دانشگاه تهران دیجیتال -۷؛
دکتر هادی خانیکی: گفتوگو در دانشگاه، گفتوگو از دانشگاه و گفتوگو با دانشگاه باید در دستور کار قرار گیرد/ مسئله اصلی در روابط عمومیها ضعف در مهارتهای گفتوگو است/ سرمایه اجتماعی در معرض اختلال و کاستی قرار دارد
در این نشست که با حضور سه تن از اساتید حوزه ارتباطات، رسانه و روابط عمومی برگزار شد، دکتر هادی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به موضوع «روابط عمومی؛ امکان و امتناع گفتوگو در شرایط افول سرمایه اجتماعی» به سخنرانی پرداختند که متن کامل سخنرانی ایشان به شرح ذیل است:
گمان میکنم همه ارتباطاتیها با یکدیگر هم نظر هستند که رسانه، شکل بوده و ارتباطات، محتوا است. به عبارت دیگر رسانه، تکنیک، فناوری و مهارتهای رسانهای چه در حوزه روابط عمومی، چه در حوزه روزنامهنگاری و چه در حوزه رسانههای جدید اگر بتوانند منجر به ارتباط شوند (منظور از ارتباط نوعی همگرایی، فهم مشترک از مسئله و تلاش مشترک برای حل مسئله است) و به راه حل دست یابند، موفق هستند. بر اساس تحقیقاتی که در ایران انجام شده و بنا بر مشاهدات و تجربیات اینجانب، مدعای بنده این است که چون جامعه ما به طور عام و جامعه دانشگاهی ما به طور خاص در معرض یک اختلاط سرمایهای بوده، به همین دلیل هم اختلالهای ارتباطی وجود دارد. اختلالهای ارتباطی را میتوان به یک نهاد ارتباطگر (که روابط عمومی است و در شکل جدید دیجیتالی شده)، تعمیم دهیم.
زمانی که صحبت از سرمایه میشود، میدانیم که نسبت به کالا موقعیت بالاتری دارد، قابل ذخیره و انتقال است. انواع سرمایه در دوران ما حداقل به پنج وجه مشخص تقسیم شده و در حال گسترش است. از دوران گذشته (قرن ۱۹) با سرمایه اقتصادی و سرمایه فیزیکی سروکار داشته و داریم. پس از آن سرمایه انسانی در قرن ۲۰ مطرح شد که انباشت دانش و تجربه بوده و به این اعتبار است که هر جامعهای دارای ثروتی میشود که ناشی از آموزش، تخصص، مهارت و… است. سرمایه سوم، «سرمایه اجتماعی» است که از اوایل قرن ۲۰ در حوزه اجتماعی و اقتصادی مطرح شد و مبتنی بر میزان اعتماد، تأثیر شبکههای اجتماعی، همیاری، قانون گرایی، امید به آینده و… است و پشتوانه برای دو سرمایه دیگر شد. سرمایه بعدی، سرمایه فرهنگی است که شامل تاریخ، سنت، تبار، ارزش، هنر و… میشود و سرمایه نمادین که به خلق افتخار و تعلق خاطر منجر میشود.
آنچه که امروزه با آن در جامعه مواجه هستیم و جامعه شناسان، اقتصاددانان، صاحب نظران سیاسی و ارتباطات هم به آن پرداختند، این مسئله است که سرمایه اجتماعی، در معرض اختلالها و کاستیهایی قرار گرفته و ما ارتباطگران نمیتوانیم با غفلت به آن بپردازیم. خوشبختانه سرمایه اجتماعی به صورت علمی در ایران سنجیده شده (حداقل در قالب مطالعات اجتماعی و پیمایشهای منظم و ادواری از سال ۱۳۷۹ درباره ارزشها و نگرشهای اجتماعی و فرهنگی و سرمایه اجتماعی صورت گرفته است)، و نشان میدهد که مسائل مهمی در ایران شکل گرفته و تغییرات گوناگونی به وجود آمده است. در این تغییرات که اشکال مختلفی دارد و جنبشهای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را نیز میسنجد، دو تغییر بسیار مهم است: ۱) ارزشهای فردی نسبت به ارزشهای جمعی رشد بیشتری کرده است ۲) ارزشهای مادی در برابر ارزشهای معنوی اولویت پیدا کرده است.
به عبارت دیگر در وضعیت آتی جامعه، که هر مخاطبی در هر محیطی، چه در شکل کلان و چه در سطح خرد آن، به سوی فردگرایی بیشتر و مادی شدن بیشتر حرکت کرده است. علاوه بر این دو تغییر عمده، تغییرات سرمایه اجتماعی در ایران یک تهدید بزرگ را نشان میدهد و آن حس زوال اجتماعی است که ابعاد مختلفی دارد: ۱) احساس تضعیف ارزشهای اخلاقی در جامعه ۲) احساس تضعیف و نابرابری در جامعه ۳) احساس بی اعتمادی عام ۴) احساس هراس از آینده.
زمینههای مهم اجتماعی است که سرمایه اجتماعی را در سطح کلان، در سطح میانی و در سطح خرد کاهش میدهد. پژوهشی در سال ۱۳۹۷ در دانشگاه تهران انجام شده که نشان میدهد ظرفیت سرمایه اجتماعی با شاخصههای قابل اندازهگیری در چه وضعیتی قرار دارد. سرمایه اجتماعی در سه سطح کلانِ پنداشت عمومی مردم از عملکرد نظام در رفع و حل مشکلات عمده کشور، پنداشت عمومی جامعه از درستی جامعه و ارزیابی از آینده تنزل پیدا کرده است. همچنین سرمایه اجتماعی را در سطح میانی سنجیده است؛ به این معنا که اعتماد سازمانی به دستگاههای رسمی دولتی یا حاکمیتی، وزارتخانهها و نهادهای تأمین کننده اقتصاد و سیاست و… اعتماد به گروههای شغلی و حرفهای و همچنین اعتماد به رسانهها سنجیده شد که متأسفانه در مقایسه با موج اول تنزل داشته است. سطح سوم سرمایه اجتماعی نیز در سطح خرد است؛ یعنی داوری عمومی مردم نسبت به خودشان که آن هم در وضعیت خوشایندی قرار ندارد. خوشبختانه در این میان، دانشگاه و مدرسه نهادهای اجتماعیای هستند که اعتماد بیشتری به آنها میشود. همچنین در اعتماد به گروههای شغلی و حرفهای به ترتیب معلمان، کارگران و پزشکان و استادان دانشگاهها در وضعیت بالاتری قرار دارند. در مجموع میتوان گفت که نه تنها وضعیت مطلوبی وجود ندارد، که حتی وضعیت کاهندهای نیز مشاهده میشود.
زمانی که چنین اتفاقی رخ بدهد، در حوزه ارتباطات به طور عام و روابط عمومی به طور خاص تأثیر خواهد گذاشت. جامعه در حال تکه تکه شدن و فرد گراتر شدن است. یکی از مهمترین مواردی که در چنین وضعیتی نیاز است، چسب اطلاعاتی و اتصال افراد، گروهها و نهادهای جامعه است. به همین دلیل با یک مسئله پارادوکسیکال و تناقضآمیز مواجههایم که از یکسو ارتباطات به سمت تضعیف و گسستگی در شکل گفتوگویی خود پیش میرود و از سوی دیگر، نیاز به ترمیم و تقویت آن وجود دارد. در هجده ماهی که جامعه ما مانند جهان درگیر مسئله اپیدمی کرونا بوده و هست، همه ما میبینیم که از یک طرف کرونا ما را به منزوی شدن، فاصله اجتماعی و فرار اجتماعی دعوت کرده و از سوی دیگر چنین دورشدنی ما را به ارتباطات دیجیتال سوق میدهد. در این وضعیت پارادوکسیکال، در یک پیوستاری قرار گرفتهایم که گمان میکنیم صرفاً با تقویت روابط دیجیتال و فناورانه میتوانیم جلوی ریزش اعتماد و گسیختگی را بگیریم و از طرف دیگر آن گسیختگیها حتی اجازه نمیدهد که ارتباطات فناورانه و دیجیتال نقش مؤثری داشته باشد.
چند سال گذشته تحقیقی توسط دفتر طرحهای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شده که مهمترین نشانههای تحول را در افکار عمومی این سه وجه میداند که در اثر کاهش سرمایه اجتماعی، میزان نارضایتی و گسترش دامنه نارضایتیها بیشتر شده است. دومین تغییری که در افکار عمومی آشکار شده هراس از آینده، ناامیدی و احساس ترس از آینده است که با شتاب در حال گسترش است. سومین عامل بسیار مهم این است که ارزشها و معیارهای عمومی که میتواند رفتارهای جمعی (اعتماد عمومی، همبستگی عمومی، همیاری) را تنظیم کند، به شدت کاهش پیدا کرده است.
مسئله ما در روابط عمومیها (چه در شکل دیجیتال و چه در شکل نهادی و سازمانی) ضعف در مهارتهای گفتوگو است. ضعف گفتوگو در سطح فرهنگی امکان فهم مشترک، شنیدن حرفها و پیامها، درست گفتن و انتقال پیامها را به شدت پایین آورده و این ضعف در فرهنگ گفتوگو در سطح اجتماعی به ضعف در نهادهای مدنی، تخصصی و شبکهای منجر شده است. همچنین انعکاس ضعف فرهنگی گفتوگو و ضعف نهادهای مدنی، تخصصی و شبکهای در وجه اجتماعی، به ضعف رقابت در سطوح مختلف علمی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی منجر میشود. بنابراین مسئولیتی که در برابر ما به عنوان روابط عمومی محیطهای دانشگاهی وجود دارد این است که گفتوگو در دانشگاه، گفتوگو از دانشگاه و گفتوگو با دانشگاه را در دستور کار قرار دهیم.
لازم به ذکر است؛ در نشست تخصصی دانشگاه دیجیتال و روابط عمومی دیجیتال علاوه بر دکتر هادی خانیکی، دکتر عباس قنبری باغستان، مدیرکل روابط عمومی دانشگاه تهران با موضوع «روابط عمومیها و گذار به دانشگاه دیجیتال (نسل پنجم آموزش)» و دکتر مهدی منتظرقائم، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با موضوع «رابطه عشق و نفرت روابط عمومی و شبکههای اجتماعی» به سخنرانی پرداختند.
نظر شما :