دکتر الهه حجازی؛ عضو هیأت علمی دانشگاه تهران:
مسائل اقتصادی و تنگنای مالی نباید دلیلی بر زیرپا گذاشتن حقوق کودکان باشد / ماموریت نهادهای آموزشی نیاز به باز تعریف دارد / گذراندن دورههای فرزندپروری قبل از تولد فرزند ضروری است
صغری داوری فرد، کارشناس روابط عمومی دانشگاه تهران به مناسبت ۲۰ نوامبر که به عنوان روز جهانی کودک نام گذاری شده است با دکتر الهه حجازی به گفتگو پرداخته است.
- با سپاس از شما برای پذیرش انجام این گفتوگو، لطفاً به عنوان سرآغاز بحث بفرمائید تعریف کودک از نظر شما به عنوان یک روانشناس چیست؟
کودک را موجودی میدانم که از زمان جنینی رشدش آغاز میشود و بعد از تولد نیز رشد همه جانبه در او ادامه مییابد. کودک دارای ظرفیتهای بالقوهای است که در شرایط مناسب به حداکثر میرسد. کودک بطور ذاتی دارای نیازهایی است که در صورت بر آورده شدن ودر جریان تعامل با محیط، منجر به شکوفایی و بهزیستی در او میشود. هر فردی قبل از رسیدن به سن بلوغ کودک محسوب میشود.
- به نظر شما دلایل نامگذاری «روز جهانی کودک» چه بوده و آیا این نامگذاری به بهبود شرایط زندگی کودکان (به لحاظ سلامت جسم و روح) کمک کرده است؟
کودکان سرمایههای هر جامعه محسوب میشوند و هر کودک میتواند یک عامل توسعه باشد. به همین دلیل نیاز است تا کودکان در محیط امن و سالم رشد یابند تا توانمند شود. کودک توانمند میتواند عامل توسعه در هر جامعهای باشد. پس حفظ کودک ضروری است. روز جهانی کودک تاکید بر همین امر دارد.
- لطفاً بفرمائید ایران از چه زمانی به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته و آیا این عضویت تأثیری در بهبود زندگی کودکان ایرانی داشته است یا خیر؟ وآیا قوانین مصوب ضمانت اجرایی دارد؟
کنوانسیون حقوق کودک در سال ۱۹۸۹ تصویب شده است و فکر میکنم کشور ما در دهه هفتاد (۱۳۷۲) به این کنوانسیون پیوسته است. هدف کنوانسیون حقوق کودک حمایت از کودک و ایجاد فضای امن برای رشد کودک است. در کنوانسیون حقوق کودک آمدهاست که کشورها حق دارند با توجه به شرایط فرهنگی خودشان برخی از اصول را تغییر دهند. بنابراین قطعیت در این کنوانسیون وجود ندارد. کنوانسیون حقوق کودک تقریباً شبیه مفاد حقوق بشر است و حقوق بزرگسال را برای کودک هم به رسمیت شمرده است. بهنظر من مهمترین مواد آن، حق کودک برای داشتن یک زندگی مناسب و والدین سالم و مسئولیت پذیر و داشتن حق تحصیل است. حمایت از کودک در مقابل آسیبهای روانی، جسمانی و جنسی از دیگر مواد مهم این کنوانسیون است. من مطمئن نیستم که ضمانت اجرایی برای کلیه مواد کنوانسیون وجود داشته باشد. مثل عدم دسترسی به آموزش و یا کار کودکان و عدم حمایت از کودکان بد سرپرست و...
- به نظر شما بزرگترین مشکل و معضلی که کشور ما در رابطه با موضوع کودکان با آن مواجه است چیست؟
شاید مهمترین مشکل وجود تبعیض باشد. کودکان کار، کودکان جامانده از تحصیل، نبود قوانین حمایتی برای کودکان آسیب دیده (جسمانی، روانی، جنسی).
توجه به کودکان در هر شرایطی ضروری است و معرف مسئولیتهای اجتماعی در قبال کودکان است.
- خانم دکتر وقتی قرار شد با شما مصاحبهای درباره روز جهانی کودک انجام بدم ذهنم بشدت درگیر مسائل خانواده و مسائل روز خانوادهها بود به قول دکتر اقلیما چطور میتوانیم از روز جهانی کودک صحبت کنیم، از حقوق کودک حرف بزنیم درحالیکه حقوق خانواده کودک نادیده گرفته میشود، … بگذارید خیلی راحت بگویم آیا در شرایط امروز جامعه ما، «روز جهانی کودک» معنا و مفهومی دارد؟
روز جهانی کودک در همه جا معنا دارد و آن هم توجه به کودکان است. وقتی «ملاله»، دختر پاکستانی مورد حمله طالبان قرار گرفت و آسیب جدی دید، پرچم حمایت از آموزش برای کودکان را پایین نیاورد. امروز در افغانستان با وجود حمله به مکتب خانهها و مدارس، خانوادهها فرزندانشان را برای تحصیل از مدارس خارج نمیکنند. بنابراین توجه به کودکان در هر شرایطی ضروری است و معرف مسئولیتهای اجتماعی در قبال کودکان است. من نمیدانم منظور از حقوق خانواده چیست؟ خانواده از اعضای یک جامعه تشکیل شده است و بنابراین همه اعضای خانواده حقوق شهروندی دارند. اینکه در کشوری بدلیل مسائل اقتصادی خانوادههایی در تنگنای مالی باشند دلیل بر زیر پا گذاشتن حقوق کودک نمیشود و ما شاهدیم بسیاری از خانوادههای محترمی که در این شرایط هستند، و برای حفظ کودکان خود تلاش میکنند. مشکل اصلی خانوادههایی هستند با ناهنجاریهای مختلف مثل اعتیاد، خشونت در این خانوادهها فرزندان دچار مشکلات بسیار هستند و قانون باید در این خانوادهها مداخله و فرزندان را حمایت کند. من حقوقدان نیستم ولی به عنوان یک روانشناس میدانم که با باز تعریف مأموریت نهادهای آموزشی و یاری انجمنهای مردم نهاد میتوان از کودکان حمایت کرد و به بازسازی روابط خانواده نیز کمک نمود. شاید دقت بیشتر در انتخاب همسر و پیشنهاد گذراندن دورههای فرزندپروری قبل از تولد فرزند نیز یک راهبرد مفید باشد.
امروزه برای بهزیستی کودکان مسئولیت فقط بر عهده خانواده نیست و میتوان از سایر نهادها در این مورد یاری خواست.
- آیا شما قبول دارید که کودکان «بی گناهان محکوم مادام العمر هستند»؛ چرا که اگر کودکی شرایط زندگی مطلوبی ندارد خودش در ایجاد آن شرایط نقشی نداشته، این والدین کودکان و سیاستگذاران جمعیتی کشور هستند که این کودکان را وارد زیست جدید میکنند.
درست است که ما والدین و محل زندگیمان را انتخاب نکردهایم ولی این به معنای محکوم بودن نیست. درست است که شرایط کودکی که در فنلاند بهدنیا میآید با کودکی که در افغانستان است متفاوت است ولی باید تلاش کرد تا شرایط برای کودک افغانستانی بهبود یابد. در دوران کرونا شاهدیم که چگونه انجمنهای مردم نهاد به میدان آمدهاند و در تلاش برای بهبود شرایط کودکان مناطق محروم کشورمان هستند. امروزه رویکرد روانشناسی آن است که همه ما و بویژه کودکان نیاز به سرمایههای تحولی داریم و این سرمایهها فقط والدین نیستند بلکه نهادهای حمایتی، همسایهها، اقوام و نظام آموزشی هم میتواند باشد. امروزه برای بهزیستی کودکان مسئولیت فقط بر عهده خانواده نیست و میتوان از سایر نهادها در این مورد یاری خواست.
اجازه بدهید اندکی برگردیم به مشکلات و مسائلی که امروز و با وجود گسترش بیماری کووید ۱۹ با آن روبرو هستیم و به تبع آن درگیریهای ذهنی و عاطفی که کودکان با آن مواجه هستند، امروز کودکان در محیط ایزولهای نیستند و همراه والدین خود در جریان تمام اخبار مخرب مربوط به بیماری و مرگ و میر ناشی از بیماری کووید ۱۹ قرار دارند، به نظر شما چگونه باید کودکان را از آسیبهای ناشی از این بیماری دور کنیم تا از سلامت روان آنها حفاظت کرده باشیم.
شروع بیماری کرونا باعث خروج دانش آموزان از مدارس شده است و زندگی اجتماعی آنان را کاملاً محدود نموده است. در کل جهان میزان استرس و افسردگی کودکان و نوجوانان بشدت افزایش داشته است. یکی از دلایل استرس مرگ و از دست دادن والدین ناشی از ویروس کووید ۱۹ است. این ترس موجب اضطراب و استرس شدید میشود. از طرفی به دلیل شیوع بیماری، کودکان بیشتر در خانه هستند و از ارتباطات اجتماعی که بسیار برای آنان ضروری است محروم شدهاند. این محرومیت و بیشتر با خود بودن و از طریق مجازی درس خواندن نیز شرایط را برای افسردگی آماده میکند. کودکان تا جایی که ضرورت رعایت نکات بهداشتی را بدانند لازم است اخبار کرونا را دنبال کنند، ولی ضرورتی به دانستن آمار فوتیها و یا مبتلایان نیست. بهنظرم شنیدن اخبار روزانه خیلی مناسب کودکان نیست.
با آگاهی دادن به کودکان هنگام استفاده از فضای مجازی میتوان جلوی برخی آسیبها را گرفت.
- حالا که این روزها با مساله شیوع ویروس کرونا مواجه هستیم و بیشتر خانوادهها به دلایل اقتصادی کمترمی توانند کنار فرزندان خود باشند، از سوی دیگر با تعطیلی مدارس، ناگزیر تنها منبع آموزشی و تربیتی کودکان، تلویزیون و فضای مجازی است، به نظر شما چگونه میتوان از آسیبهای این فضا جلوگیری کرد، در واقع چه کنترلی باید در فضای مجازی و تلویزیون صورت بگیرد تا آسیبها به حداقل برسد؟
واقعیت این است که بسیاری از خانوادهها قبل از دوران کرونا اجازه استفاده از فضای مجازی را به فرزندان خود نمیدادند ولی امروز فضای مجازی، فضای مورد نیاز برای آموزش و یادگیری است و لازم است دانشآموزان از آن استفاده کنند. استفاده از فضای مجازی هم فرصت است و هم تهدید، کودکان دارند مهارتهای زیادی در استفاده از نرم افزارها کسب میکنند، میتوانند جستجوگری کنند ولی همیشه خطر هم وجود دارد. شاید با آگاهی دادن به کودکان، گذراندن زمانی حتی حداقلی در کنار کودکان در هنگام استفاده از فضای مجازی بتوان جلوی برخی آسیبها را گرفت.
- ارزیابی شما از فعالیتهای آموزشی و سرگرمی تلویزیون و فضای مجازی چیست؟ به نظر شما آیا فعالیت رسانه ملی متناسب با اوضاع و شرایط امروز جامعه هست و آیا کنترلی بر محتوای مطالب ارائه شده در این فضاها وجود دارد؟
بهنظرم تلویزیون دارد تلاش خودش را میکند. برنامهها هم محتوای شاد دارند ولی اینکه کودکان بپسندند نمیدانم.
- آیا در دروه همه گیری بیماری کووید ۱۹ تجارب کشورهای دیگر را (نحوه آموزش، جلوگیری از آسیب به کودکان …) مورد مطالعه قرار گرفته است؟
من یک بررسی کوتاه در مورد کشورهای دیگر داشتم. تقریباً در تمام جهان آموزش مجازی است (در فرانسه مدارس باز بودند و آنهم بدلیل اینکه والدین باید کار میکردند) و نیمرخ آسیبهای روانی یکسان است. راهکار خاصی هم ارائه نشده است.
با توجه به شرایط کشور، شاید آموزش تلفیقی برای دوران پساکرونا هم ضروری باشد
- شاید طرح این پرسش زودهنگام باشد، ولی بهنظر شما نباید با توجه به تجربه اخیر ایران و جهان در مساله همه گیری ویروس کووید ۱۹ شکل فعالیت مدارس و دروس تغییر کند؟
ما یاد گرفتهایم که آموزش را از طریق مجازی انجام دهیم و یادگیرندگان هم خودشان را تا حدودی سازگار کردهاند. بهنظرم تلفیق حضوری و مجازی میتواند برای دوران پس از کرونا الگوی خوبی باشد. در کشور ما معمولاً آلودگی هوا در بیشتر ماههای سال وجود دارد و آموزش تلفیقی میتواند خیلی مؤثر باشد. شیوه سنتی آموزش میبایست تغییر کند و این دوران موجب تسریع این امر شده است.
- و به عنوان پرسش پایانی، چرا ما باید همیشه پیرو و تقلید کننده باشیم؛ چرا نباید برای داشتن فرزند یک سری قوانین و مقررات وجود داشته باشد، همانگونه که سلامت جسمی والدین برای داشتن فرزند الزامی است، چرا نباید این را حق کودک قبل از تولد بدانیم که پدر و مادری که سلامت روحی و روانی و توانایی برآوردن نیازهای کودک را ندارند حق فرزنددار شدن را ندارند، شاید روز جهانی کودک بهانه خوبی باشد تا در فرزندآوری صلاحیت اخلاقی و روانی و تأمین حداقلهای زیست کودک قبل از تولد مهیا شود.
من به این سوال تا حدودی پاسخ دادهام. بهنظرم دولتها نمیتوانند تا این اندازه در زندگی خصوصی افراد دخالت داشته باشند. مشاورههای قبل از ازدواج میتواند اجباری باشد (که هست) و آزمونهای روانی هم بهکار گرفته شود ولی اینها تضمینی برای یک زندگی سالم و سازگار نیست. افزایش آگاهی نسبت به خود، بالا بردن مهارتهای زندگی، مهارتهای فرزندپروری و بطور کلی تابآوری افراد جامعه است که مهم است. اینکه چرا ازدواج میکنیم و چرا فرزند میخواهیم باید یک سوال اساسی برای افراد در آستانه ازدواج و یا فرزندآوری باشد.
با سپاس از شما که در این گفتوگو شرکت کردید.
نظر شما :