آیتالله قمی در گردهمایی اعضای هیأت علمی جوان دانشگاه تهران:
علوم انسانی در غرب با بحران مواجه است | اعتقاد به سرشت مشترک بشر به انسان توان مقاومت در برابر شرایط نامساعد اجتماعی را میدهد | در صورت پذیرش نشدن سرشت مشترک برای انسانها، بسیاری از مسائل علوم انسانی بیمعنا میشود
به گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران، آیتالله دکتر محسن قمی، استاد حوزه و دانشگاه و نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری در گردهمایی اعضای هیأت علمی جوان دانشگاه تهران که در جوار حرم مطهر رضوی در حال برگزاری است، در سخنانی با موضوع انسانشناسی، گفت: انسانشناسی از مسائلی است که برای هر انسان اندیشمندی مورد نیاز است و ارتباطی با رشتهای تخصصی فرد ندارد؛ زیرا همه ما در مرتبه نخست انسان هستیم، بعد مسلمان و سپس دانشجو یا استاد و سپس به رشته تخصصیمان شناخته میشویم.
دکتر قمی بیان داشت: انسانیت انسان مهم است و سپس این انسان است که تقسیم به زن یا مرد میشود؛ بر خلاف تفکر فمینیسم که از همان نخست زن و مرد جدا میبیند.
استاد حوزه و دانشگاه، ضمن تاکید بر ضرورت و فواید تخصص در رشتههای مختلف علوم، به برخی چالشهای آن نیز اشاره کرد و افزود: تخصص در یک علم احیاناً باعث غفلت از سایر ابعاد هستی میشود و حتی ممکن است که نداند نتیجه تلاشهای علمی و آثار تخصص او در چه زمینه مورد بهرهبرداری قرار گرفته است؟ در حالی که مهمترین وظیفه همه ما این است که خود را بشناسیم و به تعبیر گاندی، کسی که خود را نمیشناسد شناخت جهان چه نفعی برای او دارد؟
دکتر محسن قمی، با بیان اینکه انسانشناسی به پرسشهایی کلان درباره انسان بماهو انسان میپردازد، خاطرنشان کرد: در همه کتابهای آسمانی مهمترین وظیفهای که مطرح میشود این است که ای انسان خودت را بشناس. از نظر دین اسلام نیز بهترین علوم معرفت نفس است؛ که نوعی شناخت شهودی میباشد.
وی تصریح کرد: شناخت انسان در فلسفه، روانشناسی و جامعهشناسی، شناخت حصولی است ولی معرفت نفس عمدتاً بر دریافت حضوری تاکید دارد. شناختی که در حدیث «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» آمده است، شناخت مفهومی نیست بلکه شناخت شهودی نسبت به خود است لذا یک فرد میتواند ساعتها راجع به شناخت مفهومی انسان صحبت کند ولی ذرهای نسبت به شناخت شهودی نفس خود دریافتی نداشته باشد.
استاد حوزه و دانشگاه، از سرشت مشترک انسانها به عنوان یک مبحث مهم در انسانشناسی نام برد و بیان داشت: وقتی از سرشت مشترک انسان صحبت میکنیم، منظورمان صحبت درباره اشتراکات ظاهری و یا غرایز مشترک انسانها نیست؛ همچنین به معنای ذاتگرایی نیست، به این معنا که هدف انسان از قبل مشخص و مسیر او نیز مشخص و تخلف از آن نیز ناممکن باشد؛ بلکه منظور از سرشت مشترک انسانها این است که انسان مجموعهای از استعدادهای فراحیوانی و غیراکتسابی مانند تفکر، ایثار و عواطف متعالی دارد که غیراکتسابی هستند و کسی به ما یاد نداده است.
دکتر محسن قمی با بیان اینکه از نظر اسلام، انسان موجودی بالقوه پیشساخته و بالفعل میانتهی، و به نوعی استعداد محض است؛ افزود: انسان باید با تلاش خود این استعدادها را به تدریج تبدیل به فعلیت نماید و شخصیت خود را بسازد.
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به بیانی از شهید مطهری مبنی اینکه سه نوع انقلاب شامل انقلاب یک جامعه علیه جامعه دیگر، انقلاب یک فرد علیه جامعه و انقلاب یک فرد علیه خودش قابل شناسایی است، تاکید کرد: انقلاب یک فرد علیه خودش، در اسلام مورد تاکید فراوان است و در اصطلاح توبه یا جهاد نفس نامیده میشود؛ یعنی فرد علیه خودش انقلاب میکند.
دکتر محسن قمی خاطرنشان کرد: اگر قائل باشیم که بشر دارای سرشت مشترک است، میتوانیم در برابر تحمیل شرایط و مشکلات اجتماعی مقاومت کنیم. اعتقاد به سرشت مشترک بشر به انسان توان مقاومت و ایستادگی در برابر شرایط نامساعد اجتماعی را میدهد و او را از باور به جبر و تسلیم شدن در برابر شرایط میرهاند و انسان را سازنده تاریخ و نه ساختهشده آن معرفی میکند.
نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه اگر سرشت مشترک برای انسانها مورد پذیرش نباشد، بسیاری از مسائل علوم انسانی مانند حقوق طبیعی، رشد و ارزشهای عینی اخلاقی بیمعنا میشود؛ گفت: علوم انسانی در غرب با بحران مواجه است. بحران در یک علم یعنی اینکه یک علم از پاسخ دادن به پرسشهایی که برای آن وضع شده، عاجز باشد. محور و موضوع علوم انسانی، انسان است و اگر انسان را نشناسیم، چطور میخواهیم علوم انسانی داشته باشیم.
آیتالله قمی توضیح داد: علوم انسانی در غرب با بحران مواجه است چون موضوع این علوم انسان است اما آنان در تعریف انسان دچار اختلاف فراوان هستند و ثانیاً داور مورد توافقی برای حل اختلاف در تعریف انسان ندارند و ثالثاً وجود انسان را به زمان انعقاد نطفه تا لحظه مرگ محدود کرده و برش غیرواقعی به وجود انسان زدهاند و علاوه بر آن در همین دوران محدود نیز، انسان را تک بعدی مورد برسی قرار داده و ابعاد متنوع انسان مورد غفلت قرار گرفته است.
وی در پایان با بیان اینکه در دیدگاه اسلامی، علاوه بر محیط و وراثت، عوامل دیگری نظیر اراده انسان و همچنین عوامل ماوراءالطبیعی مانند دعا و شیطان و فرشتگان از عوامل مؤثر در شخصیت انسان هستند؛ بیان داشت: مشترک بودن همه انسانها در قواعد کلی منطق مانند معتبر دانستن شکل خاصی از استدلال و نیز برخی از مواد استدلال مانند امتناع اجتماع دو نقیض یا اصل علیت (بینش فطری) و نیز گرایش فطری انسانها به حقیقتجویی، زیبایی، عدالت و ارزشهای اخلاقی مشابه آن و نیز گرایش فطری به کمالطلبی و امور مشابه آن بیانگر اشتراک انسانها در امور متعددی است که از آن به فطرت یاد میشود.
نظر شما :