معرفی پایاننامه
جایگاه معرفت شناختی گزارههای اولی: بررسی تطبیقی آرا ارسطو و فارابی
یلدا آرایی دانشجوی ارتباطات دانشگاه تهران، با این پژوهشگر در خصوص اهمیت و چیستی رساله ایشان به گفتوگو نشسته است.
- مساله یا سوال اصلی رساله شما چیست و چه شد که این موضوع را انتخاب کردید؟
همه ما هر روزه با مسائل مختلف در زندگی مواجه میشویم و با پرسشهایی مواجه میشویم که باید پاسخِ صحیحی برای آنها بیابیم. ما در این امر، از استدلال استفاده میکنیم، یعنی مقدمات را به کار میگیریم تا به یک نتیجه برسیم و به پرسشِ خود پاسخِ صحیح بدهیم. در مسائلِ فلسفی نیز ما برای اثبات یا انکارِ یک امر از استدلال استفاده میکنیم.
از طرفی هر نتیجه از دل یک سری مقدمات به دست آمده است. این مقدمات یا اموری بدیهی هستند و یا اثباتهای جداگانهای برای خود دارند. پس مقدمات، اگر اموری بدیهی نباشند به وسیله مقدمات دیگر باید اثبات شود اما این سیر امکان ندارد که تا بی نهایت ادامه پیدا کند چون در این صورت هیچ مسئلهای به اثبات نخواهد رسید.
فیلسوفان یک تئوری در مباحث معرفت شناختی به نام مبناگروی دارند که طبق آن یک سری گزارهها نیازمند اثبات نیستند که به آنها گزارههای بدیهی میگویند، اما سوال دیگری که مطرح میشود این است که آیا در همین گزارههای بدیهی، گزارههایی هستند که رتبه بالاتری نسبت به سایرِ گزارههای بدیهی داشته باشند یا این که تمامی این گزارهها با یکدیگر هم عرض هستند؟
اندیشمندان در پی جواب این سوال به این نتیجه رسیدند که گزارههای بدیهی هم عرض نیستند و آنها به دو دسته اولی و ثانوی تقسیم میشوند. سوال بعدی که پیش میآید این است که آیا در بین گزارههای اولی که مبنای ذهن ما هستند، برتری وجود دارد و این گزارهها هم دارای رتبه بندی هستند؟ برخی اندیشمندان بر این باورند که در بین گزارههای اولی، یک گزاره برتری دارد و نامِ آن اول الاوایل میباشد. از نظر این متفکّران تمامیِ گزارههای بشری به اوّل الاوائل ابتنا دارند.
پرسش اساسی این رساله این است که، آیا این تئوری یک تئوری صحیح است و همه گزارهها مبتنی بر یک تک گزاره میباشد و در صورتِ صحّت این نظریّه، گزارهها به چه معنا به اوّل الاوائل ابتنا دارند و معنای ابتنا در این مسئله چیست.
- مهمترین نتایج حاصل از تحقیق شما چه بوده است؟
من به عنوان یک نقّاد وارد این حوزه شدم. از نظر من، باور به اوّل الاوائل یک باورِ اشتباه است و پذیرفتن این که گزارههای اولی مبتنی بر اول الاوائل میباشند یک عقیده اشتباه است چرا که اگر آن را بپذیریم دچار تناقض و پارادوکسهای مختلفی میشویم بلکه ما دستِ کم سه گزاره داریم که اینها همگی در یک رتبه قرار دارند و نمیتوان یکی از آنها را به عنوان اوّل الاوائل پذیرفت. این سه گزاره همان اصلِ تناقُض، هوهویّت و واقعیّت میباشند. در انتهای رساله به این نتیجه رسیدم که علم و معرفت ما به اصل تناقض، واقعیت و هوهویت نمیتواند معرفت گزارهای باشد و معرفت ما به این سه اصل، معرفتی پیشا مفهومی و پیشاگزارهای است. به بیانِ دیگر این اصول متعلق به ادراک ما نیستند بلکه سازنده ادراک ما هستند و هر فهمی مبتنی بر این اصول است.
- مهمترین دستاوردهای تحقیق شما چیست و در کدام قسمت صنعت و یا حتی جامعه کاربرد دارد؟
فلسفه رشته محض است و به همین علت نمیتواند در صنعت کاراییِ مستقیم داشته باشد اما در مباحثِ علومِ انسانی این موضوع قابل بحث است.
اول این که ما بسیار در جامعه جمله «هرکس عقیده خودش را دارد» و امثال آن را شنیدهایم. در تاریخِ فلسفه نیز میبینیم فیلسوفان نیز هرکدام نظر خودشان را در هر زمینهای داشتهاند، پس گویا نمیتوان فهمید کدام یک از این نظریّات درست و کدام غلط است. در این رساله مشخّص میشود این سخنان، سخنان درستی نیست. ما انسانها بر سر یک سری اصول انکار نشدنی مشترک هستیم و آن اشتراک در همین اصول اولیه است. این رساله نشان میدهد که ما با کثرت محض مواجه نیستیم و با رجوع و استفاده از این اصولی که به دست آمده میتوانیم سیستمی را طرّاحی کنیم که بر اساسِ آن به یک زبان مشترک دست پیدا کنیم.
دومین نکته مسئله پراکندگی آرا است که در فلسفه وجود دارد. در فلسفه ما شاهد نظم ریاضی وار نیستیم. بر اساس تئوری معرفت شناسی، فلسفه باید با یک نظم آغاز شود و ادامه پیدا کند. برای این کار ابتدا باید اصولی را به عنوانِ اصلِ موضوع بپذیریم و کار را آغاز کنیم. اما چنین چینشی برخلافِ ریاضیات در فلسفه دیده نمیشود. من در این رساله به دنبالِ این بودم تا نشان دهم برای انجامِ این کار، چه اصلِ موضوعهای اولیّهای را در ابتدا باید پذیرفت.
نکته سوّم این است که فلسفه مادر علوم انسانی است، و اگر بتوان چنین نظمی را در فلسفه ایجاد کرد، میتوان بقیه علوم انسانی را نیز بر اساسِ این الگو مدل سازی و طرّاحی کرد. هم چنین این موضوع باعث تسهیل در یادگیری این علوم نیز میشود. در ادامه وقتی علم منظم شود و پله به پله به انتها برسد، دانشجویان میتوانند نمایی کلی از آن علم و اصول آن را به دست آورند تا سریعتر وارد فاز نوآوری و پژوهش بشوند.
نظر شما :