دکتر اسدپور، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران:
توزیع قدرت در عصر کلان داده، چالشهای زیادی برای حکمرانی ایجاد کرده است / برخی کشورها برای مدیریت افکار عمومی ارتش رباتهای نرم افزاری ایجاد کردهاند / در عصر کلان داده، حاکمیتها جز یا بخشی از شبکه تولید محتوا محسوب میشوند
برای آشنایی دقیقتر با مفهوم «کلانداده» و نقش آن در آینده تحولات جوامع به خصوص در عرصه حکمرانی، لیلا احمدی، کارشناس روابطعمومی دانشگاه، گفت و گویی با دکتر مسعود اسدپور، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و رئیس آزمایشگاه شبکههای اجتماعی دانشکده برق و کامپیوتر پردیس دانشکدههای فنی انجام داده است.
- آقای دکتر لطفاً بفرمائید منظور از کلان داده چیست و چه تعریفی میتوان از آن ارائه کرد؟
کلان داده به مجموعه دادگانی گفته میشود که حجم، تنوع و سرعت تولید آن به حدی است که ذخیره کردن، مدیریت، پردازش و تحلیل آن با استفاده از پایگاههای دادهها و ابزارهای تحلیلی سنتی امکان پذیر نباشد. شاید در بیان ساده آن بتوان گفت کلان داده، دادگانی است که کار کردن با آن (از ذخیره سازی گرفته تا پردازش آن) به بیش از یک کامپیوتر احتیاج داشته باشد.
- کلان داده برای ما و مخاطبانی که اطلاعات تخصصی نداریم ممکن است در حد تجارب زیسته روزانه مانند جستوجوی اطلاعات در اینترنت و … جلوه کند! اگر ممکن است جلوههایی دقیقتر و تخصصیتر از کاربرد کلان داده ارائه نمائید.
کاربردهای کلان داده را در جای جای زندگی میتوان پیدا کرد. به عنوان مثال اطلاعات مالی شرکتها در بورس، تراکنشهای مشتریان بانکها، اطلاعات مربوط به سلامت مانند پروندههای پزشکی بیماران، فعالیت کاربران در شبکههای اجتماعی، بازدید کاربران از سایتهای مختلف، دوربینهای ترافیکی، سفرهای مسافران درون و بیرون شهری، دادههایی که توسط سنسورهای مختلف سنجش از راه دور جمعآوری میشود از تصاویر ماهوارهای گرفته تا اطلاعات دما، رطوبت، آلودگی، صوت، لرزش و دیگر ادوات هواشناسی و کیفیتسنجی محیط زیست، دستگاههای مختلف خطوط تولید کارخانجات، همه این دادهها بهدلیل حجم، تنوع و سرعت تولید، مصداقهایی از کلانداده هستند.
- بیشترین استفاده و کاربرد کلانداده در چه حوزههایی است؟
کلانداده در همه حوزهها کاربرد دارد از خدماتی تا تولیدی، از سیاست تا اقتصاد، اجتماع، فناوری، محیط زیست و قانون. از سطوح استراتژیک تا سطوح تاکتیکی. در حال حاضر کاربردی که برای ما به عنوان کاربر و استفادهکننده نمود بیشتری دارد کاربرد در خدمات است: فروشگاهها از این اطلاعات استفاده میکنند تا چینش اجناس را برای دسترسی مشتریان بهینهسازی کنند، سامانههای حمل و نقل از این تحلیلها استفاده میکنند تا دسترسی سریعتر و کم هزینه تری برای مسافرتهای درون شهری ایجاد کنند، بانکها از این اطلاعات استفاده میکنند تا کلاهبرداریها را کشف کنند و ریسک مشتریان را کاهش دهند، شهرداریها از این اطلاعات استفاده میکنند تا مشکلات شهری را در اسرع وقت مرتفع نمایند، موتورهای جستوجو از این اطلاعات استفاده میکنند تا منظور شما را از عبارات جستوجو بهتر متوجه شده و شما را مستقیم به صفحه مورد نظرتان برسانند. فروشگاههای اینترنتی از این اطلاعات استفاده میکنند تا پیشنهادهای مناسبی به شما عرضه کنند و زنجیره عرضه و تقاضا را بهتر مدیریت نمایند.
- در دوران کرونا به نظر میرسد بیشترین استفاده در حوزه بهداشت و آموزش و حتی خرده فروشی است؟ در آموزش نیز در سطح دنیا آموزش الکترونیک رواج پیدا کرد و در دانشگاه تهران نیز همین طور. اگر ممکن است درباره کاربرد کلان داده در شرایط حاضر توضیح بفرمائید؟
کاربرد ملموس کلان داده برای ما در حوزه خدمات بوده است و این موضوع قبل از مساله کرونا هم مرسوم شده بود. شبکههای اجتماعی، پیامرسان ها، تاکسیهای اینترنتی، فروشگاههای اینترنتی و ابزارهای مسیریابی نمونههایی از این خدمات هستند که قبل از کرونا نیز استفاده از آنها شدت گرفته بود. اما مساله کرونا باعث تشدید استفاده از یک سری خدمات و افول یک سری خدمات شد. به عنوان مثال سفارش غذا به دلیل تعطیلی رستورانها و بیرون بر شدن غذاها شدت گرفت، سفارش کالا از سایتهای اینترنتی با اقبال شدیدی روبهرو شد، استفاده از اینترنت و شبکه داده به دلیل وقت آزاد مردم و آنلاین شدن بیشتر فعالیتها ابعاد وسیعتری گرفت، اما در مقابل آن تعداد سفرهای درونشهری و بیرونشهری کاهش داشت.
اما بحث آموزش آنلاین یکی از مواردی بود که تا قبل از کرونا در کشور رواج چندانی نداشت. شاید اگر میخواستیم برای رفتن به سمت آموزش الکترونیکی برنامهریزی کنیم سالها طول میکشید و دست آخر هم خیلی از مشکلات حل نشده باقی میماند، اما کرونا در کنار همه مسائلی که برای کشور به وجود آورد یک نکته مثبت داشت و آن هم حرکت جامعه به خصوص بخش آموزشی به سمت آموزشهای الکترونیکی بود. حجم عظیمی از محتوای آموزشی در این یکساله تولید شده که معتقدم باعث ثبت دانش و روش تدریس معلمان و استادان میشود و سالیان سال مورد استفاده قرار خواهد گرفت و هر روز بهتر و بهتر خواهد شد. همچنین دسترسی مناطق محروم را به محتوای آموزشی با کیفیت فراهم خواهد کرد. به خاطر دارم در دوران دبیرستان برای پیدا کردن یک کتاب کمک آموزشی باید ۸ ساعت سوار اتوبوس میشدم تا میتوانستم از کتابفروشیهای شیراز یک کتاب مرتبط گیر بیاورم.
این محتواهای آموزشی اعم از فیلم کلاسها، اسلایدها، کوییزها، تمرینها، سوالات امتحانی و غیره نمونههایی از کلان داده هستند که البته به دلیل گستردگی محل ذخیره سازی آنها (از گروههای واتساپی و تلگرامی گرفته تا کانالهای آپارات و سایتهای مبتنی بر مودل و …) و محدودیتهای دسترسی (که هر دانشگاه و مدرسه فقط برای شاگردان خود آن را قابل دسترس میسازد) استفاده از آنها همچنان با مشکلات عدیدهای روبهروست. قطعاً در آینده استارتاپ هایی شکل خواهند گرفت که محتواهای آموزشی را دسته بندی کرده و بر اساس نیاز کاربر در اختیار او قرار دهند.
- در حوزه بهداشت کلان دادهها چگونه میتوانند کاربرد داشته باشند؟
مهمترین داده کلان در حوزه بهداشت پرونده سلامت تک به تک افراد جامعه است. این پرونده شامل رکورد ویژگیهای فردی مثل دادههای ژنتیکی و نوع خون و اطلاعات قد و وزن به اضافه تمام بیماریهای فرد و سابقه تمام داروهایی است که برای فرد تجویز شده یا تمام کارهای بیمارستانی مانند جراحیهایی که روی فرد انجام گرفته است. این اطلاعات وقتی که در ابعاد ملی مورد تحلیل قرار گیرد به شما میگوید: کدام داروها روی چه دسته از افرادی عوارض نامطلوبی داشته که در نتیجه آن طراحی داروها بهینه سازی میشود؛ چه افرادی با چه سوابقی دچار چه بیماری شدهاند که در نتیجه آن دلیل برخی بیماریها کشف خواهد شد؛ کدام پزشکان و یا بیمارستانها در تجویزها و طی مراحل درمانی مرتکب اشتباه شدهاند که در نتیجه باعث نظارت بهتر بر کادر درمانی خواهد شد؛ گسترش بیماریهای واگیر چه الگویی داشته که در نتیجه شناخت ما از اپیدمیها بهتر خواهد شد و نظایر آن.
- توصیه شما به مدیران و فعالان کسب و کارهای علمی برای اینکه بتوانند سازمان خود را برای رشد و بالندگی در عصر دیجیتال متحول کنند چیست؟
عصر امروز عصر داده است. فعالان کسب و کارهای علمی برای رشد سازمان خود باید از فرایندهای سازمانی خود تا حد ممکن داده جمعآوری کنند، این دادهها را ساختار داده و منسجم کنند و آنها را به صورت مرتب و در بازههای زمانی مناسب تحلیل کنند تا شناخت بهتری از فرایندهای انجام گرفته در سازمان خود پیدا کنند. این دادهها به مدیران سازمانها امکان میدهد بررسی کنند که فرایندهای انجام گرفته چقدر با فرایندهای برنامهریزی شده همخوانی دارد؟ گیر کار کجاست و چگونه میتوان این مشکلات را برطرف کرد؟ میتوانند تحلیل کنند نیروی انسانی که در این فرایندها درگیر است چه کمبودهایی دارد؟ کجای مسیر را اشتباه و یا غیر بهینه طی میکند؟ گلوگاه سازمان کجاست و چگونه آن را مدیریت کنند؟
- در تعریف کلان دادهها از حجم، تنوع و سرعت صحبت میشود. دقیق و قابل اتکا بودن دادهها در تعریف کلان دادهها چه جایگاهی دارد یا به عبارت دیگر اعتبار و پایایی دادهها چه اندازه اهمیت دارد؟
یکی از مسائلی که در کلان داده با آن روبهرو هستیم صحت اطلاعات است. به دلیل حجم انبوه و تنوع دادهها، احتمال اشتباه در گزارش اطلاعات، خوانش اطلاعات و تفسیر اطلاعات وجود دارد. در نتیجه صحت برخی دادهها مورد تردید واقع میشود. البته راههایی برای مقابله کردن دادهها با هم، ردیابی و اعتبارسنجی منبع دادهها و همچنین راههایی مبتنی بر علم آمار برای دور ریختن دادههای پرت وجود دارد، اما در کل اطمینان از دقت و صحت اطلاعات مساله مهمی در کلان داده است و تحقیقات در این حوزه از موارد داغ علمی حوزه کلان داده است. شاید یکی از مهمترین مسائل قرن حاضر مبارزه با اخبار جعلی است که در شبکه و رسانههای اجتماعی منتشر میشود و باعث ضربه زدن به شرکتها، برندها، سازمانها و افراد میشود.
- توانایی مدیریت کلان دادهها و دسترسی به فناوریهای دیجیتال مورد نیاز چه اندازه در بحث کلان دادهها اهمیت دارد؟
مهمترین مساله در بحث کلان داده، فناوریهای دیجیتال ذخیره سازی و پردازش دادههای کلان است. این فناوری هم سخت افزار ذخیره سازی و مدیریت دیسک و فایل سیستم توزیع شده، هم فناوری مدیریت سختافزار پردازشی و کلاسترهای سروری را شامل میشود، هم فرایند مدیریت درخواستهای کاربران و بالانس کردن بار پردازش و جلوگیری از قفل شدن سامانه و همچنین الگوریتمها و روشهای پردازش و پیش پردازش دادهها از گرفتن دادهها تا تمیز کردن آنها و نمایه گذاری و استخراج اطلاعات از آنها را شامل میشود و هم روشهای ارائه و بازنمایی و گزارشگیری از اطلاعات را. در نتیجه آخرین فناوریهای دیجیتال اعم از سخت افزاری و نرم افزاری باید کنار هم قرار گیرد تا بتوان این دادههای کلان را مدیریت کرد.
- اگر ممکن است درباره مکانیسمی توضیح دهید که به وسیله کلان دادهها، افکار عمومی جهت دهی یا کنترل میشوند؟
یکی از ارکانهای مهم قدرت در عصر حاضر تسلط بر رسانههای اجتماعی است که در شکلگیری افکار عمومی نقش مهمی را ایفا میکنند. رسانههای جمعی مثل رادیو و تلویزیون و خبرگزاریها قدرتشان کاسته شده و این قدرت بین تک به تک کاربران رسانههای اجتماعی توزیع شده است. در حال حاضر ممکن است قدرت یک کانال در رسانههای اجتماعی با یک صدا و سیما برابری کند. این توزیع شدگی قدرت ممکن است مسائل زیادی را ایجاد کند. به وفور مشاهده میشود که یک سلبریتی که صرفاً به واسطه قیافه یا اعتماد بیش از حد یا به هر دلیل دیگری معروف شده و در کانال خود دنبال کنندگان زیادی دارد و کل مملکت را با چالش روبهرو میکند.
حتی برخی از کشورها مثل آمریکا که خود صاحب چنین پلتفرمهایی هستند و قاعدتاً ابزارهای زیادتری برای کنترل آنها در اختیار دارند با چالشهای این چنینی روبهرو هستند. مثلاً چند وقت پیش دیدیم که توئیت رئیس جمهور آمریکا در شبکه توئیتر توسط این شبکه حذف شد. این یعنی قدرت رسانههای اجتماعی تا چه حد بالا رفته است.
برای کنترل چنین رسانههایی دو راه وجود دارد: یا باید جلو فعالیت این پلتفرمها گرفته شود و به همان روش قدیمی چند شبکه تلویزیونی و چند روزنامه و سایت داشته باشیم و همانها افکار عمومی را شکل دهند (مثل کره شمالی) که این روش با افزایش دسترسی به اینترنت و فناوریهای جدیدی که تا چند سال دیگر اینترنت ماهوارهای را در دسترس عمومی خواهند گذاشت منسوخ شده است.
یا اینکه با روشهای هوشمند به مدیریت و جهت دهی صحیح افکار عمومی اقدام کنیم. برای این کار باید شناخت کافی از افکار عمومی داشته باشیم و این نیازمند دانش تحلیل شبکههای اجتماعی و تحلیل کلان داده است. اطلاعات منتشره در رسانهها و شبکههای اجتماعی اگر به نحو مناسب و با روش مناسب تحلیل شوند، حائز اطلاعات ذیقیمتی هستند که با هزینه کم و در زمان اندک و با امکان تکرار با فرکانس بالا به مدیران کلان کشور بازگو میکنند مردم در مورد یک مساله چگونه فکر میکنند. دانستن چنین چیزی مهمترین گام در مدیریت افکار عمومی است. بعد از این مرحله حاکمیت به عنوان یک جز از این شبکه (و نه از موضع بالا) میتواند با ابزارهای محتوایی که در اختیار دارد در تغییر این افکار و سمت دهی به آنها بکوشد. برای اینکه چنین اتفاقی بیفتد باید محتوای تولیدشده به اندازه کافی برای افکار عمومی قابل قبول باشد، واقعیتها را درست بازنمایی کند، شفافیت لازم را داشته باشد، دلایل منطقی داشته باشد و گوینده آن سرمایه اجتماعی لازم را به دست آورده باشد (چیزی که به سختی و در مدتی طولانی بدست میآید و به راحتی و با یک تلنگر از دست میرود). این کار، کار بسیار سختی است، اما هر سازمانی که بخواهد افکار عمومی را مدیریت کند با چنین مساله سختی روبهرو خواهد بود.
اخیراً برخی کشورها برای مدیریت افکار عمومی دنیا برای خود ارتش رباتهای نرم افزاری ایجاد کردهاند و با این ارتش کمپینهای سایبری خود را مدیریت میکنند. واضح است که دولتها هم میتوانند برای شکل دادن به افکار عمومی داخلی هم چنین ارتشی را ایجاد کنند. اما به نظر من آنچه در نهایت اتفاق خواهد افتاد این است که ارتشهای این چنینی فقط تا اندازه محدودی مؤثر خواهند بود همانند حکومت نظامی که ممکن است تنها برای چند روز کارکرد داشته باشد.
- درباره بحث جعلی بودن در کلان دادهها توضیح بفرمائید؟
در عرایضم اشاره کردم که یکی از مهمترین مسائل قرن حاضر اخبار جعلی است. فریب و جعل همیشه در همه جا وجود داشته و از شکلی به شکل دیگر تبدیل شده است. از چاپ پول گرفته تا کلاه برداری. قاعدتاً در عصر اطلاعات جعل اطلاعات خواهیم داشت. انتشار شایعات تا کنون ضربههای زیادی به کشورها و سازمانها و برندها وارد کرده است. برای فائق آمدن بر این مساله در کنار فعالیت نهادهایی مانند پلیس و قوه قضائیه، بالا بردن اطلاعات و سواد رسانهای کاربران رسانههای اجتماعی باید در اولویت باشد. تولید اخبار جعلی ممکن است با اهداف مختلفی صورت پذیرد، اما زمانی که سواد رسانهای و اطلاعات کاربران بالا برود به گونهای که در به اشتراک گذاری اخبار جعلی تردید کنند، دامنه تأثیر این اخبار شدیداً کاهش پیدا کرده و در نطفه خفه خواهند شد.
سواد رسانهای اگرچه با سواد علمی رابطه تقریباً مستقیمی دارد، اما لزوماً هر کس سواد علمی بالایی در یک زمینه تخصصی داشته باشد سواد رسانهای بالایی نخواهد داشت. سواد رسانهای شاید با اطلاعات عمومی افراد رابطه بیشتری داشته باشد تا سواد تخصصی. بارها پیش آمده یک خبر جعلی در گروه استادان دانشکده منتشر شده در حالی که اگر آن استاد که در زمینه تخصصی خود تبحر بالایی دارد به خود زحمت میداد و قبل از انتشار آن مطلب یک جستجوی ساده برای صحتسنجی آن خبر در گوگل انجام میداد میتوانست به صحت آن مطلب شک کند و از به اشتراک گذاری آن حذر کند. سواد رسانهای مجموعهای از مهارتهاست که به افراد امکان میدهد اعتبار یک مطلب را تا حدودی بسنجند و همین برای کاهش تأثیر اخبار دروغ کفایت میکند؛ حتی در این حد که در فرد دریافت کننده یا توزیع کننده خبر، در مورد صحت خبر ایجاد تردید نماید.
نظر شما :