دکتر سعید روحانی: باید به دنبال تدوین سند ملی «تحلیلگری داده» در کشور بود/ اگر تحلیلگری کسب و کار و تحلیلگری داده انجام شود، نیازی به این همه «کمیسیون» و «کمیته» برای تصمیمگیری نیست
با توجه به اهمیت این موضوع، سید علی موسوی، دانشجوی مقطع کارشناسی رشته ارتباطات و علوم اجتماعی، با دکتر سعید روحانی، دانشیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، در خصوص حوزه نوین تحلیلگری کسب و کار و تحلیلگری مبتنی بر داده به گفتوگو پرداخته است.
بهعنوان نخستین پرسش بفرمائید چه مسألهای ما را ملزم میکند تا بر حوزه تحلیلگری کسب و کار تمرکز کنیم؟ به طور کلی زیست بشر در این زمان و مکان، دچار چه تغیراتی شده که شاهد گذار از شیوههای سنتی کسب و کار به شیوه نوظهور کسب و کار هستیم؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت که کسب و کار به دلیل پیشرانها و ویژگیهایی در هزاره سوم به شدت در حال تغییر است و دلیل آن را باید غیر خطی شدن تغییرات دانست. یعنی فاصله بین تغییرات به شدت کوتاه شده و ما قبل از اینکه تجربه کنیم، به سراغ تغییرات بعدی میرویم و عملاً تنها اصل تغییرناپذیر، اصل تغییر است و همه چیز در بطن تغییر در حال رخ دادن است. ما در دنیای فناوری زندگی میکنیم و فناوری از جنس تغییر است و ما به شدت تحت تأثیر آن هستیم.
کسب و کار ما هم مطمئناً کسب و کاری است مبتنی بر بهینهسازی و ویژگیهای منحصر بهفرد و به دنبال سود بیشتر هزینه کمتر و بهرهوری میباشیم. به همین دلیل این فناوریهای جدید که مترصد استفاده از آنها هستیم نه تنها یک کسب و کار را تغییر میدهند، بلکه امروزه تبدیل شدند به یک ساختار و پلت فرمی که الگوی کسب و کار را تغیر میدهند. تغییر الگوی کسب و کار یعنی شیوه قبلی کسب و کار نه تنها بهینه میشود، بلکه دگرگون نیز میشود. تحلیلگری کسب و کار یک رویکرد هست که به ما کمک میکند با در نظر گرفتن دادهها و اطلاعات بر مبنای ویژگیهایی که آن کسب و کار دارد راههای بهینه انجام فرآیند را، نه تنها تجربی بلکه بر مبنای تحلیل دادهها ارائه بدهیم.
تحلیلگری کسب و کار مشخصاً شامل چه فرآیندها و فعالیتهایی است و اساساً چه نسبتی با کسب و کارها و سازمانها دارد؟ به نظر میآید این حوزه دارای پیوندهای میان رشتهای است. لطفاً بفرمائید که کدام یک از این حوزههای دانشی در خدمت این امر هستند؟
تحلیلگری کسب و کار اساساً پاسخ به نیاز تصمیمسازی راهبردی در سازمانها و کسب و کارها است. شاید در گذشته نحوه تصمیمگیری در سازمانها و کسب و کارها یا مبتنی بر تجربه بود یا مبتنی بر شهود. اما این راه با توجه به اینکه رقابت شدید شده، فناوریها وجود دارند و مشتریان حساستر شدهاند، دیگر پاسخگو نیست و باید تحلیلگری و تصمیمگیری مبتنی بر داده و مبتنی بر اندازهگیری را ایجاد کنیم. سازمان و کسب و کار باید تصمیماتی در حوزه منابع انسانی و مشتریان مالی بهصورت راهبردی اتخاذ کند و این تصمیمات نیاز به پشتیبانی داده محور دارد و تحلیلگری کسب و کار کمک میکند که این تصمیمسازی صورت بگیرد.
به طور کلی decision analytics و data analytics دو جنبه اصلی تحلیلگری شامل میشود. decision analytics یا تحلیلگیری تصمیم به علمی گفته میشود که تصمیمات را بر مبنای ورودیهای کمی مورد پشتیبانی قرار میدهد و data analytics به علمی گفته میشود که مبتنی بر تحلیل دقیق دادهها فضای کسب و کار را شفاف میکند و مهارتهایی که مورد نیاز است، از رشتههای مختلف در این حوزه تحلیلگری ما به آن نیاز داریم. در حوزه مدیریت و کسب و کار ، در علوم کامپیوتر الگوریتمها و هوش مصنوعی در حوزه مهندسی صنایع فرآیند و تصمیمگیری به مهارت نیاز داریم، حتی در حوزههای منابع انسانی، روانشناختی، تصمیمگیری و علوم شناختی نیز ما نیازمند مهارتهایی هستیم.
سیاستها و فرایندهای فعلی که در سازمانها و نهادها برنامهریزی و پیاده سازی میشود را چه میزان در خدمت این حوزه میدانید؟ به طور کلی موقعیت ساختاری حوزه تحلیلگری کسب و کار در ایران به چه شکل است؟
سوال بسیار مهمی را مطرح کردید، چون ما در کشوری زندگی میکنیم که سرشار از منابع و نیروی انسانی است و کسب و کارهای متعددی را دارد و سازمانهای دولتی و خصوصی زیادی در آن فعالیت میکنند. شاید بتوانیم بگوییم از گذشته نحوه و سیستم تصمیمگیری مبتنی بر تجربه در کشور ما جا افتاده و به این راحتی نمیتوان کسب و کارها و سازمانها را به سمت تحلیلگری داده و تحلیلگری کسب و کار هدایت کرد. پس در چنین شرایطی اولین قدم فرهنگسازی و تهیه اسناد ملی است. در بحث فرهنگسازی باید مدیران جوان را اقناع کنیم که تصمیمگیری یا مدیریت بر مبنای شهود شاید دیگر جواب نمیدهد و باید یک کسب و کار را به دقت شناسایی کرد. دقت در شناسایی کسب و کار و شناسایی سازمان از دیتا و اندازهگیری میآید.
خوشبختانه در سازمانها با هدف مکانیزاسیون نه با هدف استفاده از دیتا سیستمهایی نرمافزارهای زیادی توسعه پیدا کرده است. by product یا هدف ثانویهای را میشود از آنها انتظار داشت و این نکته است، دیتاهایی که در سیستمهای نرمافزاری، خواه و ناخواه به دلیل اتوماسیون نگهداری میشود، منبعی برای تحلیلگری بشوند. ما باید مدیران و صاحبان کسب و کار را اقناع کنیم که انتظار داشته باشند از دیتا سیستمها برای تصمیمگیری استفاده کنند و در این زمینه فرهنگسازی و آموزش انجام بدهیم .
نکته دوم این است که در کشور ما سند ملی تحلیلگری داده، وجود ندارد. یعنی سازمانها با این موضوع آشنا نیستند و قوانین و مقرراتی نیست. برای سازمانهای دولتی الزامی وجود ندارد. یعنی شما میتوانید انواع سیستمها را داشته باشید. اما مدیران به دلیل اینکه مبتنی بر داشبورد تصمیم نمیگیرند یا داشبوردهای اطلاعاتی ندارند مواخذه نمیشوند یا تصمیمات آنان معمولاً بر مبنای کمیسیونها و کمیتهها است چرا؟ چون نمیتوانند مسئولیت تصمیم را به عهده بگیرند. شجاعت به عهده گرفتن یک تصمیم را ندارند. چون تصمیمسازی برایشان نشده است. اگر تحلیلگری کسب و کار و تحلیلگری داده انجام بشود، یک مدیر میتواند مبتنی بر دادههای دقیق تصمیم بگیرد و مسئولیت تصمیم را قبول کند به جای اینکه این تصمیم را گروهی، کمیته و یا کمیسیونی اخذ کند. پس کشور جمهوری اسلامی ایران باید بتواند فرهنگسازی، اسناد بالادستی و الزامات قانونی برای این حوزه ایجاد کند. از طرف دیگر زیر سیستمها، سیستمها و دادههایی که وجود دارند، باید تبدیل شوند به سرویسها و آیپیآیهایی که در تصمیمگیری و در آنالتیک در آنها استفاده میشود.
نکات شما، در واقع درباره اتفاقاتی است که در میدان عمل، در صحنه و در تجربه کسب شده و آسیبهایی که در پیش داشته است اما در میدان نظر به چه شکل است؟ یعنی وضعیت دانشگاههای ایران و مناسبات آن را با حوزه تحلیلگری کسب و کار بفرمائید. آیا از نظر شما در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی به این موضوع پرداخته میشود؟
این سوال دو جنبه دارد: یکی رسالت دانشگاه بهعنوان یک سازمان عادی. یعنی یک سازمان مانند سایر سازمانها که ساختار، نیروی انسانی، تصمیمگیری، سیستم و نرمافزار دارد. باید بگویم که کوزهگر هم از کوزه شکسته آب میخورد!
خیر. دانشگاه هم شبیه سایر سازمانهای ما آنچنان به تحلیلگری داده و تحلیلگری کسب و کار در فرآیندهای داخلی خود و در تصمیمگیری مدیران خود نپرداخته اما در حوزه رسالت آموزشی تنها جایی است که توانسته دورههای آزاد را طراحی کند. تحت عنوان MBA تحلیلگری کسب و کار، دانشگاه تهران است. دانشگاه تهران رسالت آموزشی خود را پیدا کرده و پیرو همکارانش در خارج کشور به این رشته ورود کرده است. در رشته تحلیلگری کسب و کار همین همگرایی بین رشتهای را ایجاد کرده و سعی میکند با ارائه دانش هر کدام از این بخشها، بهصورت اجماع، مدیران و متخصصان را در این حوزه تربیت کند و این متخصصان در سازمانها نقش سفیران تحلیلگری را خواهند داشت.
بهعنوان سوال پایانی، انسانی که در جهان مدرن زندگی میکند، به طور خاص مناسبات فراوانی را با مکانیسمهای موجود، زندگی ماشینی، فضای مجازی و عصر دیجیتال برقرار میکند. شما مشخصاً درباره اینترنت اشیا پژوهشهایی داشتهاید. لطفاً در خصوص کاربردهای آن و چالشهای پیش رو ممنون میشوم بفرمائید.
ما در دوران تحول دیجیتال به سر میبریم. یعنی اینکه کسب و کارها و سازمانها را فناوریهایی تحت تأثیر قرار دادند که بدون نگاه به آنها اصلاً نمیتوانیم به ادامه این کسب و کارها بپردازیم. فناوریهای تحولآفرین، فناوریهایی متعددی هستند اما معروفترین آنها زنجیره اینترنت اشیا، دادههای بزرگ، بحث محاسبات ابری و مبحث هوش مصنوعی است. همگی به کسب و کارها کمک میکنند و کاربردهای متفاوتی دارند. نمیتوان گفت کدام یک مهمتر است. میتوان گفت بر مبنای نوع سازمان کاربری هرکدام از اینها متفاوت است. اینترنت اشیا نقش بستر را بازی میکند و سعی دارد با ایجاد ارتباط بین اجزا، افراد و وسیلهها یک ذخیره و یک پایگاه مناسبی برای دادهها ایجاد کند، مطمئناً این دادهها ثروت سازمانها میباشند. با تحلیلگری داده این ثروت خام به دادههای نهایی تبدیل میشوند و شاید بتوانیم بگوییم که این دادهها شبیه سوخت اتومبیل هستند و تحلیلگری شبیه موتور اتومبیل است که در حقیقت سازمان را وادار به حرکت میکند. پس تمامی این فناوریها را باید کنار هم بگذاریم. این حلقه اتصال آنها و بهرهوری بحث تحلیلگری است.
بنده بهعنوان سخن پایانی از روابط عمومی دانشگاه تهران بابت برنامه ایران در آینه ۱۴۰۰ تشکر میکنم و امیدوارم این فرهنگسازی و تبادل اندیشهها کمک کند به ساخت ایرانی در فرای ۱۴۰۰، ایرانی آباد و آگاه که ما در آن زندگی میکنیم.
نظر شما :