باورهای فرهنگی و رعایت اصول در مورد کار تیمی و شراکت
به گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران، یادداشت دکتر علی حسین رضایان را در ادامه میخوانیم:
"شریک اگر خوب بود، خدا هم برای خودش میگرفت! " / "یک دست صدا ندارد" / "تیم یعنی صداهای مختلف با یک قلب واحد"
استعارهها، اسطورها و ضربالمثلها در فرهنگ ما ایرانیان نقش اساسی و انکارناپذیری در پذیرش یا عدم پذیرش یک موضوع را به همراه داشته و دارد و چنان ریشه در فرهنگ ما دوانیده و ذهنیت ما را شکل داده است که ایجاد تغییر در این باورها زمان بسیار زیادی را میطلبد. همه ما با ضربالمثل: "شریک اگر خوب بود، خدا هم برای خودش میگرفت! " آشنا هستیم و این ضربالمثل توسط کسانی گفته میشود که تجربه و خاطره خوب و مثبتی از شراکت نداشتهاند. البته این ضربالمثل خیلی هم پر بیراه نیست؛ اگر به اطرافتان نگاه کنید، کسانی را مشاهده خواهید کرد که یا در شراکت ضرر کردهاند و یا معتقدند شریکشان بهش نارو زده و یا خیانت کرده است.
از طرفی در آموزههای دینی و اخلاقی ما به جمعگرایی و داشتن روحیه جمعی توصیه شده، برای مثال "دست خدا با جماعت است" یا "یک دست صدا ندارد" یا "اتحاد قدرت است" و … ولی فرهنگ کار تیمی و گروهی در کشور ما در مقایسه با کشورهای مثل ژاپن، آلمان و… نسبتاً ضیعف بوده و هست. البته در کشور ما، تعداد نمونههای ناموفق شراکت در مقایسه با نمونههای موفق شاید هم کمتر باشد.
در کشور ما برای شروع کار تیمی در یک کسبوکار ممکن است با مشکلاتی مواجه شوید که در دیگر کشورها کمتر بهوجود میآید و خیلی از افراد ریشه آن را در فرهنگ کشورمان میدانند. ولی آنچه که به تجربه بیان میشود نشان میدهد ما اصول شراکت موفق و مبانی اولیه کار تیمی را نیز نمیشناسیم و در انتخاب شریک و رسیدن به یک همکاری موفق، آنچنان که باید و شاید آموزشهای لازم را ندیدهایم و مهارتهای لازم را کسب نکردهایم. به هر صورت، در کارهای بزرگ و پیشرفته شراکت و همکاری تیمی و گروهی اجتنابناپذیر است.
برای مثال، طبق گفتهها و شنیدهها فرهنگ کار تیمی در کشور ژاپن فراتر از کار کردن صرف است. با همه اینکه در کشورهای توسعهیافته غربی نیز مفهوم تیمسازی وجود دارد، ولی تیمسازی در مدیریت ژاپنی مفهومی بسیار جامع و پربار است و آنها اعتقاد دارند انجام فعالیتهای غیرکاری مشترک نظیر صرف ناهار یا نوشیدنی منجر به تقویت پیوندهای تیمی و تسهیل فرآیند تیمسازی میشود.
فرهنگ کاری و سازمانی در ژاپن مملو از کارگران چند مهارته، به اشتراکگذاری اطلاعات و مهمتر از همه، کار تیمی است و این امر از خانه شروع میشود و در مدارس تا دانشگاه آموزش داده میشود و مورد تشویق قرار میگیرد و نتیجه آن را در سطح بینالمللی برای مثال در ورزش و صنعت (خیلیها اصلیترین دلیل موفقیتهای برندهای مانند تویوتا، نیسان، هوندا، پاناسونیک و سونی داشتن روحیه کار تیمی میدانند که در ملت ژاپن نهادینه شده است.) ژاپن به وضوح قابل مشاهده است.
اما سوال این است برای شراکت و یا همکاری کوتاه و یا بلندمدت در یک پروژه علمی، اجرایی، اقتصادی و … ما چه باید بکنیم؟ با چه کسانی شراکت یا همکاری کنیم؟ آیا اقوام نزدیک، دوستان گزینه خوبی برای شراکت و همکاری هستند؟ یا غریبهها و افرادی که نمیشناسیم گزینه بهتری میتوانند باشند؟ اصلاً هدف ما از مشارکت دادن دیگران در یک موضوع چیست؟ ممکن است هدف ما از شراکت برای باز کردن مغازهای باشد، یا خرید یک قطعه زمین، یک دستگاه خودرو و یا در ساختن یک باب خانه باشد، یا کار تیمی برای انجام یک آزمایش تحقیقاتی، انجام یک پروژه ملی باشد، یا راهاندازی کسبوکار نوپا باشد آنچه که مهم است این است که از چه کسانی و با چه ویژگی باید دعوت به مشارکت و همکاری کنیم؟ و چه مواردی را برای حفظ شراکت و کار تیم رعایت کنیم؟
به نظر میرسد در حالت کلی نسخه واحدی برای شراکت و یا کارهای تیمی و گروهی وجود ندارد که بتوان برای همه تجویز کرد تا برای همه افراد و در هر موقعیت مکانی و زمانی کاربرد داشته باشد. آن چه اهمیت دارد این است که اصول اولیه شراکت و کار تیمی را بدانیم و به آن عمل کنیم. اگر اصول اولیه شراکت را بدانیم و در انتخاب شریک یا هم تیمی درست عمل کنیم و به آنها پایبند باشیم سینرژی یا همافزایی جالب توجه و معنیداری را شاهد خواهیم بود.
انتخاب شریک، شبیه به انتخاب همسر است؛ اگر بدون شناخت کافی از خود و طرف مقابل، با عجله و بدون معیار و تبعیت کردن از اصول شراکت نسبت به انجام این کار اقدام ورزید، دیر یا زود به گروه کسانی خواهید پیوست که ازدواج یا شراکت را امری مذموم میدانند و آخر قصه با بدجنسی و خیانت یکی از شرکا یا طرفین تمام خواهد شد.
باید توجه کنیم شراکت با رفاقت بسیار متفاوت بوده و دارای اصول و قوانین خاص خود میباشد. لذا در ادامه به برخی از مهمترین اصول و شاخصههایی که در نوشتهها، نقل و قولها که در ارتباط با کار تیمی و شراکت در فرهنگ و ادبیات ما مورد تاکید قرار گرفته است اشاره میکنیم:
- "جنگ اول به از صلح آخر" تعارفها را کنار بگذارید. رک، صریح و شفاف باشید یا به قول ضربالمثل ترکی: "شرطی شوخومدا کساخ، خرماندا یابالاشمیاخ" (در موقع کشت شروط را مشخص کنیم تا موقع درو درگیر نزاع نشویم.).
- مکتوب کردن بجای حرف و قول شفاهی دادن ("کمرنگترین جوهرها از قویترین حافظهها ماندگارتر هستند".). فراموش نکنید حرف و سخن معمولاً دقیق نیستند و به راحتی تحریف میشوند.
- در حین دقیق و حسابگر بودن ("حساب به دینار بخشش به خروار") نسبت به تیمتان اعتماد داشته و خوشبین باشید (نیمه پر لیوان را ببینید).
- برای شریک یا اعضای تیمتان اهداف، اولویت و چشمانداز مشخص تعریف کنید.
- آرمان و آرزوی مشترک و همسویی بین اعضای تیم ایجاد کنید.
- در انجام تعهدات و ایفای نقش هر عضو نظارت دقیق داشته باشید و رودربایستی و محافظهکاری را کنار بگذارید.
- از روحیات و ویژگیهای شخصی شریک و یا هم تیمیتان شناخت کافی پیدا کنید (با افراد سودجو، فرصتطلب، حیلهگر و مکار، نادان و متعصب شراکت نکنید.)
- تیم یعنی صداهای مختلف با یک قلب واحد. انسجام و اتحاد قدرت است اما بدون وجود ارتباطات نزدیک، اتحادی وجود نخواهد داشت بنابراین برای حفظ تیم به سعه صدر، تحمل بالا و مدارا نیاز است.
- شرایط مناسب و برابری برای پیشرفت اعضای تیم فراهم کنید و اهمیت و احترام به افراد بر اساس انجام درست و به موقع نقش و وظیفه تعیینشده و ارزشآفرینی آن باشد و نه براساس سمت و جایگاه آن در سازمان.
- هرگز فراموش نکنید برای آنکه به موفقیت بزرگ برسید یک نفر، عدد بسیار کوچکی است لذا باید روحیه تیمی داشته باشید و از منافع زودگذر و آنی خود چشمپوشی و از خودگذشتگی کنید و از من به ما عبور کنید و نسبت به تیمتان وفادار و صادق بمانید و خیرخواه تک تک اعضای تیم و شریکتان باشید.
نظر شما :