عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و پژوهشگر دانشگاه ییل:

دکتر نادیا مفتونی: باید بیش از گذشته به دنبال معرفی سرمایه‌های علمی و دانشگاهی کشور به جامعه جهانی بود / فعالیت‌های بین رشته‌ای منجر به برقراری ارتباطات جهانی گسترده‌تر می‌شود/ با ترجمه نمی‌توان به دانش روز دنیا دست یافت

۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۰۰:۴۶ کد : ۱۶۴۹۵ بین‌الملل فلسفه گفت‌وگو / گزارش
تعداد بازدید:۱۰۳۲
روابط عمومی دانشگاه تهران: دکتر نادیا مفتونی دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تهران است. وی از آگوست سال ۲۰۱۹ به عنوان پژوهشگر پیشکسوت مدرسه حقوق دانشگاه ییل منصوب شده و به اقتضای رشته خود، در زمینه فلسفه و حوزه‌هایی که به شکل بین رشته‌ای، به فلسفه ارتباط دارند؛ مانند فلسفه هنر و فلسفه اقتصاد فعالیت می‌کند.


دکتر مفتونی در ماه‌های اخیر چند وبینار مهم از جمله وبینار «فلسفه سینما» با حضور دادلی اندرو چهره سرشناس مطالعات فیلم دانشگاه ییل، وبینار «مطالعات فلسفه ابن سینا در غرب» با حضور پروفسور دیمیتری گوتاس استاد مطالعات عربی و اسلامی دانشگاه ییل آمریکا، وبینار «فلسفه موسیقی» با حضور پروفسور «دوریان کامانف بندی» استاد فلسفه موسیقی دانشگاه مک گیل کانادا، وبینار «فلسفه علم» با حضور نیکولاس رشر مدیر مرکز فلسفه علم و مدیر پیشین دپارتمان فلسفه دانشگاه پتسبرگ و وبینار «گذرگاه زمان» با حضور دکتر راب ماس استاد و مدیر دپارتمان هنر، فیلم و مطالعات تصویری دانشگاه هاروارد برگزار کرده است.

با توجه به اهمیت فعالیت‌های بین‌المللی علمی، مینا راستی دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران با دکتر نادیا مفتونی در خصوص ماهیت و اهمیت برگزاری این وبینارها به گفت‌وگو نشسته است که در ادامه می‌خوانید:
 

  • لطفاً به عنوان اولین سوال، درباره دغدغه‌ها و نیز تجارب علمی-بین‌المللی خودتان توضیح دهید.

واژه دغدغه که شما به کار بردید خیلی حساس است. یعنی این نکته مهمی است که انسان برای فعالیت بین‌المللی ابتدا باید دغدغه‌های جهانی، تاریخی و افکار بشری جهان شمول داشته باشد. بنده دغدغه و فعالیت جهانی به این معنا را در ابتدای امر به عنوان یک هنرمند داشتم. زمانی که در سال ۱۳۸۳ در کشورهای متعدد به ویژه پاریس نمایشگاه نقاشی برپا کردم و در فستیوال‌های فیلم حضور می‌یافتم، به دنبال این دغدغه‌های بین‌المللی، به فکر ارتباط و تعامل زنده با فضاهای دانشگاهی افتادم که طبعاً باید به تخصص خودم مربوط می‌بود. این اندیشه به ۲ سال پیش بازمی‌گردد.
البته فعالیت جهانی دانشگاهی دو بخش عمده را در بر می‌گیرد. یک بخش از تلاش‌های بین‌المللی ما استادان دانشگاه همان مقالاتی است که در مجلات بین‌المللی منتشر یا در همایش‌های جهانی ارائه می‌کنیم. بسیاری از این همایش‌های جهانی در داخل کشور برگزار شده و خیلی از آن‌ها هم در کشورهای دیگر شکل گرفته است. من این نوع مقالات را از دورانی که دانشجوی مقطع دکتری بودم در سوابقم دارم. اما یک ارتباط جهانی دیگری را در ۲ سال اخیر پیش برده‌ام که از سنخ چاپ مقاله نیست. ولی در حقیقت خیلی جدی‌تر و مهم‌تر از یک مقاله است. اساساً همه کارها نباید برای این امتیازات ظاهری باشد. گاهی اتفاقاتی رقم می‌خورد که شما کشورتان را به جهان معرفی می‌کنید و فضای دانشگاهی و فرهنگی کشور را در سطحی عالی نمایان می‌سازید. این را بنده با امتیاز ده‌ها مقاله و ارتقا و ترفیع عوض نمی‌کنم. آن امتیازات، شخصی است و برای خود انسان است. ولی کاری که برای معرفی کشور می‌کنید مربوط به افقی بالاتر از ابرهاست و برای همیشه ماندگار است، هر چند بعدها کسی نفهمد چه کسی این کار را انجام داده یا شروع کرده است.
 

  • لطفاً کمی دقیق‌تر توضیح دهید که این وبینارها، کنفرانس‌های بین‌المللی و تبادل اطلاعاتی، چه دستاوردهایی برای شما، کشور و جامعه علمی به همراه داشته است؟

حتماً؛ باز می‌خواهم همان دستاوردهایی را که برای کشور و جامعه علمی تحقق یافته، موردی و با مثال توضیح بدهم. یعنی جنبه‌های شخصی در برابر جنبه‌های دیگر، کمرنگ و کم اهمیت است. دستاورد نزدیک و ظاهری فعالیت‌ها، بازتابش در رسانه‌های خود آن‌هاست. مثلاً وبینار نیکولاس رشر در پنسیلوانیا و در خبرگزاری دانشگاه پتسبرگ هم منتشر شد. چون او یک متفکر ویژه است و یک دانشمند عادی و ساده نیست.
این را هم باید تأکید کنم که همیشه مصمم بوده‌ام در هر حوزه‌ای که می‌خواهم جلسه، کنفرانس یا چیزی شبیه به این برپا کنم، فقط به سوی آدم‌های درجه یک از دانشگاه‌های درجه یک بروم. آدم‌هایی که خودشان در گستره وسیع و عمیقی تأثیرگذار هستند. یعنی وقتی شما در اندیشه او تأثیر می‌گذارید، او در اندیشه ده‌ها و صدها شاگرد و همکار خود نفوذ و تأثیر دارد. خوشبختانه سمتی که در مدرسه حقوق دانشگاه ییل (Yale Law School) دارم خودش پشتوانه خوبی برای ارتباط با بزرگان دانشگاه‌های مختلف بوده و هست. زیرا YLS ٬ ۳۰ سال است که به صورت بلامنازع رتبه نخست دانشگاهی را در یو اس نیوز به خودش اختصاص داده است.
در زمینه فلسفه حقوق که همان فقه و حقوق دانشکده الهیات است، سراغ «بروس اکرمن» در مدرسه حقوق ییل رفتم و در نقد تحقیق و تألیفی که در دست داشت، نقش فعالی داشتم. حتی با کنفرانسی که با همکاری و زحمات همه همکارانم در دانشکده الهیات برپا کردیم، اکرمن احساس کرد که نظام دانشگاهی کشورمان یک نظام فعال، زنده، بیدار و آگاه است. شاگردان این آدم بعضاً قضات دیوان عالی آمریکا هستند. تأثیر بر چنین آدمی خیلی متفاوت از تأثیر بر یک استاد دانشگاه عادی است.
همین جناب اکرمن بود که خواست من در جایگاه پژوهشگر پیشکسوت دانشگاه ییل قرار بگیرم و در ایمیلی به یک محقق دیگر، تلاش‌های پژوهشی‌ام را مورد تقدیر قرار داد. این‌ها در گفتگوی مستقیم اهل تعارف نیستند، چه برسد در گفتگو با شخص ثالث. من شرمنده‌ام که ممکن است این سخنانم جنبه خودستایی به خود بگیرد اما آنچه من به دست می‌آورم، متعلق به دانشگاه تهران است و سرمایه اصلی دانشگاه تهران نه زمین، درخت، میز و صندلی‌ها؛ بلکه آدم‌هایش هستند.
 

  • شما به فعالیت بین رشته‌ای اشاره کردید. قدرت فعالیت بین رشته‌ای هم کار آسانی نیست. شما چگونه از حوزه فلسفه اسلامی شروع کردید و در ادامه توانستید فلسفه هنر تا فلسفه اقتصاد را پوشش بدهید؟ به نظر من تخصص اقتصاد سخت‌تر از مثلاً هنر و رسانه است، چون اقتصاد با ریاضیات و آمار و مسائل متفاوت‌تری سر‌و‌کار دارد.

البته دیپلم بنده ریاضی و تحصیلات آغازین من نیز فیزیک کاربردی از دانشگاه شریف است. اما پاسخ سوال شما در واقع به علاقه همیشگی من یعنی تعلم و یادگیری برمی‌گردد. من اقتصاد را به معنای تخصصی آن در همین سال‌های اخیر به سبک کاملاً منسجم، کلاسی و درسی یاد گرفته‌ام و با دسترسی به منابع و کلاس‌های دانشگاه ییل که اقیانوسی عجیب و غریب است، کلاس‌های مختلف اقتصاد را از همان مقطع کارشناسی مغتنم شمردم و مطالعه تخصصی در اقتصاد را ادامه دادم و این باعث شد هنگام مطالعه فارابی، به عمق آرای اقتصادی وی توجه کنم. شما با ذهن خالی از دانش یک رشته خاص، نمی‌توانید به مطالعات بین رشته‌ای مرتبط با آن مبادرت بورزید.
اما از جهت خروجی، می‌توانم بگویم گام کاربردی در فلسفه که در اندیشه تحقق آن بودم، برداشته شد. من همیشه در کلاس‌های فلسفه می‌گفتم که قرار نیست فلسفه خواندن و فیلسوف شدن مستقیماً به نان شب مردم ارتباط داشته باشد. این درست است. ولی در کتاب اقتصاد فرهنگ فارابی، فارابی را به عنوان فیلسوفی می‌بینیم که به نان شب مردم مستقیماً کار دارد.
همین بین رشته‌ای کار کردن یک عاملی می‌شود که انسان بتواند ارتباط جهانی بهتر و بیشتری برقرار کند. من از زبان رشر توضیح می‌دهم. نیکولاس رشر در کنفرانس ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ تعبیر جالبی را به کار برد و هنگامی که گفتم کتاب سهل و ممتنع وی با نام سفری در فلسفه به ۱۰۱ روایت توانسته با مخاطب گسترده‌ای ارتباط برقرار کند، گفت: «اکثر فلاسفه صرفاً برای همکارانشان مطلب می‌نویسند و فقط دوستان متخصص‌شان به نوشته‌های آن‌ها تمایل نشان می‌دهند. فلسفه اگر قرار است به حیات خود ادامه دهد باید با افرادی تعامل کند که فیلسوف حرفه‌ای نیستند؛ بلکه هوشی معمولی و علاقه‌ای نسبی به مسائل مبنایی دارند.» وی بعد از کنفرانس هم در ایمیلی، از کامنتی که درباره کتاب ایشان گذاشته بودم، تشکر کرد.
البته من درباره کتاب اقتصاد فرهنگ یا اقتصاد هنر خودم ادعای مخاطب گسترده ندارم. این را باید زمان نشان بدهد. اما خرسندم که چهره اقتصادی فارابی را معرفی و یک نظریه اقتصادی از آثار وی تدوین کرده‌ام.
 

  • با توجه به اهمیت فعالیت بین رشته‌ای، آیا فکر می‌کنید مسیر فلسفه اسلامی که رشته اصلی خودتان است، درست پیش می‌رود؟

من برای همه همکاران و زحماتشان احترام جدی قائل هستم. همین تلاش‌هاست که با همه اختلافات میان خودشان و همه نقدهایی که دیگران وارد می‌کنند، مجموعه‌ای را فراهم کرده تا من بتوانم در آن قدمی بردارم. این یک مطلب است و مطلب دیگر هم آسیب‌شناسی تحقیقات فلسفه و عرفان اسلامی است. محور گفتگوهای کنفرانس‌هایی که با آقای دیمیتری گوتاس که در آبان و اسفند ماه سال ۱۳۹۹ داشتیم، همین بود. ما مشخصاً بر فارابی و ابن سینا و شیخ اشراق تمرکز داشتیم و مرز تحقیق و غیرتحقیق را به صورت موردی به میان آوردیم. اینجا نمی‌خواهم نام ببرم ولی گوتاس صراحتاً گفتارها و نوشتارهایی را نام برد که در حالاتی خلسه گونه ارائه می‌شود و بهره‌ای از استدلال و استناد ندارد.
 

  • در کنفرانس آبان ماه، پروفسور گوتاس بیان کرد که از تحقیقات شما درباره شیخ اشراق شهاب‌الدین سهروردی آموخته است و جامعیت شما را در حوزه شیخ اشراق ستودنی و روشنگر برشمرد. لطفاً کمی بیشتر توضیح دهید.

این هم می‌تواند یک دستاورد برای نظام دانشگاهی و علمی کشور محسوب شود. یعنی من یک نمونه‌ای از وضعیت علمی کشور را به نمایش می‌گذارم. خصوصاً در این ارتباط‌های زنده، شما مجال اصلاح و ترمیم ندارید. یعنی یک مقاله مکتوب نیست که فرصت داشته باشید اشکالاتش را برطرف کنید. اگر خرابکاری بکنید، کار خراب شده و از دست رفته است. همان طور که در مورد بروس اکرمن گفتم، این‌ها در مطالب علمی با کسی تعارف ندارند. اما در ابعاد شخصی، من هم باید تواضع گوتاس را بستایم. وی با همه عظمتی که دارد، پاسخ ایمیل‌های مرا کاملاً متواضعانه و گرم و صمیمانه داده و همواره از برگزاری کنفرانس‌ها تشکر و قدردانی کرده است. من وقتی اولین ایمیل را به وی زدم، حتی انتظار پاسخ نداشتم. درباره آقایان آنتونی گیدنز و نیکولاس رشر هم همین گونه بوده است. رشر که حقیقتاً محقق بی‌نظیری است؛ چرا که در سن ۹۲ سالگی با ذهن تیز و تمرکز کامل، به سوالات شرکت کنندگان در کنفرانس فروردین ۱۴۰۰ پاسخ داد و حتی بسیار منسجم‌تر از بسیاری از استادان و محققان جوان صحبت کرد. من نمی‌دانم اما اگر ما به ۹۲ سالگی برسیم، چه شکلی خواهیم بود! دوروتی همسرشان هم در سن و سالی که حدود همان ۹۰ سال به نظر می‌رسد، به قول خود رشر؛ مشاور تکنولوژی اوست و کارهای کامپیوتر و اینترنت و … را برایش انجام می‌دهد.
 

  • چه چالش‌ها و مشکلاتی در زمینه فعالیت‌های بین‌المللی وجود دارد و از نظر شما به عنوان متخصص این حوزه، چه راهکارهایی برای مواجهه و غلبه بر این چالش‌ها وجود دارد؟

من به همه مشکلات این حوزه اشراف ندارم. فقط مواردی را که به ذهنم می‌رسد عنوان می‌کنم. یک چالش مهم و حساس، زبان انگلیسی است. آن نوع زبان انگلیسی که کارآمد باشد و شما بتوانید به وسیله آن با دانشگاه‌های رتبه یک رقمی ارتباط برقرار کنید، یعنی جرأت کنید به یک استاد ادبیات دانشگاه ییل ایمیل بزنید و مراوده داشته باشید، با زبان انگلیسی رایج در کشورمان متفاوت است و این انگلیسی رایج سرشار از اشتباهات و غلط‌های جا افتاده است. یک بخش این ضعف زبانی، قدرت شنوایی است. در اینجا از مرحوم استاد طوبی کرمانی یاد می‌کنم که می‌گفتند وقتی دو نفر آمریکایی با هم حرف می‌زنند هیچی نمی‌فهمید. بله؛ شما باید تسلطی به شنوایی زبان اصلی داشته باشید تا زمانی که پرفسور راب ماس یا دادلی اندرو یا نیکولاس رشر شروع به حرف زدن می‌کنند، بفهمید دارند چه می‌گویند.
اما چالش مهم‌تر و بزرگ‌تر این است که شما باید با آنچه به عنوان دانش روز رشتۀ مربوطه در دانشگاه‌های رتبه یک رایج است، آشنا بوده و در سطحی تسلط داشته باشید تا جرأت کنید با دانشمندان و متفکران آن دانش به گفت‌وگو بنشینید. البته با ترجمه نمی‌توان به دانش روز رسید. به قدری سرعت تولید دانش زیاد است که اگر شما بخواهید منتظر ترجمه و مترجم بنشینید، باید بنشینید و بنشینید و بنشینید!
مشکل آخر که آسان‌ترین چالش ارتباط بین‌المللی محسوب می‌شود، این است که استاد باید خودش انگیزه تقلا و تکاپو و پیگیری داشته باشد. یعنی اگر شما توقع دارید که دانشگاه یک یا چند کارمند داشته باشد و در اختیارتان بگذارد تا بتوانید جلسات گفت‌وگویی در سطح مدرسه اقتصاد لندن یا مدرسه حقوق ییل برگزار کنید، تصورتان خیلی خام است. با این ظرافتی که برای ارتباط لازم است، آیا توقع دارید یک کارمند زحمتکش دانشگاه بنشیند و برای شما استاد بزرگوار ایمیل بزند و مثلاً وبینار هماهنگ کند؟! حتی پوسترهای کنفرانس‌ها و وبینارهای ما توسط دانشجویان خودمان طراحی می‌شود که بعضی از آن‌ها پنج تا شش سال در کارگاه‌های انگلیسی ویژه علوم انسانی و به تعبیر دقیق‌تر English for Humanities, Arts, and Social Sciences تعلیم دیده‌اند.
البته یک نکته دیگر را هم باید در پایان به عنوان چالش و در عین حال راهکار، مد نظر قرار داد و آن این است که در دنیای امروز باید هر چه می‌توانید بین رشته‌ای عمل کنید و مخاطبان و فضاهای بیشتری را پوشش دهید. با توجه به این مطلب، آنچه به سواد من مرتبط می‌شود مانند فلسفه حقوق، فلسفه سینما، فلسفه زندگی، فلسفه موسیقی، فلسفه علم، روش‌شناسی مطالعات فلسفی و عرفانی، فلسفه رسانه، فلسفه اقتصاد و فلسفه جامعه شناسی را هدف گرفتم. البته بیشتر این‌ها در ۲ سال اخیر اجرا شد. پرفسور آنتونی گیدنز که القاب لرد و بارون هم دارد، یک جامعه شناس است و در عین حال اقتصاددان و مدیر مدرسه اقتصاد لندن هم هست و به همین سبب مقارن با انتشار کتاب اقتصاد فرهنگ بنده، با وی به گفت‌وگو خواهیم نشست. البته در ایران گیدنز را خوب می‌شناسند و نیازی به معرفی ایشان نیست.

کد تحریریه : ۱۰۰/۱۰۱/۱۰۷

کلیدواژه‌ها: دانشکده الهیات و معارف اسلامی فلسفه فعالیت‌های بین رشته‌ای فلسفه هنر فسلفه اقتصاد وبینار بین‌المللی فلسفه علم فلسفه سینما معرفی کشور


( ۲ )

نظر شما :