نشست شب‌های فرهنگ با موضوع میراث‌فرهنگی و سلامت‌روان؛

دکتر پورحسین: میراث‌فرهنگی ما، الهام‌بخش، هویت‌ساز و آرامش‌دهنده است | باید به ریشه‌های خود برگردیم

۲۵ تیر ۱۴۰۲ | ۱۱:۳۰ کد : ۳۵۷۱۳ دیدگاه / گفتگو روانشناسی‌وعلوم تربیتی
تعداد بازدید:۲۵۰
دانشیار گروه روان‌شناسی دانشگاه‌تهران گفت: «اگر بخواهیم احساس سرزندگی و بهجت اجتماعی و فرهنگی داشته باشیم، باید به آن چیزهایی که موجب شده ما به ایرانی بودن و مسلمان بودن خود افتخار کنیم، برگردیم و آن چیزی نیست جز میراث فرهنگی که هویت‌ساز و آرامش‌بخش است.»
دکتر پورحسین: میراث‌فرهنگی ما، الهام‌بخش، هویت‌ساز و آرامش‌دهنده است | باید به ریشه‌های خود برگردیم

به گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران، دکتر رضا پورحسین در نشست «شب‌های فرهنگ» با موضوع میراث فرهنگی و سلامت روان، با تبیین ارتباط بین میراث ‌فرهنگی و سلامت ‌روان، اظهار داشت: «موضوع میراث فرهنگی و سلامت روان، یک بحث تقریباً بین رشته‌ای محسوب شده و درحوزه روان‌شناسی ‌اجتماعی مطرح می‌شود. در موضوع ارتباط میراث فرهنگی و سلامت روان، مقاله‌های زیادی داریم که بر اساس یافته‌های آنها، میراث فرهنگی تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر سلامت روان فرد و جامعه دارد. این ارتباط مسجل و مشخص شده است.»
وی ادامه داد: «مهم‌ترین مفهوم در حوزه سلامت روان، مفهوم سازش یا سازگاری است. مفهوم سازش در روان‌شناسی معنای خوبی دارد اما در اصطلاح عامیانه گاهی بار عاطفی خوبی ندارد. به عبارت دیگر همه مباحث روانشناختی در جهت کمک به آدم‌ها برای رسیدن به سازش، آن هم سازش نسبی است.»

این استاد روانشناسی با اشاره به مسئله هویت و نقش آن در سازگاری انسان، اظهار داشت: «خب سوال این است که چگونه می‌توان به سازش رسید؟ راه‌های زیادی مطرح می‌شوند. اما آنچه که ما را به سمت سازگاری نسبی و تعادل رهنمون می‌شود، هویت است. اما هویت چیست؟ در ادبیات روانشناختی، هویت علاوه بر اینکه شناسنامه انسان است، نوعی تمیزیافتگی و یکّه بودن را هم نشان می‌دهد. اگر تمیزیافتگی نباشد و همه مثل هم باشند، دیگر هویت شخصی و شناسنامه معنا ندارد.»
او توضیح داد: «معنای دیگر هویت به معنای مختصات انسان در موقعیت است، و آگاهی از هویت به منزله آگاهی از مختصات انسان در هستی، مختصات انسان در جهان طبیعت، مختصات انسان در گروه، قوم و از این قبیل است. آگاهی از موقعیت من در هستی به عنوان یک انسان و اشرف مخلوقات، نوعی هویت ناظر به وجود را به من می‌دهد. همچنین مختصات من در یک گروه اجتماعی. اگر در دوره تحصیلی به فردی بگوییم که شما چگونه آدمی هستی؟ او خواهد گفت که من نفر سوم کنکور هستم. چنین شخصی دارای هویت تحصیلی صریح و مشخصی است. یعنی او مختصات خود را در یک کلاس، در دانشگاه می‌داند. در ادبیات روانشناختی، هویت دارای جایگاه مشخصی است و اگر مبهم باشد، احساس آن در انسان به‌وجود نمی‌آید.»

دکتر پورحسین با اشاره به نقش هویت در تعلقات ملی و دینی خاطرنشان کرد: «به تعبیر روانشناختی، هویت انسان ناظر به گذشته، حال و آینده است. هویت کامل، آگاهی از مختصات خود در گذشته، در تبار، در شرایط حاضر و فهم آینده است. وقتی از یک دانشجوی دکتری سوال می‌شود که بعد از فارغ‌التحصیلی چه کار خواهی کرد، او ممکن است پاسخ دهد که نمی‌دانم! چنین فردی مختصاتی از آینده خود مثل شغل، ازدواج و … ندارد، یعنی هویت و هویت ناظر به آینده ندارد. نکته دیگر آن است که به دنبال مفهوم هویت، واژه تعلق مطرح می‌شود. هویت‌ها، تعلق می‌آفرینند. آگاهی از هویت اجتماعی، تعلق اجتماعی و فهم هویت سرزمینی و تاریخی، تعلق سرزمینی و وطنی می‌آورد. متأسفانه تعلق وطنی ما کاهش پیدا کرده است، تعلق سرزمینی حتی تعلق دینی و انقلابی ما کاهش پیدا کرده‌اند. دلیلش آن است که هویت ما نسبت به این مقوله‌ها کاهش پیدا کرده و آسیب دیده است.»

وی با تاکید بر نقش هویت‌ساز میراث فرهنگی، بیان کرد: «هویت، نقطه مشترک میراث فرهنگی و سلامت روان است؛ ضمن آنکه میراث فرهنگی، هویت‌ساز است. چرا هویت‌ساز است؟ دلیلش آن است که وقتی آدم‌ها به هویت می‌رسند و به آن آگاه می‌شوند، به آرامش می‌رسند، چراکه سازوکار تعادل‌جویی برپا شده و آدمی را به سمت تعادل می‌برد. یکی از جست‌وجوگری‌های انسان برای رسیدن به آرامش و سازش نسبی در زندگی، جست‌وجوی ریشه و تبار است. لزوماً این آرامش ناظر به آینده نیست، بلکه ناظر به گذشته نیز هست، ناظر به حال نیز هست. به همین دلیل هویت کامل در نتیجه اتصال به قبل، حال و آینده شکل می‌گیرد. ممکن است الان وضع خوبی داشته باشیم، مختصات خود را بدانیم، اما اگر تبار و ریشه خود را ندانیم، به همان میزان دچار نقص در سازگاری خواهیم بود.»

این استاد روانشناسی با بیان اینکه «میراث فرهنگی در نگاه ما منبع هویت است» ادامه داد: «آگاهی از میراث فرهنگی و نیز تکیه به آن، ما را به آرامش می‌رساند. البته گشتالت میراث فرهنگی به عنوان سرمایه، چنین هویتی را به انسان می‌دهد نه تک تک بناها و آثار. توجه به میراث و تراث فرهنگی چه کالبدی و چه غیرکالبدی از مایه‌های اصلی هویت بشری هستند. به همین دلیل کشورهایی که تبار فرهنگی و تمدنی ندارند، خیلی در تبارسازی و ریشه‌سازی خویش کوشش می‌کنند و سعی در مال خود کردن آدم‌ها، مفاخر، آثار و از این قبیل دارند.»

دکتر پورحسین تصریح کرد: «این موضوع را از منظر دیگر روان‌شناسی مطرح می‌کنم. روشی در روان‌شناسی بالینی به نام مرور خویشتن(Self-review) وجود دارد که به طور قابل ملاحظه‌ای علائم افسردگی را کاهش و شادمانی را افزایش می‌دهد. این روش از منطق نظریه «ارون تی بک» و «علامه اقبال لاهوری» اخذ شده است. در جایی سوال شد که نظر اقبال لاهوری چه ارتباطی با کاهش افسردگی دارد؟ من این روش را از فلسفه اقبال گرفته‌ام، در حالی که فلسفه اقبال در قالب شعر بیان می‌شود. اقبال دو ساحت را برای ساختن انسان و جامعه معرفی می‌کند؛ یکی ساحت خودی و دیگری ساحت بی خودی.»
او ادامه داد: «اقبال در اسرار خودی می‌گوید که اگر انسان در مرحله خودی، خود را به معنویت، شخصیت و علم تجهیز نماید، وقتی وارد جامعه (بی‌خود) می‌شود، الهام‌بخش و کاریزماتیک خواهد شد. به قول امروزی‌ها چنین شخصی که خود را تجهیز نموده، کاریزما پیدا می‌کند و آدم‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اقبال بر اساس این فلسفه، نظریه بازگشت به خویشتن را مطرح می‌سازد.»

رئیس دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران با تشریح نظریه بازگشت به خویشتن اقبال لاهوری، بیان کرد: «اقبال به این موضوع پاسخ می‌دهد که همه خیزش‌هایی که به هویت خود برمی‌گردند، بالاخره موفق می‌شوند و در طول تاریخ از آن خیزش‌ها به نیکی یاد می‌شود. همیشه آدم‌ها و ملت‌هایی که به ریشه و اصالت خود برمی‌گردند، مورد تحسین قرار گرفته‌اند. چرا چنین است؟ زیرا بازگشت به پایگاه امن هویت‌ساز، بازگشت به اصالت‌ها، منشأ آرامش و رهایی هستند. سوال این است که چرا در روش مرور خویشتن، افسردگی کاهش پیدا می‌کند؟ دلیلش این است که آدم‌های افسرده، خود و داشته‌های خود را فراموش کرده و از حرکت باز می‌ایستند. این روش، آنها را به ویژگی‌های درونی و بیرونی خویش، هوشیار می‌کند. اقبال می‌گوید هر چقدر آگاهی و هوشیاری انسان‌ها نسبت به خویشتن افزایش پیدا کند، پاسخ‌های او واقعی‌تر خواهد بود. او در اسرار خودی، بر اساس نظر خود، سفارشی هم به جهان اسلام دارد و آن را به بازگشت به خویشتن دعوت می‌کند تا از خواب گران برخیزد و به داشته‌های خود اعتماد نماید تا به آرامش برسد.»

دکتر پورحسین با اشاره به الهام‌بخش بودن ایرانیان و فرهنگ ایرانی و نقش میراث فرهنگی در این امر، توضیح داد: «جالب است که آگاهی و هوشیار شدن به یافته‌های درونی و بیرونی از حوزه و گستره فردی به گستره فرهنگی و تاریخی هم سرایت می‌کند. یعنی شما هر چقدر به خودتان برگردید و خود را تجهیز کنید حتی با خاطره‌ها و گنجینه‌ها، الهام‌بخش خواهید بود. اینکه ما ایرانی‌ها به لحاظ فرهنگی و تمدنی الهام‌بخش هستیم، حتماً به دلیل میراث فرهنگی ماست. باید متوجه باشیم که با بازگشت به خود، بازگشت به هویت و به شناسنامه خود، به وجوه تمایز یافته چه مادی و چه غیرمادی خود، به آرامش و سازگاری خواهیم رسید. میراث فرهنگی به دلیل ارجاع انسان به ریشه‌ها چنین آرامشی را فراهم می‌سازد. من فکر می‌کنم کسانی که آگاهی بیشتری از میراث ایران زمین داشته‌اند، از سلامت روان بهتری برخوردارند.»

این استاد روانشناسی در پایان اظهارات خود خاطرنشان کرد: «اقبال نیز ما را به بازگشت به خویشتن فردی و گروهی دعوت می‌کند. میراث فرهنگی چنین حیثیت و شأنی دارد که هویت‌ساز است. اگر بخواهیم احساس سرزندگی و بهجت اجتماعی و فرهنگی داشته باشیم، به نظر من قبل از هر چیز باید به ریشه‌های خود برگردیم. برگردیم به آن چیزهایی که موجب شده که ما به ایرانی بود خود و به مسلمان بودن خود افتخار بکنیم. میراث فرهنگی هویت‌ساز است، اگر به خوبی فهم شود، پایگاه امن تاریخی و فرهنگی خوبی است. توجه به مؤلفه‌های فرهنگی و تمدنی، توجه به داشته‌ها، توجه به ویژگی‌های درونی و بیرونی تمدنی، هویت‌ساز و آرامش‌بخش است.»

کلیدواژه‌ها: شب‌های فرهنگ سلامت روان


( ۱ )

نظر شما :