نشست تخصصی «یعقوب لیث صفاری و احیای شعر پارسی» در دانشگاه تهران برگزار شد

۱۱ دی ۱۳۹۸ | ۱۲:۱۹ کد : ۱۰۴۹۳ اخبار اخبار فرهنگی-دینی
تعداد بازدید:۱۵۰۳
نشست تخصصی «یعقوب لیث صفاری و احیای شعر پارسی»، ۹ دی ۱۳۹۸ در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران به نقل از دانشکده ادبیات و علوم انسانی، این نشست با همکاری دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و مؤسسه فرهنگی نگارستان اندیشه و همراهی انجمن‌های ادبی افغانستانی در ایران، در تالار استاد اقبال آشتیانی دانشکده برگزار شد.
در ابتدای نشست دکتر علی رواقی، استاد پیشکسوت زبان و ادبیات فارسی و عضو پیوسته فرهنگستان، در بخشی از سخنرانی خود با اشاره به ترجمه‌های متعدد قرآن از «ترجمه تفسیر طبری» به عنوان قدیمی‌ترین ترجمه فارسی قرآن یاد کرد و گفت: «این ترجمه و نمونه‌های مشابه به حوزه ماوراءالنهر مربوط می‌شود. البته در مقدمه تفسیر طبری، بلخ را از شهرهای ماوراء‌النهر، یعنی فرارود می‌داند، در حالی که بلخ در حوزه فرورود است. اما اینکه چرا فرارود می‌داند، شاید به دلیل زبان همخوانی است که با حوزه فرارود دارد».
وی خاطر نشان کرد: «نمونه‌های مختلفی که از ترجمه‌ها داریم، فقط یک زبان فارسی شناخته شده امروز را نمی‌بینیم. گونه‌های زبانی مختلفی است که بدون بررسی سبک‌‌شناسی این ترجمه‌های قرآن، تصحیح آنها دشوار است. به این ترتیب که اگر ما یک متنی را داشته باشیم مربوط به حوزه ماوراءالنهر و احتمالاً نسخه‌ای از این ترجمه و تفسیر در حوزه دیگری شکل گرفته باشد، قطعاً تفاوت‌های زبانی در این بسیار زیاد است. برای نمونه ترجمه «قرآن قدس» به گونه زبانی سیستان است که آمیخته‌ای از زبان سیستانی و شاید با کاربردهایی از گونه زبانی بلوچی هست.
دکتر رواقی، افزود: «نمونه‌های متعددی را از دگرگونی آوایی و واژه‌هایی هست که در آن حوزه به کار می‌رود، نشان‌دهنده این است که ترجمه قرآن مربوط به حوزه سیستانی است. فرض کنید نسخه‌ای از تفسیر طبری در حوزه سیستان استنساخ بشود، طبعاً اثرپذیری دارد از زبانی که در حوزه سیستان هست و این آمیخته‌کردن ترجمه‌ها یکی از کارهای دشوار است».
استاد جواد محمدی خمک، پژوهشگر برجسته سیستانی، نیز با مروری بر گذشته تاریخی این سرزمین از وضعیت اقلیمی سیستان، مهاجرت‌های متعدد و تغییر مکان آبادی‌ها و بی‌توجهی برخی سلسله‌ها از جمله صفویه به وضعیت سیستان اشاره کرد.
در بخش دیگری از این نشست دکتر منصور صفت‌گل، استاد تاریخ دانشگاه تهران، درباره روایت سیستان و صفاریان در تاریخ‌های ایرانی سخنان خود ارائه کرد.
وی با استناد به تاریخ سیستان، تلاش یعقوب برای احیای پادشاهی ایرانی را یک تلاش آگاهانه دانست و تبارشناسی صفاریان در تاریخ سیستان و تداوم روایت مشابه تا نسخه‌های متأخری نظیر شجره‌الملوک را شاهدی بر این مدعا توصیف کرد.
آخرین سخنران این نشست، شوکت علی‌محمدی شاری، پژوهشگری از افغانستان بود که با استناد به بخش‌هایی از اوستا، سرزمین پارس در متون پیش از تاریخ را منطبق با سیستان تاریخی برشمرد و خاستگاه زبان فارسی را از منطقه شرق ایران فرهنگی معرفی کرد.
وی در ادامه به اهمیت زبان فارسی برای مردم افغانستان پرداخت و با گلایه از تلاش‌های قوم‌گرایانه در افغانستان برای زدودن زبان فارسی، اظهار امیدواری کرد که نزدیکی بیشتر میان محافل و شخصیت‌های فرهنگی ایرانی و افغانستانی بتواند به تقویت زبان فارسی در افغانستان کمک کند.
در پایان نشست دکتر مهدی علیایی مقدم عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی و دبیر نشست، به نمایندگی از معاونت پژوهشی دانشکده با اهدای لوح تقدیر از حضور استادان سپاسگزاری کرد و نشست با پاسخ به سؤال‌های حاضران خاتمه یافت.
هشتم دی ماه هر سال در سالروز ثبت ملی آرامگاه یعقوب لیث صفاری در دزفول، برنامه‌هایی در سراسر کشور به یاد این شهریار ایرانی برگزار می‌شود. یعقوب لیث صفاری با نام اصلی رادمان پور ماهک یا به شکل رایج در پارسی میانه، رادمان ماهکان (رادمان پسر ماهک) پادشاه ایرانی و بنیان‌گذار دودمان صفاریان در سیستان بود. او شهر زرنج را به پایتختی برگزید. بسیاری از پژوهشگران، یعقوب لیث را نخستین شهریار ایرانیِ احیاگر زبان پارسی، پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانیان می‌دانند. وقتی شاعری بنا بر رسم زمان قصیده‌ای به عربی در مدح او سرود، وی او را ملامت کرد که چرا به زبانی که نمی‌فهمد برایش شعر سروده است که «چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت». با شنیدن این سخن، محمد بن وصیف که اداره امور دیوان یعقوب را بر عهده داشت، قصیده‌ای به فارسی در مدحش سرود و این قصیده (بر اساس روایت مؤلف ناشناس تاریخ سیستان که قصیده را نقل کرده) آغاز سرودن شعر درباری به این زبان شد.


( ۱ )

نظر شما :