استاد پردیس دانشکدههای فنی:
دکتر جواد فیض: منظور از اجرای برنامههای دکتری تربیت رهبرانی برای آموزش، مدیریت، سیاستگذاری و پژوهش است/ پژوهش در مهندسی باید منجر به آفرینش فناوریهایی جهت بهبود زندگی بشر شود/ پژوهش مهندسی بدون کاربرد عملی محاسن چندانی ندارد
از اینرو لیلا احمدی، کارشناس روابط عمومی دانشگاه، درباره آموزش و پژوهش در رشته برق و کامپیوتر با دکتر جواد فیض، استاد دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر پردیس دانشکدههای فنی به گفتوگو پرداخته است که شرح آن را در ادامه میخوانید:
۱. آقای دکتر، شما کتابهای زیادی در زمینه مهندسی برق ترجمه کرده و نوشتهاید. ویژگیهای یک کتاب درسی مطلوب در آموزش مهندسی به ویژه مهندسی برق چیست و چگونه میتوان یک کتاب را برای یادگیرنده در حوزه مهندسی جذاب کرد؟
برای تربیت مهندسان متخصص و باکفایت در رشته مهندسی برق باید بهترین کتابها در دسترس باشند. با وجود تعداد بسیار زیادی کتاب در این زمینه یافتن کتاب ایدهآل بسیار دشوار است. با این حال جستجوی کتابهای نویسندگان مشهور میتواند کار را آسانتر کند. در آغاز باید کتاب درسی برای سطح آموزشی مناسب کارشناسی یا تحصیلات تکمیلی انتخاب شود. عموماً برای این دو سطح، کتاب با هدفگذاریهای متفاوت تدوین میشوند.
در ابتدای شروع دوره مهندسی، درک رشته تحصیلی اهمیت زیادی دارد و کتابهای درسی در این برهه باید بتوانند دانشجوی تازه وارد را به خوبی راهنمایی کنند. ساختار ساده، منظم و منطقی کتابها اهمیت زیادی برای درک آسان مطالب آنها دارد. در سالهای سوم به بعد کتابها حوزههای گسترده، ولی باریکتر و تخصصیتر را میپوشانند و انتظار میرود که با توجه به زمینههای اولیه به دست آمده، دانشجویان توانایی درک مطالب با جزئیات بیشتر و پیشرفتهتر را پیدا کرده باشند. یک کتاب درسی خوب باید سرفصلهای درس مورد نظر را تا حد ممکن بپوشاند، درک آن آسان باشد و حاوی کاربردهای عملی و نظری مورد نیاز باشد.
برای مفید بودن کتاب درسی برای دانشجویان و استادان مواردی باید مورد توجه قرار گیرند و کتاب درسی بدون توجه به این خصوصیات کامل نخواهد بود. بدیهی است که هدف از یک کتاب درسی آموزش موادی است که در کلاس تدریس میشوند. هدف نویسنده یا مترجم کتاب هم برآوردن این نیاز است تا بتوان به کمک کتاب، دانش مورد نظر را به دانشجو ابلاغ کرد. اگر فصول کتاب درست همانهایی باشند که تدریس میشوند، بسیار خوب خواهد بود. البته در مواقعی برخی از فصول کتاب بهتر تدوین میشوند و بعضی از فصول کاستیهایی به همراه دارند. در این حالت کتابهای تکمیلی برای کامل کردن درس توصیه میشوند. کتاب درسی باید از نظر زبانشناسی (ساختار، جملات و کلمات مناسب) خوب تدوین شده باشد و در مواردی ویراستاری کتاب برای روانی آن ضروری است. عدم روانی متن کتاب انگیزه دانشجو به خواندن کتاب را کاهش میدهد.
مدرس غالباً به هنگام تدریس از مثالهای بسیار خاص به ایدههای اندکی کلیتر حرکت میکند. وی این کار را به جای آنکه قواعد را یاد دهد و سپس مثال بزند انجام میدهد. مهمترین نکاتی که باید در ارزیابی یک کتاب برای ارائه خوب بررسی شود بسترسازی است. کافی نیست که نویسنده یک دوجین مثال از چگونگی کار یک ساختار ارائه دهد، بلکه باید مثالها برای دانشجویان مفهوم و ملموس باشد تا به فهم مطالب کمک کنند.
کتاب باید به وضوح هدف کل درس را دنبال کند و این امر در فهرست کتاب تجلی پیدا میکند. حتی در برخی کتابها فهرست مطالب هر فصل هم در ابتدای آن آورده میشود. به علاوه در یک کتاب خوب شکلهای درست و واضح در محلهای مناسب جای میگیرند. در انتهای هر فصل کتاب درسی باید تعدادی تمرین و مسائل متنوع اضافه شود. این مسائل تکمیلی اغلب از ساده به مشکل تنظیم میشود. انجام این تمرینات آموزش دانشجو را عمق میبخشد.
۲. برخی از استادان ضرورت ارزیابی مستمر دورههای تحصیلی در دوره دکترا در دانشکده مهندسی فنی و مهندسی را مورد تاکید قرار دادهاند. آیا این ارزیابی مستمر انجام میشود؟
ابتدا لازم است مقصود از ارزیابی روشن شود تا ارزیابی مفید و کاملی انجام پذیرد. تدوین و سپس تداوم اجرای یک برنامه دکتری کیفی همواره چالشی برای برنامهریزان آموزشی بوده است. ارزیابی پیوسته برای شناختن موارد اصلاحی ضروری است. بدین منظور باید پیرو فارغالتحصیلی اولین سری از دانشجویان بازخورد آنان را برای اصلاح برنامه جستجو کرد. به کمک این بازخوردها توان موارد زیر تجزیه و تحلیل میشوند:
- نیاز به همکاری و حمایت دقیق برنامهریزان.
- سیاستهای نوآورانه برای غلبه به کمبود احتمالی اعضای هیأت علمی.
- نیاز به اصلاح نحوه راهنمایی دانشجویان.
- در آمیختن تجربههای ملی و بینالمللی.
- ارتقای دانشی و حرفهای برنامه.
- کنار آمدن با منابع محدود و یافتن راههای ممکن تامین منابع.
- مرور معیارهای ورودیها و برنامهها برای دستیابی به برآوردن نیازهای دانشجویان و بازار کار.
- برقراری همکاریهای ملی و بینالمللی.
به طور کلی منظور از اجرای برنامههای دکتری تربیت رهبرانی برای آموزش، مدیریت، سیاستگذاری و پژوهش است.
مانند تمام برنامههای علمی، برنامههای دکتری نیاز به ارزیابی مستمر دارند تا با پالایش برنامهها محتوای کیفی و خروجی آن بهبود یابد. بررسی معنادار خروجیهای یک برنامه یکی از چالش برانگیزترین موضوعاتی است که در برابر استادان و مدیران در طراحی و اجرای برنامههای تحصیلات تکمیلی قرار دارد. بازخورد فارغالتحصیلان و دریافت تجربیات آنان در ارزیابی برنامهها و برنامهریزی درست آتی کمک میکند و منجر به ارتقای برنامهها میشود. سنجش بعدی تغییرات انجام شده روی برنامهها ضرورت دارد تا تأثیر آنها مشخص شوند. چالشها و فرصتها تجربه شده در طی اجرای دوره، ورودی به فرایند اصلاحات آینده خواهند بود.
وقتی یک برنامه دکتری طراحی میشود عواملی مثل منابع محدود، تأمین بودجه، تجربه راهنمایی استاد باید مد نظر قرار گیرند. لازم است که درسهای انتخابی متنوعی در دوره دکتری گنجانده شوند تا تحصیل کردههایی تربیت شوند که نقشهای متفاوتی در آینده ایفا کنند.
همواره نیاز به بازرسی محتوای درسی دورهها و تعیین معیارهای ورود مناسب برای داوطلبان وجود دارد. داوطلبان باید علایق پژوهشی خود را ارائه دهند تا انطباق آنها با تجربه پژوهشی استادان بررسی شود و این بهعنوان معیاری برای پذیرش دانشجو به حساب آید. لازم است استادانی که در دورههای دکتری فعالیت میکنند آموزش ببینند تا نقش استاد راهنما را به طور مؤثر ایفا کنند. مدیران دانشگاه باید بار اعضای هیأت علمی با تخصصهای متنوع و فعال در دورههای دکتری را مدنظر قرار دهند تا اعضای هیأت فرصت یابند به طور مستمر منابع آموزشی را به نحوی اصلاح کنند که خروجی برنامهها کیفیت مطلوبی پیدا کنند. موضوعات اخیر در مورد آموزش دوره دکتری بازه تغییرات گستردهای از لحاظ محتوا و تأثیرات بر روی پژوهش و یادگیری تحقیق را دربرمیگیرد. مدلهای سنتی دکتری با تقاضاهای جدید مورد چالش قرار گرفته و درجه دکتری را تحت فشار قرار داده است که آنها را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد:
- دولت، صنعت و جامعه بهعنوان بهرهبرداران خروجیهای پژوهش، خواستار توجه نزدیکتر کارهای تحقیقاتی به مسائل ایجادشده در زندگی روزمره هستند.
- به رشتههای چند زمینهای بهعنوان پژوهشهایی که زایندهترین نوآوری و کشف را در پی دارند تاکید فراوان شده است.
- تکهسازی موضوعات پژوهشی در ساختارهای علمی دانشگاهها مرسوم شده و این امر همکاری دیسیپلینهای مختلف را میطلبد.
- امروزه با افزایش سرعت، توزیع، تولید و نوآوری دانش، افزایش فعالیت پژوهشی بخش خارج دانشگاهی و تنوع بیشتر دانش و تخصص فرایندهای سنتی دانشگاهی به چالش کشیدهاند.
- نقشهای جدیدی برای دانشگاهیان، خبرگان و روشنفکران مطرح شده که برگرفته از ایدههای کارآفرینی، کار بر اساس اطلاعات، فرهیختگی ملی و دفاع از علم و پژوهش هستند.
- بحث بر روی رویارویی الگوها و روشها فشارهایی را به برخی از رشتهها وارد ساخته که باعث پیچیدگی ساختار دورههای دکتری شده است.
- توجهها به خروجیهای دوره پژوهش دکتری تمرکز گستردهای بر روی توسعه مهارتهای عام یا قابل انتقال ایجاد کرده است.
موارد فوق ملاحظات مهمی در طراحی برنامههای دکتری هستند و پاسخگویی بدانها برای ارزیابی دورههای دکتری و دستیابی به اهداف پیش رو ضرورت دارد. این به معنای موشکافی فکورانه دورههای دکتری تلقی میشود.
ارزیابی مستمر دورههای دکتری دانشگاهها نیاز به تغییرات را آشکار میسازد. برای این ارزیابی باید به سوالات زیر پاسخ داد:
- اهداف، محتوا و تجربههای آموزشی کدامند؟ تا به اجرای برنامههای پژوهش دکتری در رشتههای خاص اولویت داده شود.
- آیا در هر موضوع پژوهش، اجماعی در مورد این اهداف و انواع برنامههای در دسترس وجود دارد؟ اگر پاسخ منفی است آیا تغییرات سیستماتیک در اهداف و برنامهها وجوددارد که نظرات قابل توجهی برای آموزش پژوهش در آن رشته را منعکس سازند؟
- چگونه اهداف و برنامههای یادگیری پژوهش در رشتههای خاص با نیازهای دانشجویان و دیگر طرفهای علاقهمند به پژوهش در آن رشتهها انطباق دارد؟
حال باید دید که آیا ارزیابی مستمر دورههای تحصیلی در دوره دکترا با عنایت به نکات فوق انجام میگیرد؟ اگر این ارزیابی به نوعی دیگر صورت میگیرد آنها بر چه اساسی استوارند؟ این ارزیابیها چگونه به گروههای آموزشی منعکس میشوند؟ عمکرد گروهها دراعمال اصلاحات چگونه بررسی میشود؟ آیا برآوردی وجود دارد که در رشتههایی که سالهاست دورههای دکتری را اجرا میکنند ارزیابی سالیان دراز به کجا انجامیده است.
۳. شما همواره درباره اهمیت پژوهش سخن گفتهاید، وضعیت پژوهش در رشته مهندسی برق را چگونه میبینید؟
مهندسی برق شاخهای از مهندسی است که از انرژی الکتریکی استفاده میکند. مهندسی برق روی سیستمهای تولید و انتقال جریانهای الکتریکی بزرگ و تبدیل آنها به شکلهای دیگر انرژی مثل حرکت مکانیکی تمرکز دارد. مهندسی الکترونیک و مخابرات به جریانهای الکتریکی کمانرژی مربوطند تا پردازش و تبادل اطلاعات را انجام دهند. پژوهش در مهندسی برق مجموعه متنوعی از موضوعات علمی و کاربردی را شامل میشود که میتوانند به گروههایی تقسیم شوند که همپوشانی و تداخل دارند.
به طور کلی پژوهش نقش مهمی در کشف روشها و اطمینان از بهکارگیری آنها به بهترین نحو دارد. تحقیق همچنین میتواند پاسخ مجهولات را بیابد و خلاءهای دانش و تغییر روش کار حرفهها را پر کند.
پژوهشهای مهندسی به توسعه یا طراحی محصولات و فناوری جدید کمک میکنند. آنها فرایندهای فنی موجود، ماشینها و سیستمها را اصلاح کرده و فناوریهای جدید و نوآورانه میآفرینند. اجرای نتایج تحقیقات و آفرینش دانشهای جدید در مهندسی، زندگی بشر را روز به روز ارتقای بیشتری میبخشد.
هدف اصلی از پژوهش اطلاعدهی، عمل، جمعآوری دلیل و شاهد برای نظریهها، و سهیمشدن در توسعه دانش در مهندسی برق است. تحقیق و دلایل زیاد انجام آن نه فقط برای دانشجویان و پژوهشگران، بلکه تمام جامعه اهمیت دارد. برای آنانی که همواره علاقه به یادگیری دارند (حتی اگر عضو یک انستیتوی تحقیقاتی هم نباشند) هدایت تحقیقات نه تنها مهم، بلکه ضروری است.
به دلایل زیر تحقیقات لازم و ارزشمند هستند:
- ایجاد ابزاری برای کسب دانش و تسهیل یادگیری.
- وسیلهای برای درک نظرات و افزایش آگاهی عمومی.
- روشن کردن موارد نادرست و تأیید موارد صحیح.
- اعتماد به مطالعه، نوشتن، تحلیل و تسهیم.
- ارتقای اطلاعات ارزشمند موجود.
- ارتقای قدرت انسان و ممارست ذهنی وی.
اصولاً تحقیق فرایندی فکری و ذهنی است که کمک میکند یک پدیده معین یا یک موضوع بر اساس علایق شخصی، علمی و یا حقوقی بررسی شود. برای انجام این کار روشها و ابزار متفاوتی وجود دارد.
معیارهای فوق در غالب موارد مدنظر اکثر محققان از جمله پژوهشگران مهندسی برق است. پژوهشهای مهندسی برق درصورتی که ارتباطات بینالمللی قوت بگیرد به مراتب ارتقای بیشتری خواهند یافت. این امربه تعامل کشور با سایر کشورهای جهان به ویژه کشورهای پیشرفته و صاحب فناوری بستگی دارد. این امر باعث خواهد شد که پژوهشگران کشور ضمن همکاریهای مستمر با پژوهشگران سایر کشورها سختافزارهای مورد نیاز برای تحقیقات خود را به آسانی تهیه کنند و بتوانند پژوهشهایی وسیعتر در سطح جهانی انجام دهند.
۴. به نظر میرسد پژوهشهایی که در این رشته انجام شده کمتر کاربردی شدهاند دلیل را چه میدانید؟
به نظر میرسد که بخشی از تحقیقات در دانشگاهها و مؤسسههای پژوهشی به مقالاتی منجر میشود که ارتباط عملی محدودی دارند و در مواردی هم تلاشی برای اجرایی کردن آنها صورت نمیگیرد. شاید بسیاری از مقالات تحقیقاتی صرفاً به خاطر انتشار آنهاست. به عنوان مثال در مهندسی برق قدرت برخی از روشهایی که توسط محققان مطرح شدهاند دوراز اجرای عملی هستند و این سوال را پیش میآورد که چرا چنین پژوهشیهایی باید ادامه یابد؟ شاید تأمین امنیت این شاخه از مهندسی برق بیش از شاخههای دیگر اهمیت داشته باشد، زیرا تأمین برق جامعه وابسته به امنیت شبکه قدرت است. با این وجود در مواردی تضمین امنیت نادیده گرفته میشود.
همچنین بررسی تعداد زیادی از مقالات پردازش سیگنال و تئوری کنترل هم نشان میدهد که بعضی از این مقالات کاملاً ریاضی و اثباتی هستند. روشهای مطرح شده در آنها بسیار جنبه ریاضی دارند و در ضمن دارای استحکام و ضمانت ایمنی بسیار محدودی هستند. مثلاً چندان مشخص نیست که تا چه حد روشهای مطرح شده کاربرد واقعی در خودروها یا تلفنهای همراه دارند. از نظر عدهای امروزه «اجرا» یعنی فقط انجام یک شبیهسازی MATLAB و ارائه تعدادی معادله و نمودار.
پس این سوال درست است که چرا تنها تعداد اندکی از این موارد بسیار نظری استفاده میکنند. شاید یکی از دلایل این باشد که اغلب این نتایج تحقیقاتی مملواز فرضیاتی هستند تا حل مساله را ممکن سازند. به علاوه بیشتر مقالات از ذکر اجرای عملی الگوریتمها طفره میروند. پس مشخص نیست که آیا واقعاً میتوان از نتایج این تحقیقات بهره برد یا خیر.
پژوهش در مهندسی سرانجام باید منجر به آفرینش فناوریهایی شوند که زندگی بشر را بهبود بخشند. محققان باید تلاش کنند تا فاصله پژوهش مهندسی مدرن بسیار نظری و بسیار ریاضی و اجرای عملی نتایج تحقیق را کوتاه کنند. پژوهش مهندسی بدون کاربرد عملی محاسن چندانی ندارد.
علم نیمه، کاربردی هم شاید هدر دادن منابع تلقی شود. اگر نتایج تحقیق را بیاراییم تا کاربردی جلوه کنند، علم زیان خواهد دید. این بدان معنا نیست که پژوهش بنیادی بیمعنی است. داشتن یک مدل انتزاعی برای موارد «دور از دسترس» میتواند مفید باشد. شخص میتواند آن را مطالعه کند و در آینده موانع را رفع کند و آن را آماده بهکارگیری در تحقیقات کاربردی کند، اما ظاهراً مدلهای کاربردی وجود دارند که توجه غیرضروری زیادی را به خود جلب کردهاند. آنها یا بسیار ساده شدهاند تا کاملاً قابل درک شوند. ازاین رو باید به دنبال مدلهای واقعیتر رفت یا فرضیات کاملاً غیرواقعی به کار بستهاند که اجازه دهند روشی اعمال شود که به طریق دیگر غیرعملی است.
درهر دو حال این مدلها در جامعه علمی باقی میمانند و رسوب میکنند. از طرفی در جهان به حد کافی داور وجود دارد که با تأیید آنان مقاله حاصل انتشار یابد. پژوهش بنیادی مفید است، اما به هر حال باید از بنا کردن «مدلهای کاربردی» که کاربردی ندارند آگاه باشید.
عدهای هم در تحقیقات خود وانمود میکنند که یک گروه از مسائل را حل کردهاند و این در حالی است که شواهد بسیار اندکی وجود دارد که آنان واقعاً ورای آنچه مقاله نشان داده انجام دادهاند. مثلاً در الگوریتمهای به کاررفته در مخابرات موبایل دشواراست درک کنیم که چگونه افراد با تلفن همراه خود به خوبی الگوریتم را یادمیگیرند.
با این حال قضاوت در مورد قابلیت عملی روشها بسیار غلوآمیز است. میشل استون بریکر (Michael Stonebraker) به عنوان برنده جایزه دانشمند کامپیوتر معتقد است که نقطه مطلوب برای پژوهش کاربردی -علمی آن است که ده سال بعد به طور گسترده اجرایی شود. اگر خود را به مواردی محدود سازیم که فقط باید امروز از آن بهره ببریم، اساساً در مطرحکردن توسعههای جدید شکست خواهیم خورد. این موردی است که حداقل پژوهش علمی راازموارد دیگر نوآوری مثل استارت آپها یا R&Dهای صنعت متمایز میکند. در ضمن اگر در حال حاضر کار پژوهشی شما تأثیر فوری ندارد و این امر شما را پریشان میکند از خود سوال کنید که آیا نباید شما به رضایتمندی فراتر از یک استارآپ آزمایشگاه صنعتی برسید.
۵. دانشگاههای صنعتی برای نزدیک شدن بیشتر با صنعت و کاربردیتر کردن دورهها چه تمهیداتی باید بیندیشند. توصیه شما چیست؟
ما در جهانی بسیار رقابتی و متغیر زندگی میکنیم. چنین محیط رقابتی سازمانهایی میطلبد که نوآورانه و آرام محصولات و خدمات جدیدی بیافرینند و به تقاضاهای روزافزون مصرفکنندگان پاسخ مناسب بدهند. یک موضوع نافذ به عنوان وسیله الزامآور برای غلبه بر چالشهای سازمانها، همکاری است. به علاوه، تأثیر انقلاب دیجیتال در سطح شخصی و سازمانی در حال تغییر دادن مفاهیم اقتصاد اجتماعی و راه درونیابی و همکاری میان افراد و تشکیلات اقتصادی است. با وجود آنکه نیاز به همکاری و مزایای آن درک شده است هنوز سازمانهای زیادی تشویق و برقراری همکاری را دشوار میبینند. تلاشهای شتابان زیادی برای تشویق به همکاری وجود دارد و انواع متعددی از اشکال همکاری مطرح هستند. با این حال هنوز برای سازمانها، مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاهها مشخصکردن بهترین روشهای همکاری پایدار و مستمر امری چالشی است تا بتوان آنها را تعقیب کرد. از این رو نیاز روزافزونی به ارائه برخی روشها و اصول حس میشود تا همکاری شروع، اجرا و موفق شود. پس برای بهبود همکاری دانشگاه و صنعت چهارچوب منسجمی لازم است.
دانشگاهها باید افرادی با مهارتهای شبکهای و مدیریتی را جلب کنند تا آنان به جلب شرکای صنعتی اهتمام ورزند. از سوی دیگر جذب هیأتهای علمی با زمینه صنعتی این مزیت را دارد که غالباً آنان علاقهمندترند که مرزهای دانشگاه و صنعت را درنوردند و با افرادی ورای تخصص خود شبکه پژوهشی مناسبی ایجاد کنند. لازم است دانشگاهها مأموریتهای خودرا بازتعریف کنند و همکاری با صنعت را بخش مهمی از نقش پژوهش دانشگاهها تلقی کنند. مدیریت دانشگاهها باید در پی رفع موانع همکاری دانشگاه و صنعت باشد و بر روی موفقیت این همکاری تاکید کند.
دانشگاهها اهمیت سیاستگذاری برای همکاری پایدار با صنعت را به خوبی درک کردهاند. برای غلبه به برخی موانع چهار هدف زیرقابل توصیه است:
- توسعه بلندمدت منابع R&D علمی مربوط به صنعت.
- اصلاح ساختاری ارتباط دانشگاه و صنعت.
- کاهش اثرات منفی تقابل.
- حل برخوردهای سازمانی و پرکردن خلاءهای موجود در مرز بین دانشگاه و صنعت.
در طولانی مدت، موفقیت این سیاستگذاری بستگی به همراستایی آن با سیستم علمی دارد. با همکاری میان مؤسسات و توسعه یک سیاست مشترک میتوان به این موفقیت دست یافت. با این همکاری برخوردهای علایق هیأت علمی و سازمانها آشکار میشوند و دانشگاهها باید تلاش کنند تا تقابل علاقه و تعهد افراد و مؤسسات را محدود سازند. بدین ترتیب که استادانه و با اصلاح سیاستها، به خصوصیات در حال تغییر محیط تحقیق دست یابند. با این حال، ضروری است دولتها با تنظیم راهنما دانشگاهها را از طی طریق مستقل برحذر دارند.
تعهد قوی صنعت منجر به علاقه پیوسته به پروژه در مراحل اجرای آن میشود. نتایج خوب حاصل از پروژه میتواند یک عامل مهم برای تشویق همکاری موفقیتآمیز بعدی شود. انتظار میرود این امر به شرکت وسیع پرسنل صنعت در امر پژوهش برای موارد موردنیاز صنعت شود و آنان را به تعقیب نتایج تحقیق علاقهمند سازد.
تعریف پروژههای مشارکتی با صنعت عملاً بسیار مفید است. اعتماد شریک صنعتی به تجربه تیم علمی و علاقه زیاد به مشارکت در بهرهبرداری از دستاوردهای پروژه عوامل قاطعی برای موفقیت همکاری خواهد بود. این عوامل تعهد شریک صنعتی را به دنبال دارد. این یعنی صنعت اهمیت برابری دارد و دانشگاهها و صنایع اجزای تکمیلکننده برای یک سرمایهگذاری مشترک موفق است.
ظرفیت جذبی شاخصهای است که در انتقال فناوری موفق و فعالیتهای مشارکتی پایدار سهیماند. برای انتقال موفق جذب کامل پژوهش و تبدیل آن به محصولات بازارمحور، شرکای صنعتی باید قابلیت درونی داشته باشند. با حضور پرسنل صنعتی که تجربه پژوهش منطبق با دانشگاه داشته باشند کار را آسانتر میکند.
چشمانداز دیگر برای تلاش در همکاری مؤثر، تعیین انتخاب مساله، کار تیمی، مدیریت فرایند و انتشار اطلاعات به عنوان اجزای کلیدی در بنای مؤثر رابطههای بین دانشگاهها و شرکتهاست. خود فرایند همکاری دانشگاه و صنعت مطرحکردن کارهایی است که باید از آغاز فرایند همکاری تا تحویل نتایج ادامه یابد. آنها اساساً همکاری را از نظر «حل مساله» به عنوان محرک اصلی نگاه میکنند ولو آنکه آنها معیارهایی را برای غلبه به برخی موانع مشترک مثل انتشار اطلاعات پیشنهاد میکنند.
«بستهای مرزی» به عنوان عوامل کلیدی در برقراری و پایدارسازی روابط تلقی میشوند. یکی از موارد مطرح در پروژهها مساله حق مالکیت است. ایدههای اصلی برای غلبه به موانعی که ممکن است پیش آید معینکردن یک میانجی است. این میانجی پایش، مدیریت و اداره پروژه را انجام میدهد. یک میانجی قوی در ارزش یک پروژه دانشگاهی تحت حمایت صنعتی تأثیر بسیاری دارند.
مشارکت مراکز پژوهش دانشگاهی و شرکتهای صنعتی نشان میدهد که ارتباط اجتماعی، انتقال فناوری مرکز پژوهش دانشگاهی، سیاستهای مالکیت فکری، اعتماد، ارتباط فناورانه و قابلیت فناورانه باعث سهولت قابل توجه انتقال دانش میشود. این روابط هم چنین تحت تأثیر نوع دانشی است که انتقال مییابد و اینکه آیا این انتقال صریح است یا ضمنی.
یه طور کلی مذاکرات در مورد مالکیت فکری کار دشواری برای شکلدادن ارتباط دانشگاه و صنعت است. اساساً ضروری است که به کمک قانون حقوق مالکیت فکری به موانع موجود فائق آئیم. راههای غلبه به چنین مشکلاتی عبارتند از ایجاد چهارچوبی برای تشریک مساعی در همکاریهای دانشگاه و صنعت؛ ذکر قید انحصار همکاری در قراردادها، قیود اطلاعاتی حداقل، یکپارچگی همکاری در سازمانهای شریک و منظور کردن یک میانجی برای رفع اختلاف احتمالی. دانشگاهها باید تشویق شوند که سیاستهایشان در مورد انتقال فناوری و حقوق مالکیت فکری را مورد تجدید نظر قرار دهند. هدف آنان باید ایجاد راهنماهای قابل اجرا و مشارکتی برای محدود کردن افشای نتایج باشد.
درک ماهیت شرکای صنعتی نیز از عوامل مورد توجه پژوهشگران دانشگاههاست، زیرا ماهیت مطلوب آنان میتواند در به ثمر رساندن پروژهها تأثیرات مثبت به جا گذارد.
سرمایههای اجتماعی که شامل اعتبار، وظایف متقابل، درک مشترک، دسترسی به اطلاعات و فرصتهاست نقش تعیینکننده در شکلدادن و موفقیت همکاریها ایفا میکنند. سرمایه اجتماعی را میتوان به دو جز تقسیم کرد: اول خود رابطه اجتماعی که اجازه میدهد افراد به منابع انجمنهای خود دسترسی پیدا کنند. دوم میزان و کیفیت منابع مورد دسترس. تعهد سازمانی و قابلیت دسترسی به منابع از طریق شبکهها به عنوان پیشنیاز تأثیر متقابل دانشگاه، صنعت تلقی میشود. سیاستگذاریها با تمرکز برروی عبور از مرز دانشگاه و صنعت و قابلیت تحرک مورد نیاز میتواند محرکی برای همکاری بهتر باشد.
ارتباط دانشگاه و صنعت مساله پیچیدهای است. برای اینکه منافع چنین ارتباطی در اجتماع وسیعتری پخش شود و مداخلات متنوعی لازم است تا راهحلها به دست آیند. موانع موجود در این ارتباط به رفتار و سیاست افراد و نیز سازمان بستگی دارد. از این میان موانع رفتاری مانند موضوع اعتماد و ذهنیت چالشیترند. با این وصف، دانشگاهها میتوانند معیارهایی برای غلبه به برخی موانع تعیین کنند تا همکاری موفقیتآمیز برقرار و پایدار شود. در زیر معیارهایی با تمرکز بر روی نقش دانشگاهها برای افزایش همکاری تشریح شدهاند:
- نقش پویای دانشگاهها: لازم است دانشگاهها نقشی پویا در تجاریسازی نتایج تحقیق ایفا کنند. ضروری است که آنان قابلیت کاربردی پژوهش برای صنعت با محتوای مربوطه و ارتقای دستاوردهای تحقیق را نمایش دهند. قبل از این لازم است آنان درک بهتری از ملزومات تجارت و کاربران اطراف خود به دست آورند. این موارد به دانشگاهها کمک خواهد کرد تا باهمراستایی اهداف پژوهش تاثیربیشترملاحظه شود.
- سکوی همکاری: برای رویتپذیری پژوهش دانشگاه، لازم است سکویی ایجاد شود تا مردم بتوانند با ارتباطی روشن به بحث ایدهها و دستآوردها بپردازند. امروزه سکوهای دیجیتالی مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند و باید بر روی فراهمکردن وسیله برخط برای تسهیم ایدهآلها و کار باهم تاکید بیشتری شود. این کار میتواند با یک سیاستگذاری دانشگاهی مردم را تشویق به ارتباط شبکهای کند.
- مهارتهای کارآفرینی برای تحرک بخشیدن به پژوهش: لازم است محققان برای شبکهسازی تلاش کرده و پژوهشهای خود را ارتقا دهند. ضروری است که دانشگاهها افرادی با خصوصیات کارآفرینی را به کار گیرند که هدفشان ایجاد پیوندهای لازم باشد. پس دانشگاهها باید افراد علمی قابل را به کار گیرند که تحقیق و اهمیت آن را به خوبی درک کنند و بتوانند با زبان تجار و بازار صحبت کنند. یک راه رسیدن به این هدف سرمایهگذاری بر روی دانشجویان تحصیلات تکمیلی پسادکتری است، زیرا آنان صاحب تجربیات لازم هستند و اغلب از راههای علمی استاندارد وسیعتر برای مسیرهای شغلی استفاده میکنند.
- اطلاع از محصول / تجارت: اطلاع از محصول واقعی و محیطهای بهکارگیری آنها منجر به افزایش ارتباط پژوهشگران و صنعت میشود. این امر همچنین چشمانداز پژوهشگران را در مورد کارشان وسعت میبخشد.
- آموزش: لازم است محققان ورای محدوده دستاورد پژوهشی خود برای انتشار گسترده آن هم آموزش ببینند تا در مورد کاربرد پژوهش خود در دنیای واقعی فکر کنند. پژوهشگران با قراردادن تحقیق خود در موضع کاریرد صنعتی باعث تأثیرگذاری زیاد آن میشوند.
- ارتباطهای دیگر: دانشگاهها باید ارتباط با انجمن فارغالتحصیلان را برقرار کنند و پیشرفتهای ارتباط با صنعت را با آنان در میان گذارند. رابطه خوب و پیوسته با انجمنها میتواند در افزایش پایبندی صنعت و حمایت مالی آنان تأثیر وسیعی داشته باشد.
۶. اهمیت علوم مهندسی در کشور برای جهتگیری آینده چیست؟
گسترش وسیع مرزهای دانش بشری و پیشرفتهای فناورانه منجر به زندگی پرمعناتر، پاکتر و سالمتر انسان شده است. از این رو امروزه تحلیل فناوریهای رو به رشد از نظر بهکارگیری آنها در اقتصاد، جامعه و تجارت امری مهم تلقی میشود. فناوری و جامعه درهم تنیده شدهاند و ابزارها و بهکارگیری آنها گسترش یافتهاند. امروزه این امر را هرکسی در زندگی روزمره خود احساس میکند. یک مساله عمده بازبینی جهتگیریهای فرضهای اصلی در فناوری است. درارزیابی فناوری مفهوم سیاستمحور نوآورانه پدیدار شده و به پژوهش و نوآوری پاسخگو(RRI) موسوم شده است. RRI یعنی شفافیت و فرایند تعاملی تا نقشآفرینان جامعه و نوآوران به هر مسألهای از دید اخلاقی، پایداری و مطلوبیت اجتماعی بنگرند. با چنین دیدگاهی باید فرایندهای نوآورانه و محصولات قابل پذیرش بازار و در عین حال اخلاقمدار ارائه شوند. با این کار موضع درست پیشرفتهای علمی و فنی در جامعه تثبیت میشود. لازم است که تحقیق و نوآوری در وضعیت باز و شفاف طراحی و اجرا شود تا جامعه وسیعتری شانس دریافت نتایج آن را داشته باشد.
تصور نمیشود که ارزیابی جهتگیری آینده فناوری کاملاً نوع جدیدی از ارزیابی فناوری باشد. خصوصیات اصلی ارزشیابی فناوری آینده محور عبارتند از:
- تجدید جهتگیری از ارزشیابی مخاطرهای به سمت ارزیابی سازماندهی نوآورانه.
- تجمیع با پژوهش پاسخگو و برنامه نوآورانه.
- روش متکی به کیفیت و ابزارهای معمول ابتکاری برای مطالعات دوراندیشانه.
۷. شما در سال ۲۰۱۹ به عنوان عضو آکادمی هنرها و علوم اروپا-مدیترانه انتخاب شدید. این آکادمی به انجام طرحهای علمی و مفاهیم بنیادی علم هنر فناوری در جهان میپردازد. نظر شما درباره ایجاد مرکز ارتباطات علمی و پژوهشی در سطح ملی به عنوان یک راهکار برای توزیع درست و حرکت علمی چیست؟
در کشور فرهنگستانهای علوم، پزشکی، هنر و ادب فارسی وجود دارند و به نظر نمیرسد لزومی به ایجاد مراکز ارتباطات علمی و پژوهشی بیشتر در سطح ملی وجود داشته باشد. این فرهنگستانها دارای اساسنامهها، آئیننامهها و اهداف تعریفشدهای هستند که فعالیت بر اساس آنها میتواند راهکارهای مناسبی برای توزیع درست و حرکت علمی کشور فراهم سازد. مشکل اساسی عدم توجه جامعه و دولتها به بهکارگیری این توانمندیها و توصیههای فرهنگستانهاست. تعداد قابل توجهی از استادان و دانشمندان کشور در این فرهنگستانها عضوند و میتوانند به عنوان مغز متفکر در خدمت جامعه و دولت قرار گیرند و به عنوان مشاورانی قوی، عالم و بیطرف به کمک برنامهریزان بیایند. با این روش برنامههای درازمدت کشور غنای علمی و کارشناسی بسیار خوبی پیدا خواهند کرد.
در کشورهای پیشرفته مثل آمریکا، چین و روسیه فرهنگستانها بهعنوان مراکزی با والاترین اثرگذاری، به دولتها در برنامهریزی و آیندهکاوی کمک شایان توجهی میکنند و مشاوران علمی رؤسای جمهور از میان اعضای فرهنگستانها برگزیده میشوند. چنین رویهای باید در کشورمان نیز معمول شود و فرهنگستانها نقش تعیینکننده خود را ایفا کنند.
۸. سطح رشته مهندسی برق در کشور را نسبت به سایر کشورها چگونه ارزیابی میکنید؟
رشته مهندسی برق یکی از مهمترین رشتههای دانشگاهی است، و اولین انتخاب نفرات برتر کنکور سراسری در سالهای متمادی بوده است که این هم کاربردی بوده و هم یک فرصت طلایی را ایجاد میکند. این رشته مهم یکی از پرطرفدارترین رشتهها در ۳۰ سال اخیر توانسته است برجستهترین استعدادها را به خود جذب کند. این به نوبه خود باعث ارتقای سطح علمی و پژوهشی و اعتبار روز افزون دانشگاههای ایران در جهان شده است. بر اساس آمار پرجمعیتترین رشته علمی درایران رشته مهندسی برق است و از این ظرفیت باید به خوبی استفاده شود.
خوشبختانه سطح رشته مهندسی برق در کشور به ویژه در دانشگاههای مهم بسیار مطلوب است. اعضای هیأت علمی اکثراً سطح علمی بسیار خوبی دارند و از کتب درسی بهروز جهانی استفاده میکنند. دروس و سرفصل آنها در فواصل زمانی مشخصی بررسی و تغییرات لازم در آنها صورت میگیرد. جای خوشحالی است که فارغالتحصیلان دانشگاههای کشور در ادامه تحصیل در دانشگاههای مختلف و معتبر جهان بسیار موفق بوده و هستند و این نشان میدهد که آنان دارای پایه تحصیلی بسیار قوی و در سطح بینالمللی هستند.
بر اساس رتبهبندی سایمگو، ایران در سال ۲۰۱۷ به مقام نخست تولیدات علمی در رشته مهندسی برق و الکترونیک در سطح کشورهای آسیای غربی رسیده است. کشورهای ترکیه، عربستان سعودی، مصر، رژیم صهیونیستی، امارات متحده عربی، قطر، عراق، اردن، لبنان، عمان، کویت، یمن، سوریه و بحرین به ترتیب در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند.
دانشگاههای تراز اول کشور از قابلیت علمی و مغزافزاری قابل مقایسه با دانشگاههای بزرگ دنیا برخوردارند. با این حال سختافزار کافی برای به ثمر رساندن ایدهها بسیار اندک است. در دانشگاههای بزرگ جهان تأمین سختافزار برای تحقق ایدههای بدیع کار نسبتاً آسانی است. با این وجود خوشبختانه پایههای علمی دانشجویان برتر کشور به مدد استادان مجرب در حدی است که ادامه تحصیل و انجام کارهای تحقیقاتی آنان به آسانی میسراست.
۹. شما به عنوان پژوهشگر برتر و مخترع برتر هم انتخاب شدهاید. درباره کارهایی تحقیقاتی و اختراع خود بگویید؟
اگر دانشگاه فقط محل آموزش باشد به مثابه یک دبیرستان بزرگ خواهد بود. چون آموزش معمولاً به جوییدن دانش نمیپردازد و این پژوهش است که جستجوگر میطلبد. از سوی دیگر پژوهش و یافتههای جدید دستاوردهای زیبا و عالمانه عرضه میکند و به انسان اعتماد به نفس میدهد. پژوهش و تحقیق به ثمر نشسته شادیآفرین است و حس مثمرثمر بودن را القا میکند. انبساط خاطر ناشی از یافتههای تحقیقات علمی به انسان این علامت را میدهد که وجودش عبث نیست و در جامعه خود و جامعه جهانی اثرگذاراست.
اینجانب در سالهای طولانی کار در دانشگاه در کنار آموزش و کارهای اجرایی به پژوهشهای علمی گستردهای پرداختهام و این امر میسر نمیشد اگر دورههای تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری) وجود نداشت. در این جا لازم میدانم قدردان کلیه دانشجویانی باشم که در پیمودن این مسیرپر پیچ و خم با من همراه بودهاند. درواقع دستاوردهای پژوهشی خود را مدیون مغزهای نوآورانه جوانان این مرزوبوم هستم. به عنوان برنده رتبه اول پژوهشهای بنیادی جشنواره بینالمللی خوارزمی یک «نپ چنجر ترانسفورماتور الکترونیکی» ارائه کردم که ماحصل یک پروژه دانشگاهی و رساله دکتری بود. البته یادآوری میکنم که جایزه نه فقط به خاطر آن بلکه به خاطر سالهای طولانی پژوهشهای اینجانب تعلق گرفت. ماحصل کار در قالب ۹ مقاله در مجلات بسیار معتبر انتشار یافت، ولی متأسفانه این یک شرکت آلمانی بود که به صنعتیکردن آن همت گماشت و برای انجام آن از مقالات منتشره اینجانب بهره برد و در نهایت نامه تشکری هم برایم فرستاد. متأسفانه این دستاورد با بیاعتنایی وزارت نیرو که میتوانست کاربر اصلی آن باشد مواجه شد.
کارهای پژوهشی اینجانب در طی این سالها در گستره وسیعی، ولی غالباً بر روی ماشینهای الکتریکی و ترانسفورماتورها متمرکز بودهاند. اغلب آنها منجر به مقالات علمی شده که در مجلات بسیار معتبر انتشاریافته و در کنفرانسهای بینالمللی ارائه گردیدهاند و خوشبختانه دارای ضریب تأثیر بسیار خوبی هم بودهاند.
نتایج کارهای پژوهشی در اغلب موارد به شکل مقالات علمی نمود پیدا میکند و باعث ارتقای علم و فناوری میشوند. گرچه مقاله خودهدف نیست، ولی لزوماً پژوهش و دستاوردهای آن برای بهرهبرداری سایرین باید در قالب مقاله در مجلات معتبر چاپ شود. بدیهی است سرهم کردن مقاله بدون انجام پژوهش کار نامعقولی است و باید آن را دور از شأن جامعه علمی کشور تلقی کرد.
نظر شما :