سلسله گفتگوهای «دانشگاه بدون دخانیات» - ۵
دکتر اعظم نوفرستی: شادکامی یک عامل تسریع کننده در فرایند توسعه اجتماعی است / باید به دنبال تدوین شاخصهای ملی شادکامی در کشور بود / فقدان شادکامی بخشی ریشه در عملکرد مسئولان دارد و بخش نیز ریشه در فرهنگ تجمل گرایی
با توجه به اهمیت این موضوع، به خصوص در میان قشر جوان و دانشجو، لیلا احمدی، کارشناس روابط عمومی با هدف تبیین ابعاد مختلف شادی و شادکامی و مؤلفههای آن به ویژه در ایران گفتگویی با دکتر اعظم نوفرستی انجام داده است که در ادامه میآید:
- خانم دکتر با تشکر از اینکه در این گفتوگو شرکت کردید. به عنوان سوال اول بفرمائید شادی به عنوان پدیده روانشناختی چه تعریفی دارد؟
برای تعریف شادی باید بین دو مفهوم تمایز قائل شویم . مفهوم شادی و شادکامی. شادکامی ترجمه subjective wellbeing مورد نظر است که به عنوان شادکامی ترجمه شده است. شادکامی دو مؤلفه دارد: مؤلفه هیجانی و مؤلفه شناختی. مؤلفه هیجانی یعنی اینکه من چقدر حالم خوب است و احساس خوبی دارم. چقدر هیجانات مثبت، شادی، نشاط، امید و لذت را تجربه میکنم و البته بخشی از آن هم مربوط به نداشتن هیجانات منفی است، اینکه غمگینی، ترس، خشم، اضطراب و نفرت را کمتر تجربه کنم. یعنی هر چه فرد هیجانات منفی کمتری را تجربه و در عوض هیجانات مثبت بیشتری را تجربه کند، شادکامتر خواهد بود. این فقط بعد هیجانی شادکامی است. شادکامی یک بعد شناختی هم دارد که آن رضایت از زندگی است؛ یعنی اینکه وقتی به گذشته و زندگی حال نگاه کلی میاندازید، آیا از زندگی خود در حوزههای مختلف رضایت دارید یا خیر؟ هر چه این میزان رضایت بیشتر باشد، یعنی شادکامتر هستید. شادکامی یعنی اینکه هیجانات مثبت بیشتر و هیجانات منفی کمتری را تجربه کنیم، بنابراین رضایت بیشتری در زندگی احساس کنیم. اگر این سه مورد وجود داشته باشد، فرد شادکام خواهد بود. بر اساس این تعریف، شادی جزئی از شادکامی است. نشاط یا شادکامی چیزی بیش از یک هدف فردی مهم یا حالتهای خلقی لذّتبخش است.
-آیا از نظر روانشناسی افراد شاد در دسته انسانهای سالم از نظر روانی و افرادی که شاد نیستند جز افراد ناسالم دستهبندی میشوند؟
نمیتوان این گونه تقسیم کرد. اگر منظور این است که آیا فرد از نظر روانی اختلال دارد یا خیر؟ صرفاً شاد بودن به معنی اختلال نداشتن و شادکام بودن نیست. یعنی اینکه ممکن است افراد زیادی وجود داشته باشند که شاد نیستند، ولی اختلالی هم ندارند، مثلاً به افسردگی هم مبتلا نیستند. احساس خاصی هم ندارند، یعنی نه شاد هستند و نه اختلال دارند که تعداشان هم کم نیست. در جامعه آمریکا متوجه شدند که ۲۰ درصد این گونه هستند. بنابراین، این افراد به اختلال خاصی مبتلا نیستند و شادکام هم نیستند. در حالی که شادکامی هدف ما در زندگی است. شادکامی همان چیزی است که ما از آن به عنوان خوشبختی یادمی کنیم و آن را برای خود و عزیزانمان آرزو میکنیم.
- در جامعه معاصر در بیشتر فرهنگها در سطح فردی و اجتماعی به شادکامی توجه ویژهای شده است. چرا و از چه زمانی به این مساله توجه شد؟
شادکامی به دلیل اینکه همواره با رضایت، خوشبینی، امید و اعتماد همراه است، میتواند به عنوان یک تسریعکننده، در فرایند توسعه یک جامعه عمل کند. بر این اساس، در بیشتر فرهنگها در سطح فردی و اجتماعی به شادکامی توجه ویژهای شده است. اهمیّت شادکامی یا نشاط تا حدّی است که امروزه درباره آن شاخصهای ملّی تهیّه میشود و هر کشوری موظف است یک شاخص ملّی شادکامی را برای جامعه خود تدوین کند.
البته انسانها از همان ابتدا به دنبال این بودند که بیشترین لذت را از زندگی ببرند، بنابراین در همه فرهنگها میبینیم که شادکامی، حال خوب، هیجان مثبت و احساس رضایت از زندگی هدف همه مردم در همه فرهنگها بوده است و ارتباطی به فرهنگ خاص، شرایط خاص و زمان خاصی ندارد و در متون اسلامی نیز بحث سعادت مطرح شده است، اینکه انسان سعادتمند کیست؟ بنابراین از زمان پیدایش انسان این مسأله قدمت دارد.
-بر اساس مطالعات علمی، مؤلفههای شادکامی کدامند؟ و تفاوت این مؤلفهها در کشور ما با کشورهای غربی چیست؟
«آرگایل» شادکامی و نشاط را ترکیبی از وجود عاطفه مثبت، عدم وجود عاطفه منفی و رضایت از زندگی تعریف کرد. او شادی را مؤلفه هیجانی شادکامی و رضایت از زندگی را مؤلفه شناختی شادکامی دانست. بیشتر پژوهشهای انجام شده در حوزه شادکامی نیز بر این مؤلفهها تأکید کردهاند. مهمّترین زمینهیابیهای انجام شده در حوزه شادکامی نیز بر هیجان مثبت و رضایت از زندگی به عنوان مهمّترین مؤلفههای شادکامی و نشاط تأکید کردهاند. با این وجود، جامعهشناسان معتقدند مطالعه شادکامی و نشاط بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی که فرد در آن قرار گرفته است، امکان پذیر نیست. در اصل، شادکامی و نشاط مفهومی اجتماعی است.
در این خصوص ما نیز مطالعهای را به صورت جامع و کیفی انجام دادهایم و چهار مؤلفه در مورد شادکامی به دست آوردیم که در چهار مقوله و هرکدام از آنها را به چند زیر مقوله تقسیم کردیم: در مؤلفههای شادکامی بحث تأمین نیازهای اولیه و رفاه به این معنا است که وقتی فردی بتواند نیازهای اولیه خود را فراهم کند و رفاهی را برای خود داشته باشد میتواند به شادکامی دست یابد. بحث بعدی ارتباط است: کیفیت ارتباط فرد با جامعه و افراد جامعه یکی دیگر از مؤلفههای شادکامی است. مؤلفه دیگر هیجانات مثبت هستند که درباره آن صحبت کردیم که فرد چقدر احساس شادی و نشاط میکند. مؤلفه آخر که من به این شکل تقسیمبندی کردم جهتگیریهای مثبت است که این جهتگیریهای مثبت شامل پیشرفت، معنویت، قناعت و رضایت همه را در زیرمجموعه به نام (Positive Orientation) یا جهتگیری مثبت آوردیم. اینها مؤلفههای شادکامی است که ما در ایران به دست آوردیم. ممکن است سوال شود که تفاوت آن با کشورهای غربی چیست. تفاوتی که ما دیدیم بحث تأمین نیازهای اولیه و رفاه است که در ایران نسبت به سایر کشورها بیشتر به آن توجه شده بود که دلیل آن به خاطر شرایط اقتصادی در کشور است، اما در مورد هیجانات مثبت با سایر کشورها مشابه است. در بخش جهتگیری معنوی و احساس معنا و هدفمندی در زندگی در کشورهای غربی هرچند به این مقولات پرداخته شده، ولی در کشور ما به دلیل اهمیت مذهب، مؤلفههای فهم شادی شناخته شده است.
اگر بخواهم به صورت خلاصه بگویم مؤلفههای شادکامی در ایران تأمین نیازهای اولیه، داشتن روابط خوب با دیگران، داشتن هیجانات مثبت و داشتن جهتگیریهای مثبت است که منظور از جهتگیری مثبت پیشرفت کردن، معنوی بودن، قناعت کردن و رضایت داشتن در زندگی است.
- افرادی که از شادکامی برخوردار هستند چه ویژگیهایی دارند؟
پژوهشهایی که در حوزه نشاط و شادکامی انجام شده نشان میدهد، ویژگیهایی که از نظر اجتماعی ارزشمند است مثل سلامت روانی، طول عمر بیشتر، درآمد کافی و موفّقیّت با شادکامی رابطه مثبت دارد. نشاط فرد را بر میانگیزد، بر آگاهی او میافزاید، خلاقیت وی را تقویت میکند و روابط اجتماعی وی را تسهیل میکند. افراد با نشاط دارای عزّت نفس بالا، روابط دوستانه محکم و اعتقادات مذهبی معنادار هستند. افرادی که شاد هستند احساس امنیّت بیشتری میکنند، آسانتر تصمیم میگیرند، دارای روحیه مشارکتی بیشتری هستند، در فعالیّتهای سیاسی شرکت میکنند و نسبت به کسانی که با آنها زندگی میکنند، بیشتر احساس رضایت دارند. همچنین، نشاط از انحرافات اجتماعی میکاهد، امنیّت اجتماعی را افزایش میدهد و همبستگی اجتماعی را زیاد میکند و بیگانگی با جامعه را کاهش میدهد. درحالیکه فقدان و کمبود آن افسردگی، بدبینی و ارزیابی منفی از رویدادها، بیعلاقگی به اجتماع و کار، کمرنگ شدن وجدان کاری، اعتیاد به مواد مخدّر، ناهنجاریهای اجتماعی، رواج خشونت در روابط اجتماعی، طلاق، گرایش به فرهنگ بیگانه و غیرخودی و … را به بار میآورد. بنابراین نشاط و شادکامی نه از این جهت که یک احساس مثبت و خوشایند است، بلکه به این دلیل که یک سرمایه عمومی و اجتماعی خردمندانه بوده و منافع بسیاری برای فرد و جامعه دارد، ارزشمند است.
- آیا دستیابی به یک ماهیت واحد از شادکامی و مؤلفههای آن امکانپذیر است؟
خیر واقعاً امکان پذیر نیست. مطالعات انجام شده در حوزه نشاط و شادکامی در ابعاد مختلف نشان میدهد که اگر چه نشاط به عنوان یک هدف مهمّ در بیشتر جوامع مورد توجّه قرار گرفته است، امّا منابع و تعیینکنندههای آن در فرهنگها و گروههای مختلف متفاوت است. ویژگیهای جمعیّتشناختی، عوامل روانی، جسمانی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، معنوی و فرهنگی در پژوهشهای متعدّدی مورد بررسی قرار گرفتهاند تا میزان و سهم هر کدام از این عوامل در تعیین نشاط اجتماعی افراد یک جامعه معیّن شود. از ویژگیهای جمعیّتشناختی میتوان به سن، جنس، تحصیلات، وضعیّت تأهل و نژاد اشاره کرد. به عنوان مثال، آرگایل نشان داد، هر چه سن افراد بیشتر میشود، میزان شادکامی آنها نیز افزایش مییابد. زنان تمایل دارند که شادکامی بیشتری را نسبت به مردان ابراز کنند. بین افزایش تحصیلات و شادکامی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد مطالعات نشان دادند که افراد متأهل نسبت به افراد مجرد سطح شادکامی بالاتری دارند. همچنین، مطالعهای نشان داده است که بین نژادهای مختلف از نظر میزان شادکامی تفاوت معناداری وجود دارد. از عوامل روانی میتوان به شخصیّت و ابعاد آن خوشبینی و سرزندگی، سلامت روانی و رضایت از زندگی اشاره کرد که با شادکامی رابطه مثبت و معناداری دارند. از منابع جسمانی، سلامتی، ورزش و سایر متغیّرها مثل خوردن و آشامیدن و استراحت.
- با توجه به اینکه کشور ما کشوری مذهبی است. بفرمائید مذهب چه اندازه در ارزیابی و تعیین مؤلفههای شادکامی تأثیرگذار است؟
در مطالعهای که انجام دادیم نشان داد که ایمان و توکل به خدا در زمان سختیها و انجام آداب مذهبی مانند نماز خواندن و روزه گرفتن و غیره از زیر مؤلفههای مهم در بحث شادکامی در ایران بود و در مصاحبههایی که انجام میشد مردم بر این موضوع تاکید داشتند. البته بحث مذهب و معنویت در زیرمجموعه جهتگیریهای مثبت که قبلاً گفتم جمع بندی شد. پس اینکه مذهب در شادکامی نقش داشته یا خیر بله حتماً دارد.
البته این فقط مختص ایران نیست در خیلی از کشورها و حتی کشورهای غربی هم مطرح است هرچند نه با اسم مذهب بلکه با عنوان معنویت، یعنی معنویت و معنوی بودن یکی از مؤلفههای شادکامی است، ولی تفاوت آن با ایران رنگ و بوی مذهبی است که در کشور ما وجود دارد.
-در جامعه مثل ایران مطالعات حاکی از بالا بودن سطح هیجانات منفی است؛ این در حالی است که مطالعه دقیق ادبیات ایران و شاخههای مرتبط با آن از جمله اساطیر، قصهها، شعر و داستانهای عامیانه نیز نشان میدهد که شادی طلبی در فرهنگ ایرانی از جایگاه خاصی برخوردار است؟ به عنوان یک متخصص چه راهکاری را برای تخلیه این هیجانات توصیه میکنید؟
بله این درست است. مطالعه دقیق ادبیّات ایران و شاخههای مرتبط با آن از جمله اساطیر، قصهها، شعر و داستانهای عامیانه، نشان میدهد که نشاط در بعد فردی و اجتماعی در فرهنگ ایرانی از جایگاه خاصّی برخوردار است و برگزاری جشنهای متعدّد اجتماعی مثل جشن نوروز، سیزده به در، جشن مهرگان، چهارشنبه سوری در ایران باستان نیز گواهی بر این مدّعاست، با این حال مطالعات و شواهد پژوهشی نشان میدهد که وضعیت نشاط در ایران در سالهای اخیر چندان رضایتبخش نیست. بزرگترین پژوهشی که تاکنون در این زمینه انجام شده است، میزان نشاط و شادکامی افراد را در ۱۵۶ کشور جهان از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۳ مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش رتبه ایران در بین ۱۵۶ کشور ۱۱۵ است و میانگین شادکامی ایران بین ۰ تا ۱۰، ۴.۶ بوده است. همچنین این پژوهش نشان داده است که میزان شادکامی در ایران از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳ کاهش یافته است. علّت پایین بودن رتبه ایران در نشاط اجتماعی به فاکتورهای عدم رفاه اجتماعی، وضعیّت مادّی، امنیّت اقتصادی، نابرابری، وضعیّت بهداشت، وضعیّت آزادیهای اجتماعی، گستردگی فساد اقتصادی، مراسمها و عزاداریهای گسترده مذهبی و عدم سلامت زندگی در ایران نسبت داده شده است. از سوی دیگر، مؤسسه نظرسنجی گالوپ (۲۰۱۳) اعلام کرد که در بین ۱۳۸ کشور جهان، ایران بعد از عراق دوّمین کشور در میزان بروز عواطف منفی است. در این پژوهش که به صورت تلفنی و مصاحبه چهره به چهره انجام گرفت، از افراد سوال میشد که چقدر هیجانهای منفی مثل خشم، استرس، ناراحتی، درد جسمانی و نگرانی را در روزهای قبل تجربه کردهاند. نرخ بالای بیکاری و افزایش نرخ تورم که مانع از تهیّه امکانات رفاهی برای مردم میشود، مهمّترین دلیل این امر دانسته شده است. پژوهشهای انجام شده در داخل ایران نیز تا حدودی تأیید کننده این یافتههاست. به عنوان مثال، در مطالعهای نشان دادند که فقط ۳ درصد از مردم ایران خود را «خیلی شاد» توصیف کردهاند. همچنین آمار مربوط به مرگ و میر افراد جوانی که به دنبال ایجاد نشاط و شادی کاذب با استفاده از داروهای روانگردان و مواد مخدر در کشور به صورت جسته و گریخته و البته نادقیق در جراید عمومی اعلام میشود گواه دیگری بر این مدعاست. این یافتهها بیانگر میزان بالای هیجان منفی و پایین بودن میزان نشاط در سالهای اخیر در جمعیّت ایران است.
-آیا افراد با داشتن این مشکل در جامعه صرفاً با مراجعه به روان پزشک و مشاور میتوانند به هیجانات مثبت دست یابند؟
به هیچ عنوان مراجعه به روانپزشک راه شاد کردن خود و دیگران نیست فقط در مورد یک درصد خاص که مبتلا به اختلال افسردگی و سایر اختلالات روانی هستند طبیعتاً بیمار و دچار اختلال محسوب میشوند که باید به روانپزشک مراجعه کنند، اما اگر میخواهیم سطح شادکامی در کشور افزایش پیدا کند راه حل آن مراجعه به روانپزشک نیست. دو راه حل وجود دارد که برخی از آنها را به مسئولان و برخی را باید به مردم بگوییم.
وضعیت عدالت اجتماعی خوب نیست، تبعیض وجود دارد، امنیت اجتماعی نسبت به سایر موارد بهتر است. کمتر ایرانی وجود دارد که از ایرانی بودن خود شرمنده و غمگین باشد. بر اساس مطالعاتی که انجام دادیم پذیرش اجتماعی چندان مشکلی ندارد. بیشتر بحث عدالت، امنیت و شکوفایی اجتماعی است. اینها چیزهایی است که سیاستمداران باید به آنها توجه کنند. به مردم کمک کنند تا بتوانند نیازهای اولیه مختلف مثل مسکن، خوراک و پوشاک و سلامتی را تأمین کنند. تا مردم خیالشان از این بابت راحت نباشند نمیتوانند شادکامی را تجربه کنند. اما بخش دیگر به مردم باز میگردد. یعنی باید از طریق رسانهها فرهنگسازی شود یکی از این موارد که باعث شده مردم شرایط خوبی از نظر شادکامی نداشته باشند بحث تجملگرایی است. شاید خیلی از مردم از نظر تأمین نیازهای اولیه مشکلی نداشته باشند، اما باز هم از زندگی لذت نمیبرند. بسیاری که خوشبختی را در مادیات، خانه بزرگتر و ماشین بهتر ببینند. درحالیکه مطالعات این را نشان نمیدهد.
آنچه باید اتفاق بیفتد این است که تجملگرایی با قناعت و رضایت جایگزین شود که اگر این اتفاق نیفتد، تجملگرایی چاهی است که هرگز پر نمیشود. پس برای نیازهای اولیه دولت باید شرایطی را فراهم کند که مردم بتوانند به آنها دسترسی داشته باشند، اما بخش دوم فرهنگسازی است. بخش دیگر که به مردم مربوط میشود بحث ارتباطات است که با آموزش به مردم منتقل میشود. مثلاً اگر زوجین مشکل دارند یا پدر و مادر با فرزند مشکل دارند پیش مشاور بروند و مشکلاتشان را حل کنند. روابط اجتماعی خود را گسترش دهند. هر قدر این روابط اجتماعی گستردهتر باشد، در حقیقت شادکامی بیشتری تجربه میکنند. کار دیگری که در ابعاد فردی میتوان برای آموزش افراد انجام داد این است که مردم بیاموزند کارهایی که باعث شادی میشود را بیشتر انجام دهند. مثل تفریح، ورزش، موسیقی گوش کردن، رفتن به جاهای دیدنی و طبیعت و هر کاری که حالشان را بهتر میکند. اگر ورزش فرهنگ زندگی مردم شود، میتواند حال آنها را بهتر کند، کار دیگری که مردم باید انجام دهند بحث معنویت و مذهب است که بسیار کمککننده است و دیگر اینکه افراد یاد بگیرند که برای رشد و پیشرفت خود تلاش کنند. مطالعات نشان داده که هرچقدر افراد به پیشرفت شخصی خود بیشتر اهمیت دهند و مهارت بیاموزند شادکامتر هستند.
بنابراین ما دو دسته راهکار برای ارتقای شادکامی داریم. یکی ارتقای شادکامیای که مسئولان باید انجام دهند و دیگری توسط مردم از طریق فرهنگسازی.
برای تخلیه هیجانات منفی در ایران باید فرهنگسازی کرد و آموزش داد که وقتی مردم دچار هیجانات منفی میشوند آنها را تنظیم و مدیریت کنند. برای مدیریت هیجانات منفی ابتدا باید ببینیم چه عواملی باعث ایجاد هیجانات منفی میشود مسائل اجتماعی که در مورد عدالت و امنیت، شکوفایی و تأمین نیازهای اولیه است. زمانی که اینها اصلاح شد مردم باید تکنیکهای کنترل هیجانات منفی را یاد بگیرند. چیزهای مختلفی روی این مدیریت هیجان تأثیرگذار هستند: ورزش کردن، حل مسأله، مشورت گرفتن، خارج شدن یا ترک محیط تنشزا. اینها چیزهایی است که در سطح فردی میتوان به مردم آموزش داد. اما در اصل باید دید چرا هیجانات منفی در ایران بالا است: درصدی از آن ابعاد فرهنگی و درصدی ابعاد اجتماعی دارد.
سخن پایانی؟
پژوهشهایی که در حوزه نشاط و شادکامی انجام شده نشان میدهد، ویژگیهایی که از نظر اجتماعی ارزشمند است مثل سلامت روانی، طول عمر بیشتر، درآمد کافی و موفّقیّت با شادکامی رابطه مثبت دارد. نشاط فرد را بر میانگیزد، بر آگاهی او میافزاید، خلاقیت وی را تقویت میکند و روابط اجتماعی وی را تسهیل میکند. افراد با نشاط دارای عزّت نفس بالا، روابط دوستانه محکم و اعتقادات مذهبی معنادار هستند. افرادی که شاد هستند احساس امنیّت بیشتری میکنند، آسانتر تصمیم میگیرند، دارای روحیهی مشارکتی بیشتری هستند، در فعالیّتهای سیاسی شرکت میکنند و نسبت به کسانی که با آنها زندگی میکنند، بیشتر احساس رضایت دارند. همچنین، نشاط از انحرافات اجتماعی میکاهد، امنیّت اجتماعی را افزایش میدهد و همبستگی اجتماعی را زیاد میکند. درحالیکه فقدان و کمبود آن افسردگی، بدبینی و ارزیابی منفی از رویدادها، بیعلاقگی به اجتماع و کار، کمرنگ شدن وجدان کاری، اعتیاد به مواد مخدّر، ناهنجاریهای اجتماعی، رواج خشونت در روابط اجتماعی، طلاق، گرایش به فرهنگ بیگانه و غیرخودی و … را به بار میآورد. بنابراین، نشاط و شادکامی نه از این جهت که یک احساس مثبت و خوشایند است، بلکه به این دلیل که یک سرمایه عمومی و اجتماعی خردمندانه بوده و منافع بسیاری برای فرد و جامعه دارد، ارزشمند است.
بر این اساس، با توجه به اهمیّت تأثیر نشاط در رشد همه جانبه کشور و تأثیر متقابل نشاط با مسائل گوناگون جامعه به خصوص آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، لازم است مسئولان و مدیران ارشد کشور در قوانین و روشهای اجرایی اداره کشور به گونهای عمل کنند که به طور مستمرّ نشاط در مردم افزایش یابد. برای افزایش نشاط در سطح کلان کشوری برنامهریزی و سیاستگذاری لازم است و این برنامهریزی بدون شناخت شاخصهای نشاط بر اساس اوضاع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور امکان پذیر نخواهد بود.
نظر شما :