رئیس مرکز فناوریهای دیجیتال دانشگاه
هدف برنامه تحول دیجیتال دانشگاه تهران گذار به یادگیری الکترونیک است
دکتر سید امید فاطمی از اسفند ۱۳۹۴ رئیس مرکز آموزشهای الکترونیکی دانشگاه تهران شد. وی از اواخر سال ۱۳۹۸، و پس از تجمیع دو مرکز فناوری اطلاعات و مرکز یادگیری الکترونیکی، ریاست مرکز فناوریهای دیجیتالی دانشگاه را بر عهده گرفت. با تجمیع این دو مرکز که با آغاز شیوع بیماری کرونا در کشور همزمان شد، ظرفیت فناوری دیجیتال برای پشتیبانی از یادگیری الکترونیکی دانشگاه در دوران تعطیلی کلاسهای حضوری چند برابر شد و از همان هفته اول شیوع کرونا با مدیریت ایشان در چند ماه کارهای اساسی در حوزه یادگیری الکترونیکی صورت پذیرفت. مشروح گفتگوی کارشناس روابط عمومی با رئیس مرکز فناوریهای دیجیتال دانشگاه تهران به شرح ذیل است.
-آقای دکتر همزمان با آغاز کار شما در مرکز فناوریهای دیجیتال دانشگاه در سال ۱۳۹۸ از اجتماع یادگیری و یادگیری الکترونیکی به جای آموزش الکترونیکی سخن گفتید. منظور شما از یادگیری الکترونیکی چیست؟
زمانی که رئیس مرکز آموزشهای الکترونیکی شدم کارهای بسیار خوبی در مرکز انجام شده بود و جز اولین مراکز آموزش الکترونیکی کشور بود که دورههای کارشناسی ارشد مجازی را انجام میداد و از سال ۱۳۸۶ تا به حال در ۱۱۸ رشته کارشناسی ارشد دورههای مجازی برگزار کرده است.
کارهای خوبی در زمینه اجرای آموزش الکترونیکی انجام شده بود. با ابلاغ حکم من در مرکز دو مأموریت از من خواسته شد: ۱- بالا بردن کیفیت دورهها، چون در بحثهای زیرساختی و کمّی کارهای خوبی انجام شده بود و حتی در حوزه کیفی هم کارهای خوبی انجام شده بود و مأموریت دوم این بود که نقش مرکز در یادگیری الکترونیکی دانشگاه روشن شود. اینکه آیا نقش مرکز صرفاً نقش پشتیبانی فنی است و یا بهبود و پیشبرد یادگیری الکترونیکی در دانشگاه تهران است. برای این هدف کار بسیار جدی که در مرکز به کمک دوستان انجام دادیم روشنکردن و تبیین مفهوم یادگیری الکترونیکی بود. تاکید من از این به بعد بر یادگیری الکترونیکی نه آموزش الکترونیکی است. این دو کلمه کاملاً با هم تفاوت دارند. زمانی منظور از آموزشهای الکترونیکی این بود که همان آموزش سنتی و سر کلاس به صورت اینترنتی انجام شود. آموزش فرایندی برنامهریزی شده برای تحقق یادگیری است، اما یادگیری فرایندی است که در یادگیرنده اتفاق میافتد و باعث تغییرات رفتاری در یادگیرنده میشود. توجه شود که ترجمه درست e-learning یادگیری الکترونیکی و نه آموزش الکترونیکی است. پس اولین کاری که دنبالش بودیم این بود که ما این مفهوم را جا بیندازیم. این مفهوم معنایش این نیست که به فناوری فقط به عنوان ابزار نگاه شود، بلکه باید کاری کنیم که از فناوری استفاده شود تا پارادایم جدیدی ایجاد شود و در درجه اول دانشجو و بعد همه کارمندان و بعد همه استادان یادگیرنده باشند، یعنی؛ به کمک فضای دیجیتال، دانشگاه تبدیل به یک سازمان یادگیرنده دیجیتال شود. در دنیا e-learning با یادگیری بهبودیافته با فناوری (Technology Enhanced Learning) پیوند خورده است. پس اولین کاری که انجام شد از هیأترئیسه درخواست کردیم اسم مرکز از آموزشهای الکترونیکی به یادگیری الکترونیکی تغییر کند که قدم مهمی بود. گام بعدی این بود که یادگیری الکترونیکی را تعریف کنیم. یادگیری الکترونیکی چیست؟ ما میگوئیم فناوری اطلاعات، همه با این مفهوم آشنا هستیم و در زندگی روزانه ما هم وجود دارد وقتی میگوئیم e-learning یعنی به کمک فناوری، یادگیری را تغییر دهیم. تکنولوژی دو بعد دارد: زمانی تکنولوژی را به عنوان ابزار میبینیم و زمانی به عنوان توانمندساز (enabler) که با وجود تکنولوژی، دنیای جدید و روش کسب و کار جدیدی ایجاد میشود. قبلاً کسب و کار به گونه دیگری بود، در حال حاضر در فضای دیجیتال بحث پرداخت برخط online payment و یا سفارش برخط online ordering به میان آمد. روشها و در واقع تفکر عوض شد. e- learning هم همین است و یک پارادایم و فکر جدید است. حالا تکنولوژی را داریم، چگونه برای یادگیری بهتر از آن استفاده کنیم. تصوری که در دانشگاه داشتیم این بود که آموزش الکترونیکی، یعنی اینکه استاد پای کامپیوتر از طریق اینترنت با وبکم و میکروفون با دانشجو حرف بزند. این غلط است. اگر هم به تعبیری درست باشد، یک قسمت کوچک از یادگیری الکترونیکی است. اسم این کار ویدئوکنفرانس یا مکالمه تصویری است. یا به عبارت بهتر این است که ما به صورت سنکرون یا همزمان ارتباط ایجاد کردهایم که همزمان قسمتی از یادگیری هم صورت میگیرد، اما شعارe-learning هر کسی، هر زمانی، با هر وسیلهای، هر جایی و در هر فرصتی است. این شعار با روش قبلی در تناقض است. اصل تعریف e-learning این است «استفاده از اینترنت برای دسترسی به محتوای آموزش؛ تعامل با محتوا، مدرس، سیستم، دیگر یادگیرندگان و کمکگرفتن در حین فرایند یادگیری برای به دستآوردن دانش و ساخت معنا و پیشرفت در موضوع». در ورای این تعریف چهار مؤلفه وجود دارد که همیشه من از آنها سخن گفتهام و خوشبختانه جا افتاده است. پس یادگیری الکترونیکی چهار رکن دارد: محتوامحور، فعالیتمحور، دانشجومحور و شبکهمحور است. همه اینها پارادایمهای جدید و با روش سنتی متفاوت است. میتوان گفت ۸۰ درصد کلاسهای حضوری ما استادمحور و غیرفعال است. شبکهمحور و فعالیتمحور (حداقل با حضور استاد) نیست و مباحثه در آن وجود ندارد و اگر وجود دارد، بسیار کم است. استاد باید به این مسائل توجه داشته باشد وگرنه موفق نخواهد بود.
این موضوع را با این تعبیر میگویم: یادگیری را باید مفیدش کرد: (م) محتوامحور (ف) فعالیتمحور (ی و د) یادگیرنده و دانش پذیرمحور و (ش) شبکهمحور. در این صورت یادگیری عمیق ایجاد میشود و برای دانشجو میماند. در این زمینه ما در چند سال اخیر بسیار کار کردهایم، اما جاانداختن این موضوع خیلی سخت بود، چرا که روش سنتی شکل گرفته بود. تا اینکه کرونا ما را مجبور کرد که کلاسها را به صورت غیرحضوری برگزار کنیم.
- وارد بحث کرونا شدید. دانشگاه در همان هفته اول آموزش الکترونیکی را آغاز کرد و از فضای سنتی که شما فرمودید وارد فضای مجازی شد. چطور استادان و دانشجویان با این مساله کنار آمدند و اینکه آیا به نظر شما آموزش الکترونیکی انجام شد یا یادگیری الکترونیکی؟
با شیوع کرونا و تعطیلی کلاسهای حضوری استادان مجبور شدند دروس خود را غیرحضوری برگزار کنند و برخی از استادان این پارادایم را قبول نداشتند. بنابراین، با ابزارها و روشهای مختلف (مثلاً واتساپ، اسکایپ و …) آموزش غیرحضوری را شروع کردند، اما کمکم با مشکلاتی مواجه شدند. اینکه دانشجو را نمیدیدند و نمیدانستند که در کلاس شرکت میکند یا خیر و آیا دانشجو اینترنت مناسب در اختیار دارد یا خیر. برخی ابزار مناسب نداشتند و برخی هم فقط مکالمه صوتی با دانشجو داشتند. لذا استاد به این فکر افتاد که از همان درسها یا پاورپوینتها فیلم و صوت تهیه کند و در اختیار دانشجو قرار دهد. این قدم بسیار بزرگی بود.
این همان قدم اول تهیه محتوا بود. شاید بگویید کلاس هم همان محتوای استاد است و قبلاً هم داشتیم. این درست است. تدریس استاد محتوای مناسبی برای یادگیری است، اما در این حالت وقتی محتوا را در اختیار دانشجو قرار میدهیم،. هر زمانی که دانشجو احساس کند وقت مناسب برای یادگیری است از آن استفاده میکند. دوم اینکه اگر با یک بار مطالعه یادگیری اتفاق نیفتاد، امکان تکرار وجود دارد و سوم اینکه دانشجو فرصت فکرکردن و تأمل دارد. در حالی که در روش سنکرون یا همزمان دانشجو فقط شنونده است. در کلاس حضوری امکان و فرصت فکرکردن وجود ندارد و ابهامات برطرف نمیشود و مطالب لحظهای وارد فکر دانشجو میشود. درواقع همه آن چیزی که من میخواهم بگویم در این جمله نهفته است: «یادگیری بعد از تأمل صورت میگیرد». دانشجو باید فرصت فکرکردن داشته باشد. مطالب را ببیند؛ بشنود و بخواند. سپس فکر کند و مطالب جدید را به مطالب قبلی پیوند بزند.
برگردیم به بحث قبلی، استادان به سمت تهیه محتوا و ضبط آن رفتند، اما بعد از شکلگیری محتوا تجربه بعدی استادان این بود که در سایت فعالیت ایجاد کنند. اینکه اطمینان حاصل کنند که دانشجو فعال است. مطالب را میبیند. لذا تمرین و سوال در سایت قرار دادند و این باعث شد دانشجو فعالیت کند. تعامل شکل گرفت. توصیه ما این بود که کلیپها دهدقیقهای باشند و بعد از آن از دانشجو خواسته شود که راجع به آن فکر کند و نظر دهد. همه اینها به صورت آسنکرون یا غیرهمزمان برگزار شد. مرحله بعد امتحان گرفتن بود که هم به یادگیری و هم سنجش یادگیری کمک میکند. حالا ما در مرکز باید این فرایند را به الگو تبدیل کنیم.
- آیا میتوان گفت شما یادگیری الکترونیکی را به سنتی ترجیح میدهید؟
بحث من این است که یادگیری چهار رکن دارد که ربطی به حضوری و غیرحضوری ندارد. اگر در کلاس حضوری این چهار رکن رعایت شد، بحثی نیست و یادگیری عمقی اتفاق افتاده است. بحث اصلی این است که یادگیری عمقی بعد از تأمل و با فعالیت شکل میگیرد، اما بنده معتقدم یادگیری الکترونیکی مؤثرتر است، چرا که در این نوع یادگیری این چهار رکن بهتر انجام میشود. میتوانم محتوا تهیه کنم و در اختیار دانشجو قرار دهم. مثل محتوای ویدئویی و سپس از دانشجو در محیط اینترنت فعالیت بخواهم. به عنوان نمونه نمرهای که من در این ترم به دانشجو دادم شامل ۱۲۰ فعالیت بود. شاید یک فعالیت سهدقیقه و یکی دهدقیقه باشد. یادگیرندهمحوری و شخصیسازی مزیت دیگر است. استاد دیگر ستاره صحنه (Sage on the Stage) نیست، بلکه راهنمای دانشجو (Guide on the Side) است. تحقق اینها در یادگیری حضوری خیلی سخت است البته نمیگویم محال است. شکلگیری اجتماع چهارمین مزیت است؛ تالارهای گفتوگو که دانشجویان سوالهای خود را مطرح میکنند و استاد پست میگذارد و نظرخواهی میکند. همه دانشجویان با هم مباحثه میکند، اما معایب این نوع یادگیری مربوط به انسان بودن ما و نیازهای ویژهای است که انسان دارد. نیاز به ارتباط چهره به چهره و در میان جمع بودن که امکان حذف ندارد و باید وجود داشته باشد.
- اگر بخواهیم به صورت کمّی ارزیابی کنیم چه زمانی میتوانیم بگوییم یادگیری الکترونیکی اتفاق افتاده است؟
استفاده از فضای اینترنتی چند سطح دارد: اگر بین صفر تا ۳۰ درصد فعالیتها الکترونیکی و باقی حضوری باشد web assisted learning (و نه ایلرنینگ) صورت گرفته است. اگر ۳۰ تا ۷۰ درصد فعالیتها الکترونیکی بود blended learning یا یادگیری تلفیقی و اگر ۷۰ درصد به بالا الکترونیکی باشد آنگاه e-learning خواهد بود. پس همانطور که ملاحظه میکنید در یادگیری الکترونیکی قرار نیست که تعامل حضوری صفر شود و حتی تا ۳۰ درصد هم میشود ارتباط حضوری داشت. ما در یادگیری الکترونیکی اعتقاد نداریم که حضور صفر شود.
اما توصیه ما این است که ۷۰ درصد مطالب به صورت الکترونیکی باشد که البته در حال حاضر که کرونا شیوع دارد ارتباط حضوری هم خیلی سخت است.
- در جایی که یادگیری الکترونیکی مؤثرتر است جلسات حضوری چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟
من شبیه این سوال را از معاون ادکس (edX) پرسیدم؛ شرکتی که فلسفه آن فعالیتمحور بودن است. اگر دورههای ادکس را ببینید این را خواهید دید ( www.edx.org ). پرسیدم شما که معتقد هستید یادگیری در ایلرنینگ اتفاق میافتد. چرا الان در این همایش حاضر شدید و به صورت حضوری سخنرانی میکنید. پاسخی که به من دادند این بود که من برای یاددادن اینجا نیستم، بلکه برای گفتوگو و مراوده اینجا هستم. استاد علاوه بر صرف یاددادن، الگوی اخلاق، منش و دوستی و خیلی چیزهای دیگر هم هست و نباید اینها را از دست داد.
- درجایی گفتهاید که برای رسیدن به یادگیری الکترونیکی و در و درواقع رسیدن به اجتماع یادگیری به خصوص در دوران کرونا که غیر قابل اجتناب است نیاز به چند رکن است از جمله استاد دیجیتال، دانشجوی دیجیتال و غیره. چطور به این هدف خواهید رسید؟
بله مخصوصاً در این زمان ناگهان از آموزش حضوری به غیرحضوری رسیدیم. پس باید به سمت آمادهسازی برویم. ترم گذشته تجربه اقتضایی و تجربی داشتیم، ولی ترم بعد نباید این طور باشد. من چهار رکن میبینم: اولین رکن استاد است و باید مهارت استاد را ارتقا دهیم. خوشبختانه بسیاری از استادان، خود، دنبال یادگیری و مهارتهای لازم هستند و ما هم کلاسهایی را برگزار کردیم که مطالب را به اشتراک گذاشتیم، ولی باید کار نظاممند و سیستماتیک انجام دهیم. رکن دوم دانشجوست که به صورت مختصر در سایت، اطلاعات و آموزشهایی را قرار دادیم تا دانشجو در این حوزه تقویت شود. حتی در حوزه مدیریت زمان و هم در حوزه فنی مطالبی آماده کردیم و در اختیار دانشجویان قرار دادیم. البته وقتی استادان توانمند شوند برای دانشجو هم کمککننده خواهد بود. رکن بعدی هم کارشناسان و دستیاران هستند که تیم کمککننده و یا دستیار استاد خواهند بود. استاد باید کنار خودش دستیار داشته باشد که در زمینههای فنی میتواند از استاد جلوتر هم باشد. دستیاران فنی و آموزشی. رکن چهارم هم مدیران و تصمیمگیران هستند. مدیران ما روز سوم اسفند تصمیم بسیار مهمی گرفتند و دانشگاه از همه در این خصوص جلوتر بود. اینکه به سمت یادگیری الکترونیکی برویم و آموزش تعطیل نشود. خوب این نیازمند این است که مدیر فرایند یادگیری الکترونیکی و ابزارهایی که باید در اختیار استاد، دانشجو و کارشناس باشد را بشناسد. همه اینها در مجموع اجتماع یادگیری را شکل میدهد. ما میخواهیم بگوییم که در دنیای دیجیتال همه یادگیرنده هستند و اجتماع یادگیری بسیار ضروری است و پیشبینی آینده یادگیری، یادگیری اجتماعی است.
- شبکه شعاع در سال ۱۳۹۷ رونمایی شد. در حال حاضر در چه مرحلهای است و در شرایط حاضر چقدر میتواند کمککننده باشد؟
سوال بسیار خوبی است و دقیقاً برمیگردد به اجتماع یادگیری. متأسفانه وقتی شبکه علمی آموزشی عالی (شعاع) در سال ۹۷ رونمایی شد به دلایلی استفاده از آن را دنبال نکردیم که مهمترین دلیل آن آماده نبودن برای استفاده از این شبکه است. برای استفاده از هر چیزی آمادگی لازم است از جمله این شبکه که آمادگی و بلوغ کافی وجود نداشت و بنابراین تصمیم گرفته شد استفاده نشود. به تدریج برنامهریزی برای استفاده از شبکه یادگیری دانشگاه در حال انجام است. به عنوان مثال از استادان و دانشجویان اکنون خواستهایم که در این شبکه موضوع یادگیری در ترم آینده را به بحث بگذارند.
شبکه اجتماعی چند خصوصیت دارد: اول اینکه افراد پروفایل داشته باشند و خود را معرفی کنند، توانمندیها، علاقهها، مهارتهایشان را در معرض دید قرار دهند و افراد دیگر را با جستجو بتوانند پیدا کنند. خصوصیت دوم این است که در موضوعاتی که در شبکه اجتماعی قرار داده میشود مشارکت داشته باشند. مثلاً با دوستان به اشتراک بگذارند. کامنت بگذارند و یا اینکه ابراز علاقه کنند و نمره دهند. سوم اینکه در شبکه اجتماعی بتوانند گروههایی را بر مبنای علاقه خود شکل دهند و بهتر اینکه سیستم هم به آنها پیشنهاد دهد و یا اینکه دنبالکننده باشند. از چهارم شهریور مطالبی را برای یادگیری الکترونیکی به اشتراک میگذاریم و از همه اعم از استاد، دانشجو و کارشناس میخواهیم که rate (ارزیابی) کنند و کامنت بگذارند. این شروعی برای استفاده از شبکه اجتماعی تعاملی است و بعد به اجرای سایر مراحل خواهیم رسید.
- با ادغام مرکز فناوری اطلاعات و مرکز آموزشهای الکترونیکی شما مأموریت مرکز جدید را تحول دیجیتال عنوان کردید منظور از تحول دیجیتال به خصوص در دانشگاه چیست؟
مرکز فناوریهای دیجیتالی دو مرکز زیرمجموعه دارد که قبل از آذر ۱۳۹۸ مجزا بودند. مرکز فناوری اطلاعات و مرکز یادگیری الکترونیکی که تجمیع شدند. برای تحول دیجیتال یا دانشگاه دیجیتال دو رکن لازم است که در این دو مرکز شکل گرفت. رکن اول کارهای زیرساختی و سامانهای است و رکن دوم کارهای پارادایمی است که در این دو مرکز شکل گرفته بود. با تجمیع دو مرکز، مرکز جدیدی به نام مرکز فناوریهای دیجیتالی تشکیل شد که هدف آن حرکت به سمت به کارگیری فناوریهای دیجیتال برای جریانسازی در تمام کسبو کارهای دانشگاه است، چه کسب و کارهای اصلی یا core business و چه کسب و کارهای پشتیبانی یا support business، یعنی؛ یادگیری و آموزش، پژوهش و فناوری از یک طرف و کارهای اداری،مالی به همراه سایر کارهای دانشگاه باید دیجیتالی شود. مأموریتی که دانشگاه از ما به عنوان مرکز دیجیتال میخواهد این است است که به حوزه تکنولوژی و تحول دیجیتال به عنوان توانمندساز نگاه کند نه به عنوان ابزار و به این ترتیب موجب خلق ارزشهای جدید در دانشگاه شود.
برای اینکه مدیریت دانش در دانشگاه اجرا شود (مدیریت به معنی تامینکردن، پردازش، در اختیار گذاشتن و به اشتراک گذاشتن) یک سری لایه نیاز داریم که با جمعشدن آنها دانش شکل میگیرد. ابتدا لایههای زیرساختی است و بعد لایههای سامانهای. مثلاً اتوماسیون شکل بگیرد. فرایند بعدی ذخیرهسازی اطلاعات است. اینکه به اطلاعات توجه کنیم و در کنار همه اینها مدیریت دانش به مفهوم اینکه اطلاعات تحلیل شود و در دسترس قرار بگیرد و در مرحله بالاتر شبکه تعامل علمی روی آنها صورت بگیرد. برای رسیدن به این تحولات اسم مرکز یادگیری الکترونیکی هم تغییر کرد و به مرکز مدیریت دانش و یادگیری الکترونیکی تغییر نام داد که بیشتر کارهای مدیریت دانش دست این مرکز است و کارهای مدیریت و کارهای فناوری اطلاعات بر عهده مرکز فناوری اطلاعات است. ان شاء الله با کمک همه اعضای دانشگاه، استاد، دانشجو و کارمند بتوانیم به سمت تحول دیجیتال حرکت کنیم.
- فعالیت مرکز را در دوران کرونا چگونه ارزیابی میکنید؟
هم بازخوردهایی مثبت و هم منفی داشتهایم و از آنجا که ما بیشتر با استادان در ارتباط هستیم، برخی از استادان از امکانات و شرایط راضی هستند و برخی هم گلایههایی داشتند. البته از صنف دانشجویی هم درخواست برای جلسه داشتند که استقبال میکنیم.
در این خصوص باید کار آماری انجام میشد که معاونت آموزشی و دانشکده روانشناسی انجام دادند که در مجموع در بخش استادان حدود ۷۰ درصد راضی و ۳۰ درصد ناراضی بودند و در قسمت دانشجویان هم ۵۰ درصد مطلوب و ۵۰ درصد نامطلوب ارزیابی کردهاند. قطعاً نقایص و نقاط مثبتی هم وجود داشته است. هنر ما این است که برای ترم مهرماه نقایص را برطرف و نقاط مثبت را تقویت کنیم. در این مدت در حال برنامهریزی بودیم و باید کمک سایرین را هم داشته باشیم. چهارم شهریور برنامههای خود را در قالب پستهای شبکههای اجتماعی اعلام میکنیم تا استادان و دانشجویان نظر بدهند تا بتوانیم نقایص را برطرف کنیم و ترم خوبی پیش رو داشته باشیم.
من امیدوارم با کمک هیأترئیسه که توجه خوبی هم دارند ترم خوبی را پیش رو داشته باشیم. دیتا سنتر ما تقریباً دو برابر شده، یعنی؛ منابعی که از طرف دانشگاه به ما اختصاص داده شده تا سرورها و منابع خود را تقویت کنیم در سه ماه اخیر دو برابر شد. سرور فعلی ما در نیمسال گذشته مشکل جدی نداشت در حالی که تا ۲ هزار کاربر به صورت زنده همزمان داشتیم. ما سرویسها را پایش و مشکلات را رصد میکردیم. الان این منابع دو برابر شده و اگر درست مدیریت شود، میتوانیم حتی در اختیار سایر دانشگاهها هم قرار دهیم.
زیرساختها را تقویت کردیم. نرمافزارها و فکر ابزارها تقویت شدند و دانشجویان و استادان فرایند را یادگرفتند. استادان در کارگاهها شرکت کردند و همه اینها کمک میکند ترم آینده ترم بسیار خوبی داشته باشیم تا جایی که تجربه دانشگاه تهران را در دنیا منتشر کنیم. هرچند همین مقدار عملکرد ما در زمان کوتاه قابل دفاع بود.
- دورکاری مساله دیگری بود که در این ایام برای استادان و کارمندان ضروری تشخیص داده شد در این حوزه چه برنامههایی انجام شد؟
یکی از مشخصههای دانشگاه دیجیتال، مدیریت عملکرد بر مبنای کار است نه بر مبنای حضور. این همان بحث توانمندساز در مقابل صرف ابزار است. زمانی دیجیتالیبودن صرفاً یک ابزار بود و زمانی تفکر عوض میشود. حرکت به سمت دیجیتال فقط ابزار نیست و تفکر باید تغییر کند. کسب و کار دیجیتال بر مبنای کار است نه بر مبنای ساعتهای حضور یا کارت ساعتزنی. دانشگاه به ما در مرکز دیجیتال مأموریت داد که روی دورکاری کار کنیم و ما هم یک سری کارها را در این راستا انجام دادیم. یکی از کارهایی که برای استادان انجام دادیم این بود که دفتر مجازی برای استادان ایجاد کردیم. ما برای دورکاری طراحیهایی انجام دادیم که بعضی از آنها انجام شده است.
- در پایان اگر سخن دیگری را ضروری میدانید.
دانشگاه سازمان دانشی است و کارمند کسی است که کار فکری میکند. بنابراین کارمندان دانشگاه تهران باید فکرکردن و کار علمیکردن را جدی بگیرند و ما در مرکز به این هدف کمک میکنیم. درواقع دیجیتال میتواند در این زمینه هم کمککننده باشد.
*این مصاحبه در شماره اخیر دوماه نامه مدت، ارگان روابط عمومی دانشگاه تهران، منتشر شده است.
نظر شما :