  • لطفاً بفرمائید مطالعه و پژوهش در مورد سینما از چه زمانی و با چه هدفی شروع شد؟

سینما در ابتدای پیدایش خود به دلیل شرایط خاص فرهنگی مشارکت‎کنندگان در این جامعه هنری، به وسیله مردم و اندیشمندان جدی گرفته نشد. آنها به سینما به چشم یک سرگرمی سطح پایین نگاه می‌کردند که توسط مردمی با روابط اجتماعی خارج از عرف معمول جامعه به وجود آمده است، اما در ادامه و زمانی که سینما به عنوان هنر شناخته شد، کم کم تحلیل فیلم‌های سینمایی و پژوهش در باب سینما در دانشگاه‌ها وارد شد. اهداف مطالعه سینما در زمان‌های مختلف متفاوت بوده است. در دوره‌های اولیه شناخت این هنر جدید و شیوه‌های ارتباط آن با مخاطبان و معناهای نهفته در فیلم‌ها بیشتر مورد توجه بود. در این زمان بیشتر دغدغه محققان و نگرانی آنها در مورد تأثیرات منفی سینما بر جامعه بود. اما در ادامه و با توسعه رویکردهای تخصصی‌تر جامعه‎شناسی، ابتدا جامعه‎شناسی هنر و ادبیات و به دنبال آن جامعه‎شناسی سینما شکل گرفت که در آنها هدف اصلی از مطالعه، شناخت بهتر جامعه به میانجی هنر و سینما بود. در ایران اولین پژوهش‌های جامعه‎شناختی اغلب در حیطه ادبیات بود و بعد از آن به سایر هنرها کشیده شد. مطالعه جامعه‎شناختی سینما به طور عمده پس از انقلاب انجام شد و در سال‌های اخیر رشد داشته است. در حال حاضر پژوهش‌های متعددی در این حوزه به طور خاص و همچنین به صورت میان رشته‌ای در باب سینما انجام شده که یافته‌های اغلب آنها در قالب کتاب‌ها و مقالات علمی منتشر شده است.
 

  • در جامعه‎شناسی از چه روش‌هایی برای مطالعه فیلم و سینما استفاده می‌شود؟

می‌توان گفت تقریباً تمامی روش‌های مطالعه در رشته‌های علوم اجتماعی در مطالعه فیلم و سینما نیز قابل استفاده است. این شامل انواع روش‌های کمی و کیفی و زیرمجموعه‌های آنهاست. در حوزه روش‌های کمی به عنوان مثال از روش‌هایی مانند تحلیل محتوا برای مطالعه فیلم‌ها و درک مؤلفه‌های اجتماعی مختلف نمایش داده شده در آنها و پیمایش برای مطالعه بر روی مخاطبان سینما و همچنین هنرمندان سینما استفاده می‎‌شود. در حوزه روش‌های کیفی نیز از تمامی روش‌های تحلیل متن مانند تحلیل محتوای کیفی، تحلیل روایت، تحلیل نشانه‎شناختی، تحلیل گفتمان، تحلیل تفسیری و مانند آن برای مطالعه متون سینمایی، یعنی فیلم‌ها و فهم رابطه آنها با شرایط اجتماعی واقعی، استفاده می‌‎شود. همچنین از روش‌هایی مانند مصاحبه عمیق و مصاحبه گروه متمرکز برای مطالعه دریافت‌ها و خوانش‌های مخاطبان از فیلم‌ها و نیز نحوه مصرف فیلم توسط مخاطبان استفاده می‌شود. برخی از روش‌های مطالعه اسنادی نیز می‌تواند به محققان برای شناخت تحولات تاریخی در حوزه سینما از باب سیاست‌گذاری‌های فرهنگی کمک کند. در مورد مطالعه اثرات فیلم و سینما بر جامعه نیز گاه از تحقیقات تجربی مانند مقایسه دو گروه تجربه و گواه می‎‌توان سود برد. در مجموع امکان به‌کارگیری انواع روش‌های معتبر در علوم اجتماعی به تناسب سوال تحقیق در حوزه جامعه‎شناسی سینما وجود دارد و از این نظر این حوزه بسیار قوی و غنی است.
 

  • به عنوان جامعه شناسی که در حوزه هنر و سینما مطالعه و تحقیق داشته‌اید، عناصر تشکیل دهنده رابطه میان هنر و جامعه را چه می‌دانید؟

رابطه میان هنر و جامعه در رویکرد کلاسیک بیشتر با مطالعه اثرات هنر بر جامعه و شناخت جامعه به واسطه آثار هنری مورد توجه قرار گرفت. بعد از آن مطالعه مخاطبان هنر، مطالعه هنرمندان و سیاستگذاری‌های فرهنگی و هنری و اثرات آنها بر هنر و سینما نیز اضافه شد. در رویکردهای متاخر جامعه‎شناسی هنر نیز مباحثی همچون دنیاهای هنر و میدان‌های هنری که دیدگاهی کل‌نگرتر دارند اضافه شده است. در رویکرد دنیای هنر به مطالعه نظام تولید، توزیع و مصرف هنر، با تاکید بر نظام تولید پرداخته شده است. در رویکرد میدان‌های هنری هم چنین است، ولی تاکید بیشتر بر مصرف هنر و رابطه آن بر سبک زندگی مخاطبان است. همین عناصر و محورهای مطالعاتی در جامعه‎شناسی سینما هم وجود دارد.
 

موضوعات زیادی وجود دارد که تنها در هنر و فیلم و سینما می‌توان به آن پرداخت و از هیچ روش تحقیقی دیگری قابل دستیابی نیست
 

  • به نظر می‌رسد کار جامعه‎شناسی مطالعه درباره واقعیت‌هاست. چرا جامعه‎شناسی برای شناخت جامعه به جای مطالعه جامعه واقعی به مطالعه فیلم می‌پردازد؟

جامعه‎شناسی از همه روش‌های تحقیق موجود برای شناخت جامعه استفاده می‌کند. هر روش تحقیقی محدودیت‌های خاص خود را دارد. هر مطالعه‌ای اگرچه ابعادی از واقعیت را روشن می‌کند، در شناخت ابعاد بسیار دیگری ناموفق است. در بسیاری از مواقع جامعه مورد مطالعه دیگر در دسترس محققان نیست. در هر گونه مطالعه تاریخی اینچنین است. در این موارد آثار هنری، در اینجا فیلم‌های سینمایی آن جوامع، می‌توانند نشان‎دهنده ابعاد مختلف زندگی و در مورد سینما، به خصوص زندگی روزمره آن جوامع باشند. از طرف دیگر فیلم به دلیل شکل خود بسیار شبیه به زندگی واقعی است. همچنین سینماگران برای ایجاد باورپذیری داستان و روایتشان نزد مخاطب و درگیر شدن عاطفی او، ناچار هستند که واقعیت‌های اجتماعی را همان گونه که هست به نمایش بگذارند. اگرچه رویکرد شناختی و به طور کلی جهان بینی فیلم‎سازان هم در چگونگی بیان این واقعیت اثر می‌گذارد و آن را دچار سوگیری می‌کند. در عوض وجود فیلم‌های ساخته شده فیلم‎سازان مختلف در کنار هم تا حدی می‌تواند این سوگیری را خنثی کند. در عین حال یافته‌های مطالعات جامعه‎شناختی در دنیای واقعی هم می‌توانند یافته‌های تحقیقات سینمایی را تکمیل و در موارد لزوم اصلاح کند. در هر صورت موضوعات زیادی وجود دارد که تنها در هنر و فیلم و سینما می‌توان به آن پرداخت و از هیچ روش تحقیقی دیگری قابل دستیابی نیست. بنابراین انواع تحقیقات برای به دست آوردن یک تصویر کلی‌تر از موضوعات مورد مطالعه جامعه لازم و ضروری هستند. تحقیقات سینمایی نیز در این میانه سهم خود را ایفا می‌کنند.
 

هر اثر هنری در عین بیان واقعیت‌ها به شیوه‌های متناسب با اقتضائات آن هنر، به نوعی آرزوی وضعیتی دیگر هم هست؛ وضعیتی که در آن دیگر از رنج‌ها و مصائب و مشکلات موجود و نمایش داده شده در اثر هنری خبری نباشد
 

  • بازتاب جامعه در هنر و تأثیر هنر بر جامعه و تغییرات اجتماعی چگونه با هم قابل جمع است؟

هنرمندان همچون سایر مردم در جامعه زندگی می‌کنند و عضو گروه‌های اجتماعی مختلف اولیه و ثانویه هستند. تجربه زندگی در جامعه و روابط اجتماعی آنها در گروه‌های اجتماعی، همچنین مطالعات و مصارف رسانه ایشان در مجموع به آنها شناختی از جامعه می‌دهد. هنگام خلق اثر هنری توسط هنرمندان، این شناخت مبتنی بر تجربه و مطالعه آنها به طور طبیعی و به تناسب اقتضای هنری هر نوع از هنر، در اثر هنری وارد می‌شود. در مورد سینما به دلیل شباهت بیشتر به زندگی، شناخت هنرمند به صورت بازتاب جامعه در هنر بروز پیدا می‌کند. البته این بازتابی است که از جهان‎بینی و شناخت هنرمند هم متأثر است و نمی‌توان به طور مستقیم از آن برای شناخت جامعه استفاده کرد. موضوعی که در سوال قبل به آن پرداخته شد. اما هر اثر هنری در عین بیان واقعیت‌ها به شیوه‌های متناسب با اقتضائات آن هنر، به نوعی آرزوی وضعیتی دیگر هم هست؛ وضعیتی که در آن دیگر از رنج‌ها و مصائب و مشکلات موجود و نمایش داده شده در اثر هنری خبری نباشد. حال این آرزوی وضعیتی دیگر ممکن است به شیوه‌های غیرمستقیم، به عنوان مثال در هنرهای غیر روایی همچون نقاشی و مجسمه‎سازی یا به شیوه‌های مستقیم‌تر، به عنوان مثال در هنرهای روایی همچون ادبیات و سینما، ظاهر شود. همچنین در بسیاری از آثار هنری، نمایش مسائل و مشکلات و رنج‌ها و مصائب بشری، خود به خود آرزوی غلبه بر این رنج‌ها و رسیدن به جامعه‌ای متفاوت فارغ از این مشکلات را برمی‎انگیزد. حتی اگر آثار هنری به نمایش ابعاد مثبت و خوشایند جامعه در قالب سرگرمی بپردازند، باز هم در میان مردمی که از این شرایط برخوردار نیستند، منجر به آرزوی تغییر در واقعیت اجتماعی خودشان می‌شود. در هر صورت آثار هنری تنها بازتاب و نشان‎دهنده واقعیت‌های موجود اجتماعی نیستند، بلکه به نوبه خود در تقویت، تغییر یا ایجاد ارزش‌ها، اندیشه‌ها و نهادها و رفتارهای اجتماعی نیز نقش دارند که از این نقش با عنوان شکل‌دهی یاد می‌شود. به این ترتیب آثار هنری در عین حال بازتاب و شکل‎دهندة جامعه هستند.
 

  • اگر ممکن است بفرمائید مطالعه مخاطب و ویژگی‌های آنچه جایگاهی در مطالعه جامعه‎شناختی سینمایی دارد؟

مخاطبان در تاریخ سینما همواره یک رابطه دوسویه با فیلم‌ها داشته‌اند. در درجه اول وجود مخاطب برای شناخته شدن یک اثر به عنوان هنر لازم و ضروری است. از یک طرف فیلم‌ها می‌توانند بر روی مخاطبان اثر گذاشته و افکار و اندیشه‌هایی را در سر آنان قرار دهند و رفتارهای آنان را هم تحت تأثیر قرار دهند. از طرف دیگر استقبال یا عدم استقبال مخاطبان از فیلم‌ها می‌تواند فیلمسازان را به تجدید نظر در سبک‌ها و مضامین تولید فیلم وادار کند. همچنین نحوه دریافت مخاطبان از فیلم‌ها، خوانش‌های متنوع مخاطبان و نحوه مصرف آنها از فیلم‌های مختلف به نوبه خود بر معنای فیلم‌ها اثر گذاشته و آن را تعیین می‌کند. به عبارت دیگر با توجه به نقش مخاطبان هرگز نمی‌توان معنای مورد نظر فیلم‎ساز را تنها معنای قابل توجه در فیلم دانست. مخاطبان هم به گستره‌ای از معناهای متفاوت و حتی گاه متضاد از فیلم‌ها تجسم می‌بخشند که مطالعه آنها رابطه میان هنرمندان و مخاطبان را روشن‌تر می‌کند. همچنین ویژگی‌ها و خصوصیات مخاطبان همچون سن، جنس، مذهب، طبقه اجتماعی، سلیقه و ذائقه هنری آنها و بسیاری خصوصیات دیگر راهنمای هنرمندان هستند. مخاطبان حتی قبل از ساخته شدن اثر هنری، با حضور در ذهن هنرمندان به فعالیت‌های هنری آنها جهت می‌دهند. به همین دلیل مطالعه مخاطبان از ابعاد مختلف در جامعه شناسی سینما و اثرات آنها بر این هنر و نیز چگونگی تأثیرپذیری آنها از هنر، حائز اهمیت است.
 

  • آیا جامعه شناسی با درنظر گرفتن هنرمند به عنوان یکی از عوامل تولید هنری، بعد فردی هنرمند را نازل نمی‌کند؟

تولید یا خلق هنر از عوامل اجتماعی متعددی متأثر است. افراد و نیروهای اجتماعی بسیاری در کارند تا کسانی که به عنوان هنرمند شناخته می‌شوند، موفق شوند آثار هنری را به وجود آورند. البته همین افراد و نیروها و روابط میان آنها در نهایت بر چگونگی کار هنرمندان اثر گذاشته و به طور غیرمستقیم در سبک و محتوای آثار هنری تأثیر می‌گذارند. این یک واقعیت اجتماعی است که ابعاد و گستره‌اش در جامعه‎شناسی روشن می‌شود. این شناخت اجتماعی از هنر منافاتی با مهم دانستن فعالیت هنری هنرمندان و ارزش قائل‎شدن برای کار آنها ندارد. تنها اثری که دارد به رسمیت‎شناختن تأثیر سایر نیروهای اجتماعی، در کنار هنرمندان است؛ چیزی که در خارج از این حوزه از دید محققان مغفول مانده و در جامعه شناسی به تفصیل روشن می‌شود.
 

  • نظر شما به عنوان یک جامعه شناس عرصه هنر به مقوله «سلبریتی» چیست؟ اخیراً دو گرایش یکی به شدت علیه سلبریتی‌ها و یکی هم در حمایت از سلبریتی‌ها در جامعه قابل مشاهده است. نظر شما نسبت به مفهوم سلبریتی و نیز جایگاه سلبریتی‌ها در جامعه ما چیست؟

سلبریتی به معنای فرد مشهور، اغلب در زمینه‌های هنری و به خصوص در میان بازیگران سینما وجود دارد. اما دو دیدگاه افراطی در مورد آنها وجود دارد که هر دو، تا حدودی اشتباه است. دیدگاه موافق سلبریتی‌ها می‌خواهد از آنها به عنوان الگوهای قابل پیروی تجلیل کند و دیدگاه مخالفشان می‌خواهد با افشای نقاط ضعفشان، به خصوص نقاط ضعف اخلاقی‌شان، آنها را نفی کند. این در حالی است که دلیل شهرت این افراد، نه الگو بودن و نه غیراخلاقی بودن آنهاست. دلیل شهرت آنها توانایی‌های هنریشان است. بنابراین اگر جامعه از سلبریتی‌ها در محدوده توانمندی‌های هنری انتظار داشته باشد، نه بیشتر و نه کمتر، آنگاه این دو دیدگاه به تعادل خواهند رسید. به این اعتبار، بازیگری خوب است که خوب بازی کند، کارگردانی خوب است که خوب فیلم بسازد، هنرمندی خوب است که در کار هنری خودش قوی و موفق باشد. در بقیه عرصه‌های زندگی اجتماعی، همین سلبریتی‌ها مانند انسان‌های معمولی، دارای نقاط قوت و ضعف هستند که ویژگی انسان است و ربطی به شهرتشان ندارد. اگر انتظارات جامعه از هنرمندان مشهور، در محدوده هنر باشد، این دوگانه موافقت و مخالفت دیگر معنا نخواهد داشت.
 

  • و به عنوان سوال آخر بفرمائید آیا سیاستگذاری‌های کلان فرهنگی و هنری باعث بی‎اثر شدن تحقیقات جامعه‎شناسی سینما نخواهد شد؟

سیاست‌گذاری‌های فرهنگی- هنری یکی از محورهای مطالعه در جامعه‎شناسی هنر و سینماست که نشان می‌دهد چگونه آثار هنری تحت تأثیر این سیاست‌ها ممکن است به شکل‌ها و با مضامین متفاوتی به وجود آید. به عنوان مثال اینکه کدام هنرها و مضامین دچار محدودیت هستند و بنابراین آثار هنری در آن حیطه‌ها غایب هستند و کدام هنرها و مضامین مورد حمایت و توجه بیشتر قرار می‌گیرند و بنابراین هنرمندان گرایش پیدا می‌کنند که بیشتر در آن حیطه‌ها به تولیدات هنری دست بزنند، از موضوعات مورد توجه در این حیطه است. همچنین برخی از افرادی که خود را با سیاست‌گذاری‌های هر جامعه و دوره‌ای موافق و متناسب نمی‌یابند ممکن است در آن جوامع و دوره‌ها موفق به ورود به عرصه هنر و آفرینش هنری نشوند و برعکس، افراد دیگری با همان میزان از خلاقیت یا حتی کمتر، ممکن است به دلیل همراهی و همنوایی یا حتی تطبیق‎دادن خود با آن سیاست‌گذاری‌ها به عرصه هنر وارد شوند و در جامعه به عنوان هنرمند شناخته شوند. این بحث نشان می‌دهد که چگونه عوامل اجتماعی غیرهنری، مانند سیاست‌گذاری‌ها می‌توانند در هنر اثر گذاشته و شکل و محتوای انواع هنرها را به سمت و سوی خاصی هدایت کنند. همچنین همین عوامل اجتماعی می‌توانند موجب هنرمند شدن یا نشدن افرادی با توانایی‌های هنری یکسان شوند.
در مجموع جامعه‎شناسی هنر و سینما به دنبال ردپای عوامل اجتماعی در هنر و سینماست و می‌خواهد نشان دهد که تنها مؤلفه‌های هنری مسئول شناخته شدن افرادی در جامعه به عنوان هنرمند، تعیین سبک و محتوای آثار هنری، شکل‎گیری نوع رابطه مخاطبان با هنرها، تأثیرگذاری هنر، موفقیت یا شکست هنرها و پیدایش انواع و مکتب‌های هنری مختلف نیستند. شرایط و عوامل اجتماعی نیز به همان اندازه در این موارد نقش دارند و کار جامعه شناسی هنر و سینما نشان دادن این رابطه با استدلال‌های نظری مختلف و تحقیقات و پژوهش‌های میدانی است.

کد تحریریه : ۱۰۰/۱۰۱/۱۰۳

کلیدواژه‌ها: دانشکده علوم اجتماعی سلبریتی‌ هنر جامعه‎شناسی هنر و ادبیات جامعه‎شناسی سینما جامعه شناسی انتقادی تفکر انتقادی مطالعه فیلم اعضای هیأت علمی مصاحبه


( ۶ )

نظر شما :