دکتر سوگند قاسم‌زاده، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران:

خانواده کلید اصلی دسترسی به اختلال‌های روانشناختی کودکان و نوجوانان است/ مداخلات خانواده‌محور در حوزه اختلالات شایع دوران کودکی و نوجوانی اثربخشی و ماندگاری بیشتری دارد

تعداد بازدید:۲۳۶۶
روابط عمومی دانشگاه تهران: دکتر سوگند قاسم‌زاده، استادیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران است. وی در بیست و نهمین جشنواره پژوهش و فناوری دانشگاه تهران به عنوان «پژوهشگر جوان نمونه» برگزیده شد.


از این رو، نرگس حمیدی پور، دانشجوی کارشناسی ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی، با دکتر سوگند قاسم‌زاده به گفت‌وگو نشسته است که در ادامه می‌خوانید:
 

  • به عنوان اولین سوال بفرمائید با توجه به اینکه شما عنوان «پژوهشگر جوان» را از آن خود کرده‌اید، پژوهش برای شما از چه زمانی و چگونه آغاز شد؟

من از همان دوران کارشناسی قانع به کلاس درس نبودم و همان موقع مثل دوران دانش‌آموزی در بسیاری از فعالیت‌های فوق برنامه شرکت می‌کردم و همین باعث شد خیلی زود وارد محیط پژوهشی بشوم. یعنی، این طور نبود که بروم و یک سری واحد را بردارم و سر کلاس بنشینم و بعد هم با معدل بالا آن درس‌ها را بگذرانم. همین ویژگی باعث شد با همراهی دانشجویان دیگر برای اولین بار در دانشگاه الزهرا انجمن علمی‌، دانشجویی روانشناسی بالینی را راه‌اندازی کنیم و به دنبال آن، با تأسیس یک نشریه علمی‌آموزشی، برگزاری دوره‌های آموزشی، همایش و ژورنال کلاب بستری فراهم شد که فراتر از دانشگاه در حال تحصیل قدم بردارم و از همین طریق با استادان بزرگ روانشناسی و مشاوره در دانشگاه‌های دیگر آشنا شوم.
عرف آن زمان این‌گونه بود که دانشجویان از مقطع ارشد وارد فضای پژوهشی می‌شدند، آن هم به‌واسطۀ پایان‌نامه‌، اما من به لطف خدا از ترم سوم کارشناسی این افتخار را داشتم که از معاون پژوهشی وقت دانشگاه الزهرا، دکتر حسینیان، الفبای پژوهش را یاد بگیرم و آن جا وارد دنیای پژوهش، معناداری، آمار، مقاله و طرح پژوهشی شدم. درواقع علاقه‌مندی به حوزه پژوهش از همان ترم سوم کارشناسی رقم خورد.
شاید همین الان دانشجویان کارشناسی نتوانند مقالۀ علمی داشته باشند یا به‌طور خیلی حرفه‌ای در این حوزه کار کنند، ولی من در همان دوره موفق شدم در چندین طرح پژوهشی شرکت کنم و این جز رشد علمی در فضای آکادمیک، یک رشد دیگر هم داشت، از بعد نگرشی باعث شد که دیدگاه جدیدی نسبت به مسائل مختلف برای من شکل بگیرد و یاد بگیرم که فقط در جایی اظهار نظر کنم که برای ادعایم منبع علمی داشته باشم و داده‌های مستندی در آن زمینه وجود داشته باشد.
البته در هیچ کدام از مقاطع تحصیلی شرایط پژوهشی خیلی راحت نبوده است و مسیر تلاش توأم با سختی‌ها و فرازونشیب‌های بسیاری بوده است. دورۀ ارشد هم با مفهوم طراحی برنامه و پکیج آشنا شدم. اتفاق دیگر این بود که به‌جز اساتید دانشگاه الزهرا با خانم دکتر فرشته موتابی، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی آشنا شدم و به‌واسطۀ فعالیت‌های بالینی و دانش و تجربه ایشان، طرح و شکل پایان‌نامۀ ارشدم رقم خورد و همزمان با کمک استادان دو دانشگاه، سراغ طراحی برنامه و پکیجی رفتم که برای بالا بردن توانایی روان‌‌شناختی و بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان خانم‌های شاغل بود. آن جا نقطۀ آغاز علاقۀ من به طراحی برنامه و پکیج ارتقای سلامت رقم خورد.
 

  • چالش‌ها و موانع جدی شما در پیشبرد طرح‌هایتان چه بوده است و چگونه آنها را پشت سر گذاشته‌اید؟

مهم‌ترین چالش و منابع پژوهشگری در حوزه علوم انسانی، به‌خصوص در حوزه روان‌شناسی، این است که انتشار مقالات بین‌المللی برای ما بسیار متفاوت از رشته‌های فنی یا علوم پایه است و اصلاً قابل قیاس باهم نیستند و دشواری‌های خاص خود را دارد. پژوهش در حوزه علوم انسانی بیشتر باید از بعد کیفیت مقالات ارزیابی شود و نه کمیت آن. ضمن اینکه بسیاری از مقالات ما متأسفانه قبل از اینکه به داوری علمی برسند به دلایل اجتماعی و سیاسی توسط کشورهای دیگر رد می‌شوند. من فکر می‌کنم دانشگاه می‌تواند با تفاهم‌نامه‌هایی که با نشریات مختلف و محیط‌های آکادمیک بین‌المللی دارد هم از بعد تربیتِ پژوهشگران اقدامات خوبی را انجام بدهد و زمینه‌های تحقیقاتی مشترک را رقم بزند و هم از بعد مالی پژوهشگران را حمایت کند، چون ما از این بعد هم محدودیت‌های پژوهشی خیلی زیادی داریم.
 

  • در طول سال‌ها فعالیت پژوهشی چه امتیازاتی به دست آوردید؟

در همان دورۀ کارشناسی و کارشناسی ارشد به‌عنوان پژوهشگر نمونه انتخاب و در هر دو مقطع با رتبۀ اول فارغ‌التحصیل شدم و عضو بنیاد ملی نخبگان شدم. سال آخر ارشد نیز به‌عنوان دانشجوی نمونه کشوری انتخاب شدم. این انتخاب به‌طور همزمان در چند حوزه است، یعنی دانشجو باید برجستگی لازم و کسب اطلاعات بالا را در ابعاد آموزشی، پژوهشی، فرهنگی، هنری و ورزشی داشته باشد تا این عنوان را به‌دست آورد. با کسب این عنوان برای انتخاب مقطع تحصیلی دکتری انتخاب‌های خیلی بیشتری داشتم و چون تقریباً تا آن دوره علاقۀ پژوهشی من در حوزه بالینی مشخص شده بود، می‌خواستم به‌طور تخصصی وارد شاخۀ روانشناسی کودک و نوجوان بشوم که به سبب این امتیاز و تولیدات پژوهشی و آموزشی‌، در دانشگاه تهران پذیرفته شدم و بلافاصله وارد مقطع دکتری تخصصی شدم و فصل جدیدی از فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی برایم آغاز شد.
 

  • بلافاصله بعد از ورود به دانشگاه تهران، وارد فضای آموزشی هم شدید. پژوهش و آموزش کنار هم چه ثمره‌ای برای شما داشت؟

با ورودم به دانشگاه تهران اتفاق خوب این بود که به‌عنوان دستیار پژوهشی و آموزشی دکتر غلامعلی افروز استاد ممتاز دانشگاه تهران مشغول به کار شدم که علاوه‌بر کارهای آموزشی و پژوهشی متعدد، برای من تجربه فعالیت‌های اجرایی زیاد در محیط آکادمیک دانشگاه تهران هم فراهم شد که از نظر گستره و تنوع، متفاوت از مقاطع تحصیلی پیشین بود. چون هم‌زمان کارهای پژوهشی ادامه داشت و تولیدات پژوهشی بالا بود، همان موقع موفق شدم بورسیۀ دانشگاه هم بشوم و فرصت تدریس به دانشجویان هم برایم فراهم شد. طبیعتاً به‌واسطۀ تحصیلات دکتری و بهره‌مندی از تجربه استادان بزرگ دانشگاه تهران فعالیت‌های من خیلی گسترده‌تر شد و اصطلاحاً سر و شکل تخصصی‌تری به خود گرفت.
 

  • از حوزه تخصصی خود بیشتر بگویید. فعالیت‌های پژوهشی شما در روانشناسی متمرکز بر چه موضوعاتی است؟

هرچه پیش می‌رفتم علاقمندی من مشخص‌تر می‌شد و به‌طور تخصصی در حوزه کودک و نوجوان کار می‌کردم. این زمان باعث شد که به این نتیجه برسم که خیلی از اتفاقات و رویکردها و برنامه‌های موجود یا بسیار زمان‌برند یا متناسب با فرهنگ ایران نیستند؛ همین باعث شد که خانواده‌‌ها خیلی نتوانند از آن بهره‌مند شوند و آن قدری که ما زحمت می‌کشیدیم، اثربخش نباشند. کم‌کم با بهره‌گیری از نظر استادان و مطالعات بین‌المللی که وجود داشت، حیطۀ تخصصی پژوهشی‌ام مشخص شد و رسالۀ دکتری‌ام دقیقاً در همین حوزه شکل گرفت: پژوهش در حوزه خانواده کودکان دارای اختلالات عاطفی و رفتاری؛ درواقع طراحی پکیج‌ها و برنامه‌ها و مداخلات با برچسب خانواده‌محور. پکیج مجموعه‌ای از برنامه‌های آموزشی و درمانی در حوزه‌های مختلف شناختی هیجانی و رفتاری است که سعی می‌کند با توجه به هدفی که دارد به ارتقای سلامت و پیشگیری از اختلال یا درمان کمک بکند. این عبارت مداخلات خانواده‌محور هم اولین بار از علم پزشکی وارد حوزه علوم انسانی شد. آنجا هدف این بود که اگر می‌خواهید درمانی موفق باشد، فقط به درمان خود بیمار اکتفا نکنید و به خانواده هم وارد شوید و خانواده را توانمند کنید که روی کیفیت زندگی فرد و خانواده اثر بگذارد. همین اتفاق در مسائل روان‌شناختی هم افتاد و وقتی من روی اختلالات کودک و نوجوان کار می‌کردم، بخاطر رساله‌ام سراغ یک دسته از اختلالات شایع رفتم که آن، اختلالات رفتاری بود. برنامۀ من صرفاً روی خود کودک و درمانش متمرکز نبود، بلکه همزمان به اصلاح روابط درون‌خانوادگی شامل روابط پدرها و مادرها و حتی خواهر و برادرها هم می‌پرداخت. این رساله در سال ۹۳ با نمره ۲۰ پذیرفته شد و من هم برای امور جذب در هیئت علمی دانشگاه تهران آماده می‌شدم. سال ۹۴ استخدام شدم و خیلی تخصصی‌تر از قبل مداخلات خانواده‌محور را پیگیری کردم و ادامه دادم. در این زمینه طرح پژوهشی کاربردی دارم که اصول و مؤلفه‌های مؤثر در طراحی مداخلات خانواده‌محور در حوزه کودک و نوجوان است و سال ۹۵ رسالۀ دکتری من موفق شد رتبۀ اول جایزۀ روانشناسی دکتر علی‌محمد کاردان را کسب کند. کم‌کم مقاله‌ها و تولیدات علمی من همه به این سمت کشیده شدند.
درواقع اصلی‌ترین مطالعات بالینی من این‌گونه شد که چگونه برنامه‌های آموزشی یا اطلاعات درمانی را متناسب‌سازی و طراحی کنیم که هم بومی باشد، هم خانواده‌محور باشد و هم همه اعضای خانواده به‌نوعی توانمند بشوند. به این شکل بهبودی سریع‌تر اتفاق می‌افتد و ماندگاری این بهبودی هم بیشتر خواهد بود.
 

  • طرح‌های پژوهشی شما در چه زمینه‌هایی کاربرد دارند؟

طرح‌های پژوهشی ما به این شکل است که بخشی از آن کاربردی است، درواقع ما باید با سازمان‌ها و حوزه‌هایی که خارج از دانشگاه و مرتبط با فعالیت بالینی ما هستند، مذاکره کنیم و بتوانیم شرایطی را فراهم کنیم تا بتوانیم ارتباط بگیریم و کار پژوهشی برای آنها انجام بدهیم که فوق‌العاده سخت است، به دلایل بسیار زیادی که وجود دارد و یکی از مهم‌ترین دلایل، محدودیت‌های بودجه‌ای سازمان‌هاست که خیلی طالب کارهای پژوهشی نیستند و دستشان بسته است. به همین دلیل پیدا کردن کار خیلی سخت خواهد بود و رقم‌زدن این پژوهش‌ها همیشه با دشواری همراه است. طبیعتاً دانشگاه در این زمینه می‌تواند خیلی کمک کند و بستر این مهم را فراهم کند، یعنی مراکز را شناسایی کند، مذاکرات لازم انجام بدهد و به نوعی آموزش دهد که خدمات پژوهشی چقدر می‌تواند در بالا بردن بهره‌وری آن سازمان کمک‌کننده باشد. بخشی دیگر هم در قالب طرح‌های داخلی دانشکده‌ای است و بخشی هم در قالب پایان‌نامه‌های دانشجویی.
کاربرد پژوهش‌ها و مداخلات خانواده‌محور وسیع است و برای خود پدر و مادرها هم کاربرد بسیار دارد. از این نظر که می‌آیند و وارد فضای درمانی می‌شوند، یعنی به جای اینکه مقابل درمانگر قرار بگیرند، کنار درمانگر هستند. این هم از بعد بینشی کمک می‌کند که نسبت به شناخت مشکل آگاهی بیشتری پیدا کنند، هم تعهد درمانی (اصطلاحاً تبعیت درمانی یا compliance) درمانی را بالا می‌برد، چون همراه درمانگر و بازوی کمکی او می‌شوند. این اتفاق فقط وابسته به اتاق درمان و اتاق مشاوره نخواهد بود و به خانه نیز کشیده می‌شود، والدین متناسب با نیاز فرزندشان تغییر می‌کنند. هرچقدر این تغییرات به خانواده برود، ما جلوی فاکتورهای تداوم‌بخش مشکلات را می‌گیریم. بنابراین، ماندگاری این بهبودی بیشتر خواهد بود. در این کار هم تسریع و هم ماندگاری اثرات درمان را داریم. مزیت دیگر مداخلات خانواده‌محور که کاربری آن را وسیع‌تر می‌کند، بومی‌بودن آن است که با ویژگی‌های فرهنگی ایرانی، اسلامی همخوانی دارد. ما سعی می‌کنیم توصیه‌ها، کاربردها و تغییراتی که استفاده می‌کنیم واقعاً با توجه به شرایط فعلی باشد، یعنی بدانیم که یک خانواده ایرانی الان با چه مشکلات و دشواری‌هایی روبه‌روست و در شرایط اقتصادی فعلی چطور می‌تواند این تغییرات را با خانواده برای خود و سایر اعضای خانواده رقم بزند. نکتۀ دیگری که جزء ویژگی‌های طراحی برنامه‌های خانواده‌محور است، دامنۀ زمانی کوتاه آن است، یعنی ما اگر بخواهیم فقط روی کودک یا به‌تنهایی روی والدین کار بکنیم زمان‌بر خواهد بود، ولی وقتی توأمان خانواده و روابط اعضای خانواده باهم و خود کودکان را مورد هدف قرار می‌دهیم، سرعت درمان هم بالاتر می‌رود. در یک کلام، برای تغییر کودک، نیاز است که والدین تغییر کنند.
 

  • تألیفاتی که داشته‌اید هم در همین زمینه بوده‌اند؟ محور اصلی و ایدۀ مرکزی کتاب‌های شما چه بوده است؟

در کتاب نخستم، سراغ اختلالات هیجانی رفتم و پکیج بارلو که یک پکیج چهارجلدی و مفصل است را ترجمه کردم. این پکیج در مورد پروتکل یکپارچه برای درمان فرا تشخیصی اختلالات هیجانی کودک است. پروتکل‌های خانواده‌محور در این حوزه را برای اختلال‌های هیجانی کودکان را طراحی کردم؛ مثلاً برای اختلال‌های حاد اضطرابی، وسواس، ترس‌ها و انواع مشکلاتی که وابسته به یک تشخیص واحد نیستند (برای همین اصطلاح درمان فرا تشخیصی برایش به‌کار می‌رود) مؤلفه‌های مشترک بین همۀ اختلالات هیجانی را جمع می‌کند و مداخلۀ خانواده‌محوری را رقم می‌زند که هم‌زمان علاوه‌بر آموزش کودک، پدر و مادر هم آموزش می‌بینند تا این تغییر اتفاق بیفتد. هرچه جلوتر رفتم متوجه می‌شدم چقدر نقش پدر و مادر، کلیدی است. والدین باید تغییر کنند تا منجر به تغییراتی در فرزند بشوند. نسل قدیم خیلی دانش فرزندپروری نداشته‌اند و طبیعتاً آسیب‌های هیجانی برای پدر و مادرهای امروزی رقم خورده و این زنجیرۀ قربانی باید از یک جایی قطع بشود. این دیدگاه باعث شد که من به‌طور تخصصی سراغ رویکرد جدید فرزندپروری مبتنی بر طرح‌واره هم بروم. طرح‌واره سازه‌ا‌ی شناختی است و به زبان عامیانه، طرح‌واره‌ها همان تله‌های فکری هستند که الگوهای فکری هیجانی و رفتاری مخرب و تکراری می‌سازند، در دوران کودکی شکل گرفته‌اند و مبنای ارزیابی خودمان در دوران بزرگسالی هستند.
کتاب سوم یعنی دنیای بزرگسالی با آسیب‌های هیجانی کودکی را هم در همین زمینه ترجمه کردم. هدف کتاب این است که والدین هم مشکلات عاطفی خودشان را تأمین کنند و هم بتوانند به‌عنوان والد سالم نیازهای عاطفی اساسی فرزندشان را تأمین کنند، یعنی به‌جای آنکه من بیایم و به آنها تشویق‌کردن، تنبیه‌کردن، جریمه‌کردن و نادیده‌گرفتن را آموزش بدهم و بگویم دقیقاً این کاری که می‌گویم را انجام بدهد، چند قدم عقب‌تر بیایم و نیازهای اساسی که باید به‌قدر کفایت تأمین بشوند را برایشان توضیح بدهم، مثلاً آموزش بدهم که آن نیازهایی که برای آنها تأمین نشده را شناسایی کنند و خود و روابط عاطفی‌شان ترمیم شود. بعد حالا می‌توانند خیلی بهتر به فرزندشان کمک کنند که اگر آسیب روان‌شناختی برای خودشان رقم خورده، به‌صورت زنجیره‌وار برای فرزندانشان هم تکرار نشود.
یک کتاب تألیفی هم در این زمینه داشته‌ام که یک برنامه درمانی در حوزه توانمندسازی حسی و حرکتی با رویکرد خانواده‌محور بود، با عنوان مداخلات خانواده‌محور در توانمندسازی کودکان با نشانگان داون که در انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسیده است.
 

  • به‌جز فعالیت‌های پژوهشی و آموزشی، شما تجربه مسئولیت در کلینیک دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران را هم داشته‌اید. هماهنگی کارهای علمی با اجرایی و ایجاد تعادل بین این‌ها چگونه اتفاق می‌افتد؟ دستاوردهای شخصی و اجتماعی این مسئولیت برای شما چه چیزهایی بوده است؟

من از سال ۹۵ سرپرست کلینیک دانشکده شدم. خیلی سخت است که هم‌زمان کار آموزشی و پژوهشی در کنار فعالیت‌های اجرایی داشته باشید و آن هم مسئولیت کار کلینیک که شما فقط با دانشجو در ارتباط نیستید و اتفاقاً با مراجعان که همان مردم عادی روبه‌رو هستید. ما در حوزه روانشناسی از کلمه بیمار استفاده نمی‌کنیم، از کلمه «مراجع» یا «client» استفاده می‌کنیم. به‌واسطۀ این پست اجرایی، من ساعت‌های زیادی را با مراجعان غیردانشگاهی در ارتباط بودم که فقط برای اینکه بتوانم کیفیت کار را بالا ببرم. سعی می‌کردم وقتی نیازهای بالینی را می‌بینم با اهداف پژوهشی آنها را یکپارچه بکنم. از همان سال که این مسئولیت را داشتم اقدامات خوبی با همکاری همکاران عزیز دانشگاهی رقم خورده که می‌توانم به مهم‌ترین آنها از جمله راه‌اندازی مرکز توانمندسازی کودک و نوجوان اشاره کنم که ۲۲ مرداد سال ۹۹ راه‌اندازی شد. به‌طور تخصصی در حوزه‌های مختلف روانشناسی و توان‌بخشی به کودک و نوجوان خدمت می‌کنیم و از لحاظ بالینی اتفاق خیلی خوبی در این حوزه برای دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران رقم خورد.
 

  • از برنامه‌هایتان برای آینده بگویید و اینکه پیرامون همین مسائل عمیق‌تر خواهید شد یا ترجیح می‌دهید حیطۀ تازه‌ای را برای پژوهش انتخاب کنید؟

تا کنون برنامه‌ها و تولیدات پژوهشی برای مداخله‌های خانواده‌محور در بخش اختلالات روانی برای سندروم داون رقم خورد و پکیج فرزندپروری مبتنی بر نیازهای بنیادین هم آماده شد. الان هم روی پکیج‌های جدید خانواده‌محور در حیطۀ کودکانی که دچار ناسازگاری اجتماعی، اضطراب بالینی، افسردگی و بیماری دیابت هستند، آنهایی که مبتلا به سرطان هستند و نوجوان‌هایی که مبتلا به سندروم پی ام‌اس یا پیش از قاعدگی هستند کار می‌کنم. حوزه پژوهشی من بیشتر همین‌هاست؛ یعنی تمام تلاشم این است که مداخلات خانواده‌محور در حوزه اختلالات شایع دوران کودکی و نوجوانی را طراحی و گردآوری بکنم که هم اثربخشی بالاتری دارد و هم ماندگاری‌اش بیشتر است و تلاشم این است پژوهش‌ها را در همین زمینه ادامه بدهم.
 

  • کلام آخر؟

همیشه پایان همۀ کلاس‌هایم می‌گویم که امیدوارم هر آنچه می‌آموزیم سرمایه‌ای در جهت رشد هرچه بیشترمان باشد.

کد تحریریه : ۱۰۰/۱۰۱/۱۰۹

کلید واژه ها: خانواده اختلال‌های روانشناختی مداخلات خانواده‌محور کودکی نوجوانی دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی جشنواره پژوهش و فناوری پژوهشگر جوان ارتقای سلامت روان‌شناسی علوم انسانی بنیاد ملی نخبگان روانشناسی کودک و نوجوان اختلالات عاطفی و رفتاری جایزه دکتر علی‌محمد کاردان تبعیت درمانی اختلالات هیجانی فرا تشخیصی تغییر والدین فرزندپروری مبتنی بر طرح‌واره توانمندسازی حسی و حرکتی مرکز توانمندسازی کودک و نوجوان اعضای هیأت علمی مصاحبه پویش علمی ایران در آینه ۱۴۰۰


( ۱ )

نظر شما :